🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_151 سوره مبارکه
#اعراف
#سوره_7
#جزء_8
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
151-araf-ar-parhizgar.mp3
1.13M
#ترتیل #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
151-araf-fa-maleki.mp3
3.41M
#صوت_ترجمه #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
باصدای استاد مومیوند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
151-araf-ta-1.mp3
5.42M
#صوت_تفسیر #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
بخش اول
#سوره_7
#جزء_8
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
151-araf-ta-2.mp3
3.98M
#صوت_تفسیر #صفحه_151 سوره مبارکه #اعراف
بخش دوم
#سوره_7
#جزء_8
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°
@zohoreshgh
❣﷽❣
☀️ #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم (ع) #شروع_کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺
برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روی لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/NedayQran/92476
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/NedayQran/92477
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/NedayQran/92478
#دعــاے_عهـــد👇
https://eitaa.com/NedayQran/92479
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/NedayQran/92479
#زیارت #جامعه_کبیره👇
https://eitaa.com/NedayQran/92481
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/NedayQran/92482
#جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/NedayQran/92483
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/NedayQran/96596
#امام_زمان عج
💚#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
▪️هر سَحر بَعدِ نَمازَم
🖤 یاحُسِیْن سَر میدَهَم
▪️مرغِ دِل رٰا به هوٰای
🖤 حرَمَت پر می دَهم.
▪️من بِه عِشقِ دیدَنِ
🖤 آن گُنبَدِ زیبایِ دوست
▪️یک سَلام اَز رٰاهِ دور
🖤 بر اِبنُ الْحِیدَر می دَهَم.
🖤«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن»
🖤و عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
🖤و عَلَى اَوْلادِ الْحُسَیْن»
🖤وعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
#روز_سوم #محرم💔🥀
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚🍃
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم 😍✋
ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم
بـا همه آدمیان غیر تـو خلوت کردیم
سـالهـا می گـذرد، منتظـری بـرگـردیم
و مشخص شده ماییم که غیبت کردیم
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#رقیهبنتالحسین🥀
بابا یکی من را به قصد کشت میزد
هر بار گفتم #یاعلی با مشت میزد
یک بار گفتم اسم #زهرا مادرت را
دیدم که نامردی #لگد از پشت میزد
#روز_سوم #محرم💔🥀
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رقیهبنتالحسین🥀
تا دوش تو سَریر مُقام رقیه بود
عالم شبانه روز به کام رقیه بود
تا روی زانوی تو سه ساله قرار داشت
آغوش تو دوام و قوام رقیه بود
#روز_سوم #محرم🥀
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
YEKNET.IR - zamine 2 - shabe 3 moharram1399 - nariman panahi.mp3
4.6M
🔳 #زمینه #روز_سوم #محرم
🌴دردونه ی حسین
🌴بانوی محشر
🎤 #نریمان_پناهی
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
#منبع👇
جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع . ص 77 .
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
#سه_شنبه_های_جمکرانی
❣️ #دعای #توسل با روضه
#امام_زمان_ارواحنا_فداه 🕊💌
🎤 حاج مهدی#منصوری
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر سه شنبه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) دعای توسل می خوانیم
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو
محزون و غم انگیز نوای بی تو
برگرد که بیقرارم و بیتابم
بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو!
تعجیل درظهور مولاعج #۱۴صلوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/135
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
▪️#وقایع_عاشورا▪️
⚫️وقایع روز سوم محرم سال 61هجری
♨️ "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.
🌹امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع ميشد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.
🔰در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه" ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند.
♨️ كثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؟ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
♻️هنگامی كه وی نزدیك خیمه هارسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه السلام بود. همینكه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي آید، بدترین مردم روی زمین است.
☘ پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو. گفت: هرگز چنین نميكنم.
⚡️ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز!
✨ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشتكاری هستی و من نميگذارم بر امام وارد شوی.
🔥او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
🌺حضرت در جواب فرمود:
"مردم كوفه مرا دعوت كرده اند و پیمان بسته اند، بسوی كوفه ميروم و اگر خوش ندارید بازميگردم...
♨️عمر سعد فرموده ی امام را به ابن زیاد نوشت. ابن زیاد بعد از خواندن نامه گفت:اکنون که چنگال ما به او(حسین علیه السلام) بند شده،امید نجات دارد و هنگام خلاصی نیست!
سپس به عمربن سعد نوشت: به حسین پیشنهاد کن خودش و تمام یارانش با یزید بیعت کنند تادر مورد آنها تصمیم گیری کنیم..!
ادامه دارد..
📚ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص84.
مستدرك الوسایل، ج14، ص61؛ مجمع البحرین، ج5، ص461.
تاریخ طبری، ج5، ص410.
