eitaa logo
🟣پایگاه خبری ندای زرند🟣
3.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
74 فایل
پایگاه خبری تحلیلی_انتقادی ومطالبه گرشهرستان زرند /اولین رسانه زرندیها با مدیریت بانوان ارتباط با ادمین ۰۹۱۳۷۰۶۳۹۱۵
مشاهده در ایتا
دانلود
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️همزمان با سالروز وفات حضرت فاطمه ی معصومه(س) 🔘 یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس؛ علمدار کمیل و شهید گمنام بهاباد را گرامی می داریم 🎙سخنران : سرکار خانم خواهر گرانقدر شهید 🎤مجری: علیرضا ظهیرصادقی 🎚مداح و ذاکر اهلبیت: جناب آقای صدقی 📅زمان: چهارم آبان ماه بعد از نماز مغرب و عشا 🕌مکان: روستای بهاباد حرم شهید گمنام روبروی شرکت فولاد زرند ایرانیان منتظر حضور گرمتان هستیم. ⬅️ستاد بزرگداشت مراسم شهید گمنام بهاباد 📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 📡‏ واتساپ ندای زرند 👇 https://chat.whatsapp.com/B68dQwG8XPgFJ6ltpBxhIp 📡 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 📡  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand 📡ندای زرند در 👇   https://instagram.com/nedayezarand?igshid=71q2kqvqnjn5 📡 لینک جدید ندای زرند درروبیکا👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand402
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥// سرآشپز معروف زرندی حاج سیدعباس مسعودی باحضور در قطعه ۲۶ گلزار شهدای تهران ، یادمان شهید والامقام از مردم شهید پرور شهرستان زرند برای حضور در مراسم گرامیداشت وفات حضرت فاطمه ی معصومه و گرامیداشت شهدای منطقه ی بهشت وحدت ،علمدار کمیل و یگانه شهید گمنام روستای بهاباد با سخنرانی خواهر بزرگوار شهید ابراهیم هادی در شب وفات حضرت معصومه سلام الله علیها(پنج شنبه شب بعد از نماز مغرب و عشا) در سالن زینبیه ی بهشت رضای روستای بهاآباد دعوت به عمل آورد . 📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 📡‏ واتساپ ندای زرند 👇 https://chat.whatsapp.com/B68dQwG8XPgFJ6ltpBxhIp 📡 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 📡  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand 📡ندای زرند در 👇   https://instagram.com/nedayezarand?igshid=71q2kqvqnjn5 📡 لینک جدید ندای زرند درروبیکا👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand402
با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست . حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم. فکری به ذهنش رسید از توی جیبش قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. ✍شهید .📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 📡‏ واتساپ ندای زرند 👇 https://chat.whatsapp.com/B68dQwG8XPgFJ6ltpBxhIp 📡 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 📡  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand 📡ندای زرند در 👇   https://instagram.com/nedayezarand?igshid=71q2kqvqnjn5 📡 لینک جدید ندای زرند درروبیکا👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand402