eitaa logo
🇮🇷 ندای فطرت🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
106.5هزار عکس
76.8هزار ویدیو
537 فایل
آدرس کانال ندای فطرت در سایر پیام‌رسان ها: بله: https://ble.ir/nedayefetratt
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺به بهانه سالروز شهادت فقیه شهید شیخ فضل الله نوری 🔴اختلاف در جبهه حق 🔹جریان حق، در حرکت خود در طول نهضت های اسلامی همواره با دو مشکل در سر راه خود مواجه بوده: 🔺جریان متحجر و جریان سکولار. 🔹افتادن جریان حق بسمت هرکدام ازین دو جریان، حرکت حق را سال ها به تاخیر می اندازد. همانگونه که افتادن جریان اسلامی عدالت خواه عصر مشروطه در دام سکولارها، انقلاب اسلامی را ده ها سال عقب انداخت. 🔹عده ای از علما در حرکت حق خواهانه خود دوراندیشی لازم را داشتند و می دانستند حرکت و تحول چگونه باید باشد که منحرف نشود و دشمن اسلام نتواند آن را مصادره کند؛ کسانی همچون شیخ شهید فضل الله نوری، می دانستند چطور عمل کنند که در عبور از سلطنت، منحرف نشده و در دام روشنفکران سکولار نیافتند؛ 🔹اما در عده ای از علما حساسیت نسبت به انحراف کم شد و دچار و غفلت شدند. 🔹به نظر میرسد دلیل این غفلت در کسانی مثل آیت الله بهبهانی و طباطبایی و در کسانی چون شیخ ابراهیم زنجانی و بود. 🔹نتیجه این غفلت آن شد که شیخ فضل الله را در سکوتی مرگبار بر دار کردند و نهضت، از مطالبه ی مشروطه ی مشروعه، به مجلسی رسید که نیمش از انگلیس حقوق می گرفت و نیمش از شوروی! 🔹و چنانچه جلال آل احمد می نویسد: «از آن روز ( روز اعدام شیخ فضل الله نوری ) بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای ، پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد.» ✅ از علل اصلی بود. در حرکت به سمت حق، مانع می شود هدف اصلی جریان حق در سایه ظاهرسازی ها و وسوسه ها گم شود و فراموش شود و حرکت را به انحراف بکشاند. 📝
. 🔹 بررسی ادعای احمد توکلی درباره آیت‌الله مصباح ♻️ سیاست‌ورزی بدون تقوا از جنس ثروت‌های مشکوک 🔰 حمید رسایی: درباره یادداشت آقای توکلی که باعنوان "ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس" منتشر شده و در آن اتهاماتی متوجه مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی شده و همچنین توضیحات روز گذشته ایشان، پس از اطلاع از واقعیت، چند نکته گفتنی هست: ۱. در یادداشت اول آقای توکلی بر اساس مقدمه کذب درباره آیت‌الله مصباح، تحلیلی بار می‌شد که یکی از نتیجه آن این بود: آیت‌الله مصباح یزدی هم از جمله علمایی بوده که با ثروتمندان ناشناس و ابر بدهکاران بانکی، ارتباط داشته است. همه استدلال توکلی برای متوجه کردن این اتهام یک نکته بوده: غسال آقای حق‌شناس یک ابر بدهکار بانکی به نام مطلبی کاشانی وغسل هم درمنزل وی انجام شده، غسال آیت‌الله مصباح و آیت‌الله حق شناس یک نفر بوده، پس همان فرد، غسال ایشان هم بوده و در منزل او انجام شده، پس این ابر بدهکار بانکی خودش را به آیت الله مصباح هم نزدیک کرده بوده و مراوداتی داشته! ۲. اتهامی که آقای توکلی متوجه مرحوم استاد کردند را تاکنون حتی دشمنان بی‌دین و بی‌انصاف هم ادعا نکرده بودند. پایکوبی رسانه‌های معاند و هرزه‌های سیاسی با ادعای دروغ توکلی شروع شد. برای همین دیروز قبل از تکذیب فرزند استاد که در رسانه‌ها منتشر شد، بنده با اقای توکلی تماس گرفتم و مستندا به وی گفتم که نتیجه‌گیری و خبر شما درباره غسال و محل غسل و داستان سرایی و نتیجه‌گیری‌تان در باره آیت الله مصباح غلط است. غسال ایشان، فرد مذکور نبوده و محل غسل هم منزل آقای محمدی عراقی (داماد آیت‌الله مصباح) بوده نه منزل آن ابر بدهکار بانکی. آقای توکلی که درباره هر دو مورد تردید داشت، سئوالاتی پرسید و پاسخش را شنید. تشکر کرد و گفت با فرزند استاد تماس خواهد گرفت که البته تماس هم