در کربلا چه گذشت،تالیف مرحوم شیخ عباس قمی
#محرم #ماه_محرم #وقایع_عاشورا #حر
#شب_چهارم #امام_زمان #امام_حسین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
⚫ #اشتباهات_و_تحریفات روز #عاشورا (قسمت دوم)
⛔️ما با جعل و تحریف عاشورا بزرگترين خيانتها را به امام حسين عليه السلام كرده ايم!
🌼كه اگر امام حسين عليه السلام در عالم ظاهر بيايد و ببيند خواهد گفت:
آن امام حسينی كه شما در خيال خودتان رسم كرده ايد كه من نيستم!
آن قاسم بن الحسنی كه شما در خيال خودتان رسم كرده ايد كه برادرزاده من نيست!
آن علی اكبری كه شما در مخيله خودتان درست كرده ايد كه جوان با معرفت من نيست!
آن يارانی كه شما درست كرده ايد كه آنها نيستند!
💥ما قاسمی درست كرده ايم كه آرزويش فقط دامادی بوده، آرزوی عمويش هم دامادی او بوده! اين را شما با قاسمی كه در تاريخ بوده است مقايسه كنيد!
🌟تواريخ معتبر اين قضيه را نقل كرده اند كه در شب عاشورا امام عليه السلام اصحابش را در خيمه جمع كرد و آن خطابه بسيار معروف شب عاشورا را به آنها القاء كرد که خلاصه اش این است که بطورخلاصه به آنها میگويد:
🌸 همه شما را آزاد كردم.دشمن جز به شخص من به كس ديگری كار ندارند ...
در اول هم از اينها تجليل میكند و میگويد منتهای رضايت را از شما دارم ، اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم ، اهل بيتی بهتر از اهل بيت خودم سراغ ندارم.
🌿اما همه آنها بطور دسته جمعی میگويند آقا چنين چيزی مگر ممكن است
جواب پيغمبر را چه بدهيم ، وفا كجا رفت و ... سخنان پر شوری كه آنجا گفتند كه واقعا انسان را به هيجان میآورد.
🌸يكی میگويد: مگر يك جان هم ارزش اين حرفها را دارد كه كسی بخواهد فدای شخصی مثل تو كند، ای كاش هفتاد بار زنده میشدم و...
🏴همينكه اين سخنان را گفتند ، امام
مطلب را عوض كرد و از حقايق فردا قضايائی را گفت.
🍃به آنها خبر كشته شدن را داد كه همه آنها درست مثل يك مژده بزرگ تلقی كردند.
❤️همين جوانی كه اين قدر به او ظلم میكنيم و آرزوی او را دامادی میدانيم...!!
وقتی كه امام فرمود: همه شما كشته میشويد،
اين طفل با خودش فكر كرد كه آيا شامل من هم خواهد شد يا نه؟
آخر من بچه هستم. نکند مقصود آقا اين است كه بزرگان كشته میشوند و من هنوز صغيرم..
🌹لذا روكرد به آقا و عرض كرد: آيا من هم جزء كشته شدگان هستم يا نيستم
🌸امام فرمود اول من از تو يك سؤال میكنم ، جواب مرا بده ، بعد من جواب تو را می دهم.
✅من اينطور فكر میكنم كه آقا اين سؤال را مخصوصا کرد تا مردم آينده فكر نكنند كه اين جوان ندانسته و نفهميده خودش را به كشتن داد!
❎و نگويند اين جوان در آرزوی دامادی بود!!
ديگر برايش #حجله درست نكنند.
در حقش #جنايت نكنند...!
💎آقا فرمود: پسركم،اول بگو كه كشته شدن در ذائقه توچه مزه ای دارد ؟ فورا گفت : « احلی من العسل » ، از عسل شيرينتر است .. منظره چقدر تكان دهنده است !
❎اينهاست كه اين حادثه را يك حادثه بزرگ تاريخی كرده و ما بايد
اين حادثه را زنده نگه داريم.
چون ديگر نه حسينی پيدا خواهد شد و نه قاسم ابن الحسنی...اينها بالاتر از
فرشته هستند.
🔆امام بعد از گرفتن اين جواب فرمود : فرزند برادرم تو هم
كشته میشوی اما جان دادن تو با ديگران خيلی متفاوت است و گرفتاری بسيار شديدی پيدا میكنی.
✅لذا روز عاشورا پس از آنكه با اصرار زياد اجازه رفتن به ميدان را گرفت ، از آنجا كه بچه است ، زره ی مناسب او وجود ندارد.
💠نوشته اند عمامه ای به سرگذاشته بود.همين قدر نوشته اند بقدری اين بچه زيبا بود كه دشمن گفت مثل يك پاره ماه است .
65
ادامه دارد..
