ندای قـرآن و دعا📕
📚پروتکل هشتم کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون(قسمت هشتم ، بخش دوم) 🔰منظور از مسائل ،حساس تمایلات علای
🔰مقام معظم رهبری «مدظله العالی» در رابطه با کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون:
🔹️کتاب پروتکل های دانشوران صهیون را بخوانید و از خواندن آن غفلت نکنید ، بخوانید و هر جا رسیدید در بسیج روشنگری کنید ...
جالب اینجاست که دانشوران در پروتکل ها به دشمنی دیرینه با بشریت اعتراف می کنند. یک ملت باید دشمن را بشناسد ، نقشه دشمن را بداند ، خود را مجهز کند در مقابل دشمن .
« در دیدار نخبگان بسیجی با رهبر معظم اتقلاب در شهریور سال ۱۳۸۴ »
💢شما میتوانید سلسله قسمت های (( #پروتکلهای_دانشوران_صهیون )) را با این هشتک دنبال بفرمایید.
#کتابخوانی
#رژیم_جعلی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_و_
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_سی_ویکم
فردا صبح، صمد زودتر از همهی ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانهشان را داد و بردشان مدرسه.
وقتی برگشت، داشتم ظرفهای شام را میشستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راهپله. بعد رفت روی پشتبام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش میآمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد.
گفت: « بچهها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا میرویم بازار. »
بچهها شادی کردند. داشتیم ناهار میخوردیم که در زدند. بچهها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمیدانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته.
گفت: « آمدهام با هم برویم منطقه. میخواهم بگردم دنبال ستار. »
صمد گفت: « باباجان! چند بار بگویم تنها جنازهی پسر تو و برادر ما نیست که مانده آنطرف آب. خیلیها هستند. منتظریم انشاءاللّه عملیاتی بشود، برویم آنطرف اروند و بچهها را بیاوریم. »
پدرش اصرار کرد و گفت: « من این حرفها سرم نمیشود. باید هر طور شده بروم، ببینم بچهام کجاست؟! اگر نمیآیی، بگو تنها بروم. »
💥 صمد نگاهی به من و نگاهی به پدرش کرد و گفت: « پدر چان! با آمدنت ستار نمیآید اینطرف. اگر فکر میکنی با آمدنت چیزی عوض میشود، یاعلی. بلند شو همین الان برویم؛ اما من میدانم آمدنت بیفایده است. فقط خسته میشوی. »
پدرش ناراحت شد. گفت: « بیخود بهانه نیاور. من میخواهم بروم. اگر نمیآیی، بگو. با شمس اللّه بروم. »
💥 صمد نشست و با حوصلهی تمام، برای پدرش توضیح داد جسد ستار در چه منطقهای جا مانده. اما پدرش قبول نکرد که نکرد. صمد بهانه آورد شمس اللّه جبهه است. پدرش گفت: « تنها میروم. »
صمد گفت: « میدانم دلتنگی. باشد. اگر این طور راضی و خوشحال میشوی، من حرفی ندارم. فردا صبح میرویم منطقه. »
پدرشوهرم دیگر چیزی نگفت؛ اما شب رفت خانهی آقاشمساللّه. گفت: « میروم به بچههایش سری بزنم. »
💥 بچهها که دیدند صمد آنها را به بازار نبرده، ناراحت شدند. صمد سربهسرشان گذاشت. کمی با آنها بازی کرد و بعد نشست به درسشان رسید. به خدیجه دیکته گفت و به معصومه سرمشق داد.
