Shaban 1444.pdf
321.2K
🔶 ماه شعبان در عرش بدرخشید
🔷 جدول اعمال ماه شعبان
#ماه_شعبان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
2013.mp3
1.13M
☀️ #صلوات_هنگام_ظهر_روزهای
#ماه_شعبان_و_نیمه_شب_آن.🌟
🎧باصدای استاد موسوی قهار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
1_243514163.mp3
3.81M
#مناجات_شعبانیه
با صدای #مهدی_سماواتی
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُکَ»
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
نامم
شده همیشه
پریشانِ
کربلا
اهلِ
عراقِ
عشقمُ
استانِ کربلا
نانُ
نوای هفتگی ام
جور میشود
هر شنبه
با سلام
به
سلطان کربلا
#_صبحتون_ڪربلایی
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم😍✋
#مولایمن
🌱شاید برای آمدنت دیر کردهای...
وقتی نگاه آینه را پیر کردهای...
🌱دیری است آسمان مرا شب گرفته است...
خورشید من، برای چه تأخیر کردهای؟!
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
من به قلبم قفل ایمان میزنم
پیش تو دل را به دریا میزنم
تا بگویم رهبرم سید علی
من خودم دشمنت را به خاک میزنم
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#چــادرانہ
💢حجاب؛
یعنی همین دقت در برخورد ،
که آلوده نشوے و آلوده نسازے؛
که اسیر نشوے و اسیر ننمایی...
زن و مرد ، هر دو باید
سنگ راه نباشند و دیگران در خود اسیر نسازند
و چشمها و دلهـا را نگه ندارند و در دنیا نمانند...
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
#منبع👇
جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع . ص 77 .
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
#سه_شنبه_های_جمکرانی
❣️ #دعای #توسل با روضه
#امام_زمان_ارواحنا_فداه 🕊💌
🎤 حاج مهدی#منصوری
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر سه شنبه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) دعای توسل می خوانیم
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو
محزون و غم انگیز نوای بی تو
برگرد که بیقرارم و بیتابم
بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو!
تعجیل درظهور مولاعج #۱۴صلوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/135
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌼🌿🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼
🌿
🌼
@zohoreshgh
❣﷽❣
#نماز_هرشب_شعبان
🌾 #نماز_شب_هجدهم_ماه_شعبان
فرمود هر که در شب هجدهم ده رکعت نماز گذارد هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت بعد از حمد پنج بار توحید را بخواند خداوند هر حاجت که در این شب خواسته باشد برآورد و اگر شقی باشد خداوند او را سعید گرداند و اگر در آن سال بمیرد شهید می میرد (ترجمه اقبال، ج 2, ص943)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌼
🌿
🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼
ندای قـرآن و دعا📕
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۶ چادر را سرش کرد مدلش ملی بود پس راحت توانست آن را کنترل
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جانم_میرود
💠 قسمت ۷
با احساس درد چشمانش را باز کرد و دستی بر روی سرش کشید با دیدن اتاقی که درآن بود فورا در جایش نشست...
با ترس و نگرانے نگاهی به اطرافش انداخت هر چقدر با خود فڪر مے ڪرد اینجا را یادش نمے آمد از جایش بلند شد و به طرف در رفت تا خواست در را باز کند در باز شد و همان دختر محجبه وارد شد
_اِ اِ چرا سرپایی تو، بشین ببینم
مهیا با تعجب به آن نگاه مے کرد دختره خندید
_چرا همچین نگام میکنے بشین دیگه
دختره به سمت یخچال کوچکی که گوشه ے اتاق بود رفت و لیوان آبی ریخت و به دست مهیا داد و کنارش،نشست
_من اسمم مریم هستش.حالت بد شد اوردیمت اینجا اینجا هم پایگاه بسیجمونه
مهیا کم کم یادش امد که چه اتفاقی افتاد
سرگیجه...، مداحی... ،باباش...
با یادآوری پدرش از جا بلند شد
_بابام
مریم هم همراهش بلند شد
_بابات؟؟نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیشمون بودی
مهیا سرش را تکان داد
_نه نه بابام بیمارستانه حالش بد شد من باید برم
به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت
_کجا میری با این حالت
مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد
_ توروخدا بزار برم اصلا من برا چی اومدم اینجا بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم
مریم دستی به بازویش کشید
_اروم باش عزیزم میری ولی نمیتونم بزارمت با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم برسونتمون
مریم به سمت در رفت
مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت ۱شب بود و از حال پدرش بی خبر بود با امدن مریم سریع از جایش بلند شد
_ بیا بریم عزیزم داداشم میرسونتمون
👈 #ادامه_دارد....
رمان #جانم_میرود
✍ نویسنده #فـاطمہ_امـیرے
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌻🍃🌻.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌻.🍃🌻.═╝