نگرفتند! ۳. متاسفانه با اینکه متوجه اصل داستان و غلط بودن اخبار و برداشت‌هایش شده بود اما روز گذشته نه تنها عذرخواهی نکرد که در یادداشت دیگری، طلبکارانه تاکید کرد که آنچه درباره آیت‌الله مصباح ادعا کرده، "برگرفته" از لابلای سخنان آقای صدیقی بوده و سپس از مخاطب خواسته بود که با طرح یک مساله فرعی، از اصل داستان غفلت نکنند و "فریب نخورند". ۴. با این یادداشت مشخص شد که وی در انتساب این اتهام زشت به آیت‌الله مصباح یزدی، صرفا به شنیده‌ها و برداشت‌های غلطش از صحبت آقای صدیقی اکتفا کرده است. درحالی که معمولا غسل میت را دو نفر انجام می‌دهند. آقای صدیقی هم در صحبتش (که بعدا بابت آن عذرخواهی کرد و آن را غیردقیق دانست) از فرد غسال اسم نبرده. پس نمی‌توان از صحبت ایشان نتیجه گرفت که غسال آقای حق‌شناس و آقای مصباح الزاما یک نفر (همان ابر بدهکار بانکی) بوده. منتها آقای توکلی برای اثبات ادعای خودش (ارتباط ثروتمندان ناشناس با روحانیون سرشناس) نیاز به داشته برای همین به گمان و خیال متوسل شده تا آیت‌الله مصباح یزدی را هم به لیست اضافه کند! ‏۳. نکته قابل تامل دیگر، تفاوت برخورد آقای توکلی با آقای صدیقی پس از اطلاع از یک اشتباه است که یکی با التفات به خطایی که کرده، صراحتا عذرخواهی می‌کند و دیگری، عذرخواهی که نمی‌کند، طلبکار هم می‌شود. همین بزنگاه‌هاست که بخشی از واقعیت‌های درونی افراد را نشان می‌دهد و خدا ما را عاقبت به خیر کند. این نوع رفتارها و بی دقتی‌ها البته در آقای توکلی سابقه دارد. در زمانی که در مجلس برای مقابله با تحمیل خون دل می‌خوردیم و می‌جنگیدیم و در برابر حملات ناجوانمردانه روحانی و اذنابش پا پس نمی‌کشیدیم، توکلی از برجام تعریف می‌کرد و پای این ننگنامه را امضا کرد و بعدا که بوی تعفن برجام بلند شد، گفت: من برجام را نخوانده بودم و دفاع کردم! در دولت دهم برای استیضاح وزیر خارجه وقت و رفتارهای توهین آمیزی که در مجلس با رییس جمهور وقت شد، رهبر معظم انقلاب، هیأت رییسه و رؤسای کمیسیون‌های مجلس نهم را کردند و تذکرات تند و بی سابقه‌ای (که هرگز علنی پخش نشد) به آنها دادند از جمله فرمودند: با این قضایا دوجور می‌توان برخورد کرد؛ یکی علاج‌جویانه و یکی و بعد رو به اقای توکلی گفتند: رفتار شما این نوع دوم است. جناب توکلی! با ادعای دروغتان در باره مرحوم استاد و اصرار بر این گناه، مصباح را خاموش نکردید، آن عالم مجاهد در دوره حیاتش مظلوم بود و روشنگر، پس از ارتحالش هم مظلوم است و روشنگر. تعابیر رهبر معظم انقلاب در باره آن عالم بصیر در دوره حیات ایشان و پیام و نماز بی‌سابقه‌ رهبری بر بدن مطهر این عالم مجاهد، یکی از صدها دلیل بر پاکی آن عالم ربانی است. شما البته با ادعای کذبتان فقط سبب هتک حرمت و دریده‌گویی جماعتی به یک عالمِ مجاهدِ انقلابی شدید و حتما این چیزی نیست که نزد خدای ناظر و عادل، بی‌جواب بماند.
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى، فَيُخَالِفُهُ 👈فعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِير. 🔹مرا در گذشته برادرى بود، كوچكى دنيا در نظرش او را در نظرم مى نمود. از سلطه شكمش آزاد بود، آنچه نمى يافت آرزو نمى كرد، و هرگاه مى‌يافت زياده روى نداشت. افتاده بود و او را ناتوان مى‌شمردند، ولى به وقت جدّ و جهاد شير خشمگين و مار زهرآگين بود. چيزى را كه مى گفت انجام مى داد، و آنچه را عمل نمى كرد نمى گفت. اگر در سخن بر او غالب مى شدند در سكوت مغلوب نمى شد، و بر شنيدن حريص تر از گفتن بود. هرگاه دو برنامه پيش مى آمد دقت مى كرد كه كدام به نزديك تر است پس آن را مى نمود. 👈بر شما باد به اين اوصاف و ملازمت و رغبت به آنها، پس اگر همه آنها را قدرت نداريد بدانيد كه به دست آوردن اندك بهتر از ترك بسيار است. 📗نهج البلاغه، حکمت 289. استاد 🆔 https://eitaa.com/eslamesyasi