گوشهای ایستاده بودم و نگاهش میکردم. یکدفعه متوجهام شد. خندید و گفت: « قدم! امروز چهات شده. چشمم نزنی! برو برایم اسپند دود کن. »
گفتم: « حالا راستیراستی میخواهی بروی؟! »
گفت: « زود برمیگردم؛ دو سه روزه. بابا ناراحت است. به او حق بده. داغ دیده است. او را میبرم تا لب اروند؛ جایی که ستار شهید شده را نشانش میدهم و زود برمیگردم. »
به خنده گفتم: « بله، زود برمیگردی! »
خندید و گفت: « به جان قدم، زود برمیگردم. مرخصی گرفتهام. شاید دو سه روز هم نشود. حالا دو تا چای بیاور برای حاجآقایتان. قدر این لحظهها را بدان. »
💥 فردا صبح زود پدرشوهرم آمد سراغ صمد. داشتم صبحانه آماده میکردم. گفت: « دیشب خواب ستار را دیدم. توی خواب کلافه بود. گفتم ستارجان! حالت خوب است؟! سرش را برگرداند و گفت من صمدم. رفتم جلو ببوسمش، از نظرم پنهان شد. »
بعد گریه کرد و گفت: « دلم برای بچهام تنگ شده. حتماً توی خاک دشمن کنار آن بعثیهای کافر عذاب میکشد. نمیدانم چرا از دستم دلخور بود؛ حتماً جایش خوب نیست. »
💥 صمد که میخواست پدرش را از ناراحتی درآورد، با خنده و شوخی گفت: « نه بابا. اتفاقاً خیلی هم جایش خوب است. ستار الان دارد برای خودش پرواز میکند. فکر کنم از دست شما ناراحت است که اینطور اسمهای ما را به هم ریختید. »
💥 چشم غرهای به صمد کردم و لب گزیدم. صمد حرفش را عوض کرد و گفت: « اصلاً از دست من ناراحت است که اسمش را برداشتم. »
بعد رو کرد به من و گفت: « حتی خانمم هم از دستم ناراحت است؛ مگر نه قدم خانم! »
شانه بالا انداختم.
گفت: « هر چه میگویم تمرین کن به من بگو حاج ستار، قبول نمیکند. یک بار دیدی فردا پسفردا آمدند و گفتند حاج ستار شهید شده، باید بدانی شوهرت را میگویند. نگویی آقا ستار که بردارشوهرم است، چند وقت پیش هم شهید شد. »
این را گفت و خندید. میخواست ما هم بخندیم. اخم کردیم. پدرش تند و تیز نگاهش کرد.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_سی
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_سی_ودوم
💥 صمد که اوضاع را اینطور دید، گفت: « اصلاً همهاش تقصیر آقاجان استها! این چه بلایی بود سر ما و اسمهایمان آوردید؟! »
پدرشوهرم با همان اَخم و تَخم گفت: « من هیچ بلایی سر شما نیاوردم. تو از اول اسمت صمد بود، وقی شمساللّه و ستار به دنیا آمدند، رفتم شهر برایتان یکجا شناسنامه بگیرم. آنوقت رسم بود. همه اینطور بودند. بعضیها که بچههایشان را مدرسه نمیفرستادند، تازه موقع عروسی بچههایشان برایشان شناسنامه میگرفتند. تقصیر ثبت احوالی بود. اشتباه کرد اسم تو که از همه بزرگتر بودی را نوشت ستار. شمساللّه و ستار که دوقلو بودند، نمیدانم حواسش کجا بود، تاریخ تولد شمساللّه را نوشت 1344 و مال ستار را نوشت 1337. موقع مدرسه که شد، رفتیم اسمتان را بنویسیم، گفتند از همه بزرگتر کدامشان است؟! تو را نشان دادیم. گفتند این ستار است، بیاید کلاس اول. بقیه هم حالا وقت مدرسهشان نیست. خیلی بالا پایین دویدم؛ بلکه شناسنامههایتان را درست کنم؛ نشد. »
صمد لبخندی زد و گفت: « آن اوایل خیلی سختم بود. معلم که صدایم میزد ستار ابراهیمی؛ برّوبر نگاهش میکردم. از طرفی دوستها و همکلاسیهایم بهم میگفتند صمد. این وسط بدجوری گیر کرده بودم. خیلی طول کشید تا به این اوضاع عادت کردم. »
صمد دوباره رو کرد به من و گفت: « بالاخره خانم! تمرین کن به حاجآقایتان بگو حاج ستار. »
گفتم: « کم خودت را لوس کن. مگر حاجآقا نگفتند تو از اول صمد بودی. »
صمد دیگر پی حرف را نگرفت و به پدرش گفت: « آقا جان! بهتر است شما یک دوش بگیری تا سرحال و قبراق بشوی. من هم یک خرده کار دارم. تا شما از حمام بیایی، من هم آماده میشوم. »
💥 پدرشوهرم قبول کرد. من هم سفرهی صبحانه را انداختم. خدیجه و معصومه را از خواب بیدار کردم. داشتم صبحانهشان را میدادم که صمد آمد و نشست کنار سفره. گفت: « قدم! » نگاهش کردم. حال و حوصله نداشتم. خودش هم میدانست. هر وقت میخواست به منطقه برود، این طور بودم کلافه و عصبی.
