#معارف_فاطمی #معارف_علوی
🔰 در بهشت، «خورشید» نیست اما به یکباره نوری میتابد که تمام بهشتیان را مات و مبهوت میکند...
در روایت آمده است:
📝 پس از آنکه بهشتیان در بهشت ساکن شدند، نوری را مشاهده میکنند که بهشت را به شکل عجیبی نورانی کرده است.
🪧 از خدای متعال میپرسند: تو در قرآن فرمودی که بهشتیان در آنجا آفتاب را نمیبینند {لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا...} ؛ پس این نور از کجا است؟! در پاسخ به آنان میگویند:
📋 لَیْسَ هَذِهِ بِشَمْسٍ وَ لَکِنَّ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ علیهماالسلام ضَحِکَا فَأَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا
🔻این نور خورشید نیست، بلکه امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلاماللهعلیهما خندیدهاند و بهشت از نور خنده آنان اینچنین نورانی شده است!
📚الأمالی،شیخصدوق، ص۳۳۳
#معارف_فاطمی
🩸شیخ جعفر میخواهد عزای مرا کم کند؟! من راضی نیستم از این کار او ...
استاد بزرگوار آقای شیخ مرتضی مقتدایی - از علمای کنونی شهر مقدسه قم - در درس خارج فقه خود، بیان نمودند:
📄 در سال ۱۳۵۰ «هش» در يك سفر به مكه مشرف شدم و در آنجا «آقای شیخ علی آلکاشفالغطاء»، نوه مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء - که در حدود ۲۰۰ سال قبل، از مراجع بزرگ شیعه بودهاند - را دیدم.
🔖 ایشان به بنده گفت: مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء یک وقت به این فکر میافتد که دو جلسه و دو مراسم عزاگرفتن، برای فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، موجب این میشود که مثلاً جمعیت در جلسات کم بشود؛ یک عده این تاریخ (فاطمیه اول) را مراسم بگیرند و یک عده آن تاریخ (فاطمیه دوم) را مراسم بگیرند. اگر یکجا بشود، اجتماعات بیشتر شده و رونق جلسات بالاتر میرود؛ به هر حال، شهادت يا ۷۵ روز است يا ۹۵ روز.
🗓 بنابراين اگر بعد از تحقیق و بررسی، به این نتیجه رسیدیم که شهادت آن حضرت روی ۷۵ روز يا ۹۵ روز بوده است، همان را اعلام میکنیم و مردم هم تبعیت میکنند؛ در نتیجه سالروز شهادت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از ترديد خارج شده و رونق جلسات و اجتماعات بیشتر میشود.
📖 روی این فکر، کتابهای متعدد احادیث و غیره را جمع میکند؛ در همان حالی که ایشان مشغول تحقيق بوده، گويا در آخرين مرحله كه نصف شب بوده و نزديك بود به تصميم نهائی برسد، گفتند همان شب مادر ايشان، خواب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را میبیند و این مادر هم هیچ خبري از كار پسرش نداشت که پسرش چنین تصمیمی گرفته و میخواهد چنین کاری کند.
👈 میگویند: فاطمه زهرا سلاماللهعلیها (در عالم رؤیا) بر مادر مرحوم كاشفالغطاء وارد شدند با یک حال تغیّر و خشم فرمودند: «این کار چیست که پسرت انجام میدهد!؟ پسر تو میخواهد عزای مردم در شهادت مرا کم کند؟!»
🔎 این زن بیدار میشود؛ تعجب میکند که مگر پسرش چکار میکند!؟ شبانه از اتاقش میآید بیرون، میبیند چراغ اتاق پسرش مرحوم کاشف الغطاء روشن است آنوقت شب؛ درِ اتاق را باز کرده و وارد میشود؛ میبیند کاشف الغطاء كتابهای زيادی دور خود جمع کرده و مطالعه و تحقیق و بررسی ميکند که شهادت را در یک تاریخ اعلام کند.
🗒 این مادر خطاب به مرحوم كاشفالغطاء میگوید: پسرم! چکار میکنی!؟ فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از این عمل تو ناراضی است! كاشف الغطاء میگوید: مادر! مگر چه شده است؟ مادر خوابش را نقل میکند؛ ایشان میفهمد که این دو تاريخ برای شهادت (و عزای بیشتر) مورد نظر آن حضرت میباشد؛ لذا مرحوم کاشفالغطاء از آن تصمیمش بر میگردد.
🎙 درس خارج استاد مقتدایی، به تاریخ ۱۳۸۸/۰۲/۱۶ (با اندکی تلخیص)
🍃🍂🖤🍃🍂