🌀 استاد عرفان علمی و عملی امام خمینی (ره)
📝 سالروز درگذشت عارف کامل، آیتالله محمدعلی شاهآبادی رضوان الله تعالی علیه
شيخ عارف كامل، شاهآبادى -روحى فداه- مىفرمود:
🔹 بايد انسان در وقت ذكر، مثل كسى باشد كه كلامْ دهن طفل مىگذارد و تلقين او مىكند، براى اينكه او را به زبان بياورد، و همينطور انسان بايد ذكر را تلقين قلب كند؛ و مادامى كه انسان با زبان ذكر مىگويد و مشغول تعليم قلب است، ظاهر به باطن مدد مىكند؛ همين كه زبان طفل قلب باز شد، از باطن به ظاهر مدد مىشود. چنانچه در تلقين طفل نيز چنين است: مادامى كه انسان كلام دهن او مىگذارد او را مدد مىكند؛ همين كه او آن كلام را به زبان اجرا كرد، نشاطى در انسان توليد مىشود كه خستگى سابق را برطرف مىكند. پس در اول، از معلم به او مدد مىشود و در آخر، از او به معلم كمک و مدد مىشود.
🔹 انسان اگر مدتى مواظبت كند در نماز و اذكار و ادعيه به اين ترتيب، البته نفس عادى مىشود، و اعمال عبادى هم مثل اعمال عاديه مىشود كه در حضور قلب در آنها محتاج به رويّه نيست، بلكه مثل امور طبيعيه عاديه مىشود.
📗 سر الصلوة، امام خمینی (ره)، ص ۲۳
#عارف_کامل
#استاد_امام
#ذکر_قلبی
#تهذیب
@nedayevahy
🌀 روحانیت و دنیاگرایی
📝 دعای یک سگ و توفیر توفیقات مرحوم حجت الاسلام شفتی اصفهانی (ره)
🔸 يكی از علماي ربّانی قرن دوازدهم مرحوم سيد محمدباقر شفتی رشتی معروف به «حجتالاسلام شفتی» است كه از مجتهدين برازنده و پرهيزكار بود. او در سال ۱۱۷۵ هـ.ق در چرزه طارم گيلان ديده به جهان گشود و در سال ۱۲۶۰ در سن ۸۵ سالگی در اصفهان از دنيا رفت. مرقد شريفش در كنار مسجد سيد اصفهان، معروف و مزار علاقهمندان است.
🔹 حجتالاسلام شفتی در ايام تحصيل خود در نجف و اصفهان به قدری فقير بود كه غالباً لباس او از زيادی وصله به رنگهای مختلف جلوه میكرد، گاهی از شدت گرسنگی و ضعف، غش میكرد، ولی فقر خود را كتمان مینمود و به كسی نمیگفت. روزی در مدرسه علميه اصفهان، اجرت نماز وحشت بين طلاب تقسيم میكردند. وجه مختصری از اين ناحيه به او رسيد، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خريد و به مدرسه بازگشت، در مسير راه ناگاه در كنار كوچهای چشمش به سگی افتاد كه بچههای او به روی او افتاده و شير میخورند، ولی از سگ بيش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حركت نداشت.
🔹 حجتالاسلام به خود خطاب كرد و گفت: اگر از روی انصاف داوری كنی، اين سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است؛ زيرا هم خودش و هم بچههايش گرسنهاند، ازاينرو جگر را قطعهقطعه كرد و جلوی آن سگ انداخت. خود حجتالاسلام شفتی نقل میكند: وقتی كه پارههای جگر را نزد سگ انداختم گويی او را طوری يافتم كه سر به طرف آسمان بلند كرد و صدايی نمود. من دريافتم كه او در حقّ من دعا میكند. از اين جريان چندان نگذشت كه يكی از بزرگان، از زادگاه خودم «شفت» مبلغ دويست تومان برای من فرستاد و پيغام داد كه من راضی نيستم از عين اين پول مصرف كنی، بلكه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت كند و از سود تجارت، از او بگير و مصرف كن.
🔹 من به همين سفارش عمل كردم، به قدری وضع مالی من خوب شد كه از سود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار دكان و كاروانسرا خريدم و يک روستا را در اطراف محلهمان به نام گروند، به طور دربست خريداری نمودم كه اجاره كشاورزی آن در هر سال نهصد خروار برنج میشد، دارای اهل و فرزندان شدم و قريب صد نفر از در خانه من نان میخوردند. تمام اين ثروت و مكنت بر اثر ترحمی بود كه من به آن سگ گرسنه نمودم و او را بر خودم ترجيح دادم.
📗 کتاب داستان دوستان، نشر بوستان کتاب، چاپ ۶، ج ۵، ص ۱۹۰ (نوشته آیت الله محمدی اشتهاردی)
#به_وقت_تفکر
#دنیاگرایی
#تهذیب
@nedayevahy