گفت: « یک رازی توی دلم هست. باید قبل از رفتن بهت بگویم. »
💥 با تعجب نگاهش کردم. همان طور که با تکهای نان بازی میکرد، گفت: « شب عملیات به ستار گفته بودم برود توی گروهان سوم. اولین قایق آمده بود تا برویم آن طرف رود. نفراتم را شمردم. دیدم یک نفر اضافه است. هر چی گفتم کی اضافه است، کسی جواب نداد. مجبور شدم با چراغقوه یکییکی نیروها را نگاه کنم.
یکدفعه ستار را دیدم. عصبانی شدم. گفتم مگر نگفته بودم بروی گروهان سوم. شروع کرد به التماس و خواهش و تمنا. ای کاش راضی نمیشدم. اما نمیدانم چی شد قبول کردم و او آمد. آن شب با چه مصیبتی از اروند گذشتیم. زیر آن آتش سنگین، توی آن تاریکی و ظلمات زدیم به سیمخاردارهای دشمن.
💥 باورت نمیشود با همان تعداد کم، خط دشمن را شکستیم و منتظر نیروهای غواص شدیم؛ اما گردان غواصها نتوانست خط را بشکند و جلو بیاید. ما دستتنها ماندیم. اوضاع طوری شده بود که با همان اسلحههایمان و از فاصلهی خیلی ندیک روبهروی عراقیها ایستادیم و با آنها جنگیدیم.
💥 یکدفعه ستار مرا صدا کرد. رفتم و دیدم پایش تیر خورده. پایش را با چفیهام بستم و گفتم برادرجان! مقاومت کن تا نیروها برسند. آنقدر با اسلحههایمان شلیک کرده بودیم که داغِداغ شده بود. دستهایم سوخته بود. »
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
#آیه_درمانے👆
#گشایش_روزی
هرمؤمنی بعدازفرایض
و هنگام خواب به خواندن این آیه(۲۶آل عمران)
مداومت نمایدفقر از او زایل شود
و ابواب رزق براو مفتوح گردد
ومالش زیاد گردد
📚قرآن درمانی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکر_درمانی #اسماءالحسنی
🌹 یا طبیب القلوب
🌷آیت الله حسن زاده آملی:
برادرم اگر درد داری،
یکی از نامهای شریف خداوند، " #طبیب " است.
به قول خواجه حافظ رحمة الله علیه :
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
📔 کتاب تازیانه سلوک، ص ۳۳
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#موفقیت_در_تجارت
🌸✨ هر کس آیه ۱۱ سوره جمعه
را بنویسد و با خود داشته باشد
درتجارت موفق شود✨
📚مخزن الاوفاق۱۷۳
مطالب مشابہ↩️
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ختم_بسم_الله #حاجت_روایی_سریع
🌸✨هـــــر روز ۷۸۶ مرتبه
《 بسم الله الرحمن الرحیم 》
را بخوان و سپس ۱۳۲ مرتبه صلوات بفرست ✨
📚 اسماﺀ الحسنی
#بسیار_مجرب
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#آیه_درمانی #بخت_گشایی #ازدواج
💯✍🏻اگر فرد مجردی دوست دارد كه ازدواج كند سه روز روزه بگیرد و در هر شب آن پیش از رفتن به رختخواب 21 باراین آیات را از سوره فرقان بخواند و از خداوند بخواهد تاخواسته اش را برآورده سازد خداوند امر ازدواج او را آسان میكند.
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾
أُوْلَئِكَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾
خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿76﴾
📚مستدرك الوسائل، ج14، ص211
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سوره_درمانی #موفقیت
🌸از پیامبر اکرم ص
👆👆✘میترسی بـه اهدافـت نرسی؟!
نگرانی که نکنه تو مسیر زندگیت موفق شی؟!
حس میکنی قابلیتت کمه؟!
←خب اینکه تــرس نداره ツ
چاره کارت اینجاس!
