امروز هوای تهران عالی هست.
اول صبح با یکی از دوستان آمدم پارک ولایت دوچرخه سواری توی این هوای خوب. خودم یی دوچرخه دارم اما دوستم نداره. خواستیم از کیوسک کرایه دوچرخه یکی کرایه کنیم. مسوول آن کیوسک یی مرد میانسال و با چهره ای بی تفاوت بود. طبیعتا باید کارت شناسایی گرو می گذاشتیم. من کارتملی امو دادم بهش. آن آقا تا چشمش به کارت م افتاد و فهمیدکه من متولد شیراز هستم - اگرچه من سالهاست که در تهران ساکنم - ناگهان از جایش بلند شد و تعارف چای و خنده و مهربانی و ... هر کاری کردیم پول کرایه دوچرخه را از ما نگرفت.😍 کنجکاو شدم که دلیل این تغییر ناگهانی اخلاق و رفتار و این مهربانی ناگهانی چیست!؟ وقتی علت را پرسیدم در جواب گفت:
" قدمتونسر چشم من... خیلی مخلصیم... مهمونمن هستید... شما شیرازیها یی بار دیگه نشون دادید ایرانی مرده؛ آدمه؛ بامعرفته... داداشم اینا با خانواده اش الان دو روزه توی خونه یی خانواده شیرازی با معرفت مهمون هستن... زنگمیزنه و کلی تعریف میکنه که داداش به خدا نیستی ببینی شیرازیها چقدر انسان هستند... صاحبخونه ما رو که یی خانواده پنج نفره هستیم برده خونه اش..نه تنها دو روزه به ما خونه و شام و ناهار داده و اجازه نداده دست توی جیبمون کنیم که حتی دیروزدور از چشم ما خودس رفته گلگیر ماشین من رو که از شدت سیل خورده بوده توی دیوار و داغون شده بود صافکاری و رنگکرده درست به حساب خودش... خودش و خانواده اشم هی میرنو میان با لهجه شیرین خودشون میگن : کاکو ما شرمنده شما شدیما! در حالیکه اصلا سیل تقصیر اونها نبوده و خودشونمخسارت دیدن...😍"
مسوول کیوسک که با شوق و ذوق در حال تعریف کردن بود من در اندیشه های دیگری بودم. امروز صبح یعنی چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸ و درست ۴۰سال بعد از انقلاب و این همه گرفتاری و اختلاس و فقر و رانت خواری وگرانی و ...تنها دو حس شیرین در وجودم موج میزد:
اولا به شیرازی بودن خودمافتخار می کردم.دوما دانستم که هنوز انسانیت در مردم هموطنم نمرده و اگر این قرایت خشن از قدرت و دین و افراد سیاسی و آقازاده ها و رجاله های اختلاس گر و ... بگذارند ؛مردم کشور عزیزم ایران در هر کجای وطن که باشند و با هر دین و زبان و قومیت و... بهترین مردم روی زمین هستند.اگر بگذارندشان.اگر...
#کامران_عرفانی
@tamanna_sheer