📚حماسه حسینی جلد ۱ شهید مطهری
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۳/۰۴/۱۸
حاج مهدی اسلامی
موضوع :
نقش سرویسهای امنیتی در انتخابات ایران
تحریک گسل قومیتی سم مهلک برای کشور
هشدار تجزیه ایران
آنتی فتنه :
بسمالله الرحمن الرحیم
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
سلام علیکم جمیعا
عرض ادب و احترام دارم خدمت همه شما عزیزان
امروز میخوام یک کنفرانس کاملا متفاوت و یک تحلیل عجیب از انتخابات اخیر بهتون ارائه بدم و توصیه میکنم حتما تا آخر با ما همراه باشید
در هفته ای که گذشت اتفاق عجیبی رقم خورد
و مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده شد
این انتخاب شوک عظیمی به جبهه انقلابی وارد کرد
طوری که خیلی ها رو به جان همدیگه انداخته و به دنبال مقصر میگردند
عده ای قالیباف رو مقصر میدونن که با توجه به اینکه رأی نداشت باید کنار میکشید و قالیباف اقبالی نداشت
با تمام حمایت هایی که از خیلی از افراد شاخص داشت فقط تونست سه میلیون رأی بیاره
و این واقعیت نداره که رأی قالیباف برای قشر خاکستری بوده
که اگر فرض بر این بگذاریم که سه میلیون رأی قالیباف برای قشر خاکستری جامعه بوده پس این همه مذاح و منبری که حامی قالیباف بودن نتونستن رأیی برای اون جذب کنند؟
پس اینکه میگن اگر قالیباف کنار میکشید رأی های خاکستریش به سبد پزشکیان میرفت یک تحلیل اشتباهه
عده ای جلیلی رو مقصر میدونند که اجماع نکرد و تا لحظه آخر سماجت کرد تا انشقاق بین جبهه انقلابی بیفته و سبد رأی ها تقسیم بشه
و قائل بر این هستند که اگر قالیباف با پزشکیان میرفت مرحله بعد ، قالیباف میتونست پیروز انتخابات باشه
ولیکن یه نکته که به نظر میرسه اینه که اگر قالیباف با این رأی در مرحله اول هم مقابل پزشکیان میایستاد قطعا بازنده میشد
بنده از یک زاویه دیگه میخوام این رو بررسی کنم و آسیب شناسی کنم
خوب دقت کنید
بنده قائل بر این هستم که ما به سرویس امنیتی mi6 باختیم
و از این به بعد هم خطر عجیبی تمام انتخاباتهای ما رو تهدید میکنه
قصد ترسوندن و ناامیدکردن ندارم
لطفا تا آخر با من باشید تا براتون فکت بیارم
قریب به چهل و اندی ساله که سرویس منحوس انگلیسی mi6 داره تو مملکت ما گسل های قومیتی رو دست کاری میکنه
تا الان هم تونسته پانترک ها و پان عرب ها و اهل تسنن و پانکُرد ها رو به خط بکنه
و این انتخابات تونست تست بزنه ببینه تا چقدر موفق بوده
هیچ میدونید چرا اولین نفری که به پزشکیان تبریک گفت الهام علیف آذربایجان بود؟
چرا عربستان دومین کشور تبریک گفت؟
و چرا رئیس جمهوری انتخاب شد که بشدت نگاه پانترکیسم داره
به نظر بنده از این به بعد باید منتظر تحرکات تجزیه طلبی در کردنشین و عرب نشین و اهل تسنن نشین و ترک نشین باشیم
روزی که تمام تحلیلگران امنیتی فریاد زدن مواظب پانترکیسم آذربایجان باشید هیچ نهاد امنیتی متاسفانه ورود نکرد
وقتی تو ورزشگاه تبریز در بازی های تراکتورسازی پرچم آذربایجان و ترکیه رو دست گرفته شد هیچ مقام امنیتی شاخهاش تیز نشد
دارم هشدار میدم ،کنار گوش مسعود پزشکیان پر از مأمور mi6 هست ، مواظب باشید
این آدم ساده است زود گول میخوره
ریش بنفش داره بهش خط میده
حسام الدین آشنا داره بهش خط میده
ما در این انتخابات به mi6 و حسام الدین آشنا باختیم
اولی گسل قومیتی رو فعال کرد دومی رسانه ها رو به خط کرد
پروژه همستر هم دیدید که چه خوب جواب داد
در یک هفته چندین میلیون رو کشیدن تو تلگرام و راحت مهندسی افکار عمومی کردن
حالا این بچه های انقلابی دارن دنبال قاتل بروسلی میگردن
باید به این رفقا بگم
ای رفیق داری خودی رو میزنی
حواست باشه الان زمان اتحاده