《سوره مبارکه
#شمس》
📚تفسیر برهان ج ۵ ص۶۶۹
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘⚘⚘
✅ هیچکس نمیتواند بگوید ظهور مهدی( عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آیندهی نزدیکی نیست!
❇ همه باید خودشان را آماده نگه دارند!!!
آیة الله العظمی امام خامنهای (مدظلهالعالی)
#جهاد_تبیین
🤲 الّلهُـــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
شبنامه 1386 - @mrtahlilgar.mp3
11.32M
🚨 عمق صهیون خودش را برای ناامن شدن آماده میکند/ پایش اطلاعاتی مقاومت کامل شد.
#شبنامه / تحولات فلسطین / عمق رژیم صهیونیستی خود را برای ناامن شدن آماده میکند، مقاومت لبنان رصد اطلاعاتی خود را کامل کرده است / فاجعه در غزه با قطع رسمی برق بیمارستانها و اتاقهای عمل / سیاهترین شب نیروی زمینی رژیم صهیونیستی در غزه سپری شد... / قسمت ۱۳۸۶
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
07 Emame Jom`e(1402-08-19) Tehran.mp3
27.14M
🔉#امام_جمعه
🔰 جلسه هفتم
📌 جامعه امام زمانی
* امام زمان (علیهالسلام) امامِ کدام جماعت هستند؟ [02:10]
* داستان مردمی که جماعت نزد پیامبر (صلاللهعلیهوآله) را به خاطر تجارت و سرگرمی بهم زدند! [03:20]
* پیامبر (صلاللهعلیهوآله) امامِ جماعتی که دنبال تجارت و سرگرمی هستند، نیست [05:56]
* قاعده قرآنی: آنچه باقی است از جانب خداست [07:06]
* دوگانه قرآنی: بقیةالله یا سرگرمی؟ [08:25]
* اولیاء الهی به تجارت و امور ظاهری سرگرم نمیشوند [09:00]
* حاضری برای نشر معارف امام زمان (علیهالسلام) از پرتقال شب عید بگذری؟ [12:16]
* آیه ای که فقط امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به آن عمل نمود [17:09]
* امیرالمؤمنین (علیهالسلام): من شما را برای خدا میخواهم ولی شما من را برای خودتان میخواهید! [24:42]
* چرا همان مردمی که دنبال امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودند مقابل ایشان ایستادند؟! [25:36]
* حاج قاسم سلیمانی چطور زندگی میکرد؟ [28:39]
* تقسیمبندی جهانهای سهگانه در قرآن کریم [32:11]
* آیا میدانستید در هر نماز مرگ بر اسرائیل میگوییم؟ [35:01]
* اطاعت خدا؛ تنها راه تشکیل جامعه امام زمانی [39:45]
* امام صادق (علیهالسلام) و دادن شاخه درخت طوبی برای نجات یکی از شیعیان [41:49]
* ماجرای عجیب زنی که به خاطر محبت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مورد ظلم واقع شد و توجه خاص امام صادق (علیهالسلام) به او [51:48]
⏰ مدت زمان : ۱:۰۶:۰۹
📆 ١۴٠٢/۰۸/۱۹
#جامعه_امام_زمانی
#رفیق_امام_زمان_علیهالسلام
#اطاعت
#تهران
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
انسان شناسی ۳۵۰.mp3
10.61M
#انسان_شناسی ۳۵۰
#استاد_شجاعی | #دکتر_رفیعی
✘ گاهی یک بیتخصص بیسابقه بیسواد، میشود مرکز خیر و همه از وجودش خیر جذب میکنند،
کاری که در همان بازه، سابقهداران و مدعیان معنویت و جهاد نتوانستند !
√ معیارهای خدا برای به جریان انداختن خیر در وجود کسی چیست؟
منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته
🎞 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
پاکسازی خانه-ج9.mp3
10.42M
#پاکسازی
🔰 قسمت نهم :
🏠 انواع جن ها و تاثیرش بر زندگی
🎃 حقیقت وجود جنیان و انواع اونها
🗣چه چیزهای سبب آزار اجنه میشود
💡آیا ما قرار است جن گیری کنیم👳♂
🧙♂️با نشر این جلسات، زندگی دیگران را نجات دهیم
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
namaaz53.mp3
5.32M
#نماز_سکوی_پرواز 53
مراقب باش از خــودت نــدزدی؟
وقتی لابلای مشغله های روز و شبت:
از تنها چیزی که می گــــذری: نمازته!
