#قطره‌ای‌ازدریا یادش بخیرسال گذشته اینطورموقعهایی بود با دوستان پیاده روی را از مسجدکوفه به سمت قلب عالم #کربلا آغاز کردیم در طول مسیرصحنه های زیبایی را می دیدیم آدمهای خیلی پولدارکه با ماشینهای شاسی بلند تومسیر می ایستادن وبهترین میوه ها وخوراکی ها را توزیع میکردن وبا التماس فراوان ازت می خواستن که شب مهمانشون باشی... یکی از صحنه هایی که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه این بود که اوایل حرکتمون بود از یک محله ایازشهرکوفه گذرمی کردیم که معلوم بود خیلی فقیر وبی بضاعت هستند اینجاازمیوه های رنگارنگ وپذیرایی های آنچنانی خبری نبود ولی هرکسی با بضاعت خودش سعی می کرد ارادتش را به آقاومولاامام حسین(ع)نشون بده... پسربچه ای که عطر دستش بود... دختربچه هایی که دستمال کاغذی تعارف می کردند... تصویر بالا هم که خودم شاهدش بودم دختربچه حدودا۱۰ساله با دست شکسته وگچ گرفته،بااصرار چرخ دستی سنگین ماکه سه تاکوله پشتی روش بود را گرفت وبایک دست مسیرطولانی اون راحمل کرد واینطوری خالصانه عرض ارادت کردبه آقا ومولایمان... #دستهای‌خالی #دستهای‌‌بسته #ارادت‌به‌مولا