یعنی
داری از خودت می دزدی!
و ایـــن اول سقـــــوط توست!
#استاد_شجاعی 🎤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
⛔
🚨مدیر وزارت بهداشت غزه ،
دکتر منیر البرش:
آیا این وضعیت ، شما اعراب را راضی می کند؟
⚫️ 💔سگ های هار اجساد شهدا را می خورند😭
#طوفان_الاقصی🌪
#فلسطین 🏴
#غزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🚨#فــــــــــــوری_تحلیل_کوتاه
✅اوضاع جنوب لبنان و مرز فلسطین اشغالی به شدت متشنج شده و احتمال زیاد اسرائیل بزرگترین اشتباه رو مرتکب بشه،
⚠️حمله ی گسترده ای برای جنگ با حزب الله ترتیب بده
🔥با شروع چنین نبردی دیگه روبروی هم قرار خواهند گرفت و حزب الله از منطقه ی خودش پاکسازی میکنه و حماس قدرت واقعی خودش رو از غزه نشون میده و عملا اسرائیل رو تحت محاصره همه جانبه قرار ميدند
🚦کلام امام خامنهای ک فرمودند نباید به اسرائیل سوخت و تجهیزات برسه درواقع یک استراتژی تهاجمی بود
⛔️وقتی حزب الله از سمت لبنان و حماس از غزه پرده ی جدید جنگ رو کنار بزنند اسرائیل به طور قطع متوجه تمام معادلات اشتباه خودش نسبت به قدرت حماس خواهد شد
اسرائیل از زمین آسمان و دریا محاصره خواهد شد
📍حماس یکبار چنین اقدامی رو انجام داده برای تمرین و محاسبه ی مدل درست عملیات نفوذگسترده به شهرهای اشغالی
🗣و این فرمان امام خامنه اي میباشد
#طوفان_الاقصی🌪
#فلسطین🏴
#جنگ_نهایی🔥
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دکتر رئیسی: امروز #رسول_الله، عزادار و داغدار فلسطین است/ امروز رژیم جعلی صهیونیستی، #فرعون_زمان است
🔻رئیسجمهور دیروز در اجلاس سازمان همکاری کشورهای اسلامی:
🔹از دولت عربستان سعودی برای میزبانی این نشست مهم سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب تشکر میکنم.
🔹امروز رسول الله عزادار و داغدار فلسطین است.امروز روز اقدام است ؛ روز تاریخی برای دفاع قهرمانانه از مسجد القصی است. امروز رژیم جعلی صهیونیستی فرعون زمان است.
🔹امروز روز پیروزی خون بر شمشیر است. رژیم اشغالگر با نقض حقوق بین الملل حمله تمام عیاری علیه باریکه غزه به راه انداخته است. اکثر قربانیان اسرائیل غاصب زنان و کودکان معصوم هستند.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
وقتی که میام مشهد تو صحنْ دم گوهرشاد
زانو میزنم میگم سلطان به سلامت باد
میدم یه سلام اول،وقتی میرسم مشهد
از توی مسیری که پیدا میشه اون گنبد
سلطانه واسه من ولی اسمش آقاجانه
امیّدِ آخَرِ همه مردم ایرانه
محسوسه که دلم با امام رضا مانوسه
میدونه چهقَدَر دلم تنگه یه پابوسه
اینجا چهقَدَر خوبه،این رسمی که مرسومه
مشهد که بخوام میگم،یا حضرت معصومه
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
سـلامـ مهدےجانمـ🌷🤚🏻
دلتنـگ حضوریم مــه هـــر دو جهــان را
بی نــور تو ڪوریم همه جا و مڪان را
با مقــدم خــود نمــا ڪرم بر همــہ عالم
روشــن بنمـــا دل همــه پیــر و جــوان را
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز امام زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
Haftegi14020811[01].mp3
15.36M
نجوا
📝بیا تا کودکی عطشان نمیرد
🎤حاج میثم مطیعی
🌻|↫#امام_زمان ؛۱۴۰۲
#غزه #طوفان_الاقصی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
🌺سلامتی امام زمان وتعجیل در ظهورش #صلوات🌺