برای چی میگم فعال کردن گسل قومیتی خطرناکه ،
برای اینکه ما تا الان
رئیس جمهور آذری داشتیم (حضرت آقا)
رئیس جمهور کرمانی داشتیم (خاتمی و هاشمی)
رئیس جمهور سمنانی داشتیم (احمدی نژاد و روحانی)
رئیس جمهور مشهدی داشتیم (رئیسی)
ولی این انتخابات خیلی فرق داره
هر کدوم از اینهایی که نام بردم بخاطر شخصیت خودشون بود که رأی گرفتن
یعنی مردم به توانایی های فردی اون بود که رأی دادن
اما همه میدونیم پزشکیان مال این حرفها نیست
اگر قرار بود به شخص پزشکیان رأی بدن قطعا یک پنجم این رأی رو هم نداشت
اینها اومدن با فعال کردن گسل قومیتی پزشکیان رو حامی ترکها و اهل تسنن و کردها جا زدن و براش رأی گرفتن
و الا اصلا با عقل جور درنمیاد
سیستان و بلوچستانی که بخاطر خیانتهای روحانی داشت از بی آبی میسوخت و رئیسی بود که مشکل آب اونجا رو حل کرد ، به کسی مثل حسن روحانی دوباره رأی بده
این قطعا برای این بود که کسی با نگاه مذهبی مثل جلیلی رأی نیاره
قالیباف هم اگر میومد باز همین بود
ارومیه ای که دریاچه اش داشت خشک میشد و روحانی براش هیچکاری نکرد ولی رئیسی داشت احیاش میکرد به دولت سوم روحانی رأی داد
این چیزی جز فعال کردن گسلهای قومیتی است؟
از طرفی هم حسام الدین آشنا پزشکیان رو نماد اعتراض مردم به وضعیت معیشتی نشون داد
و باعث شد خیلی ها برای اعتراض به وضع موجود به پزشکیان رأی بدن
آی رفیق جبهه انقلابی مشکل از ماست که رسانه نداریم
به جای اینکه پاچه همدیگه رو بگیریم و هزار جور انگ بهم بزنیم اگر خدمات دولت رئیسی رو برای مردم میگفتیم الان مردم میفهمیدن که احیای هزاران زیرساخت توی این مملکت توسط شهید رئیسی چیزی شبیه به معجزه بود که اگر می ماند در سال چهارم به بعد مملکت جهشی در اقتصاد میکرد که ما رو وارد عصر طلایی میکرد
از بس داد زدیم و از خدمات شهید رئیسی گفتیم ،بما گفتن متوهم ماله کش
تو کانالهاشون برای جذب دو تا مخاطب جوری تخریب کردن شهید رئیسی رو که هر بار هم تذکر میدادیم انگار نه انگار
بعد از شهادتشون تازه توکانالهاشون از شهید حلالیت گرفتن ، نه این به درد نمیخوره شما جیگر ولی زمان رو سوزوندی با یه ببخشید درست نمیشه
همین الانش با اتهام زدن به جلیلی و قالیباف داریم تو پازل سرویس امنیتی انگلیس بازی میکنیم و عده ای احمقانه حواسشون به این مسئله نیست واقعا
میدونید از این به بعد چه بلایی سر انتخاباتهای ما میاد؟
از این به بعد شایسته سالاری جاش رو میده به رأی های قومیتی
یعنی فردا هر کی بتونه گسل قومیتی رو تحریک کنه به راحتی رأی میگیره
میدونید چرا تحلیل خیلی از تحلیلگران اشتباه از آب دراومد
هیچ تحلیلگری فکرش رو هم نمیکرد که قومیت ها اینجوری بیان و نتیجه انتخابات رو عوض کنند
والله اگر قالیباف هم میومد باز همین بود
میدونید که پدر جلیلی کرده و مادرش ترک ارومیه
پزشکیان برعکسه پدرش ترکه و مادرش کرده
اینکه میگم به رسانه باختیم برای این بود که اینها تونستن پزشکیان رو نماد قومیتی کنند
الانم دارم باز هشدار میدم
مواظب تحرکات گسلهای قومیتی باشید که در آینده نزدیک کف خیابون باهاشون داستان داریم
اینو مینویسم برای یادگار
این سیاست تحریک گسلهای قومیتی خیلی از بچه انقلابی ها رو از بین میبره یکیش خود من
بذارید داستانهای کف خیابون شروع بشه بعدا به حرفم میرسید
آی مردم شما رو به جان حضرت زهرا س
شما رو به خون مبارک سیدالشهداء
شما رو به مظلومیت امام زمان عج
شما رو به تنهایی نائب امام زمان عج قسم میدم از همه اونهایی که ندای تفرقه دارن تو کانالها و منابرشون بلند میکنند بر حذر باشید و هر طوری شده مجبورشون کنید به اتحاد
اگر اتحاد نکنیم
اگر جهاد تبیین نکنیم
اگر رسانه متحد نداشته باشیم
والله کف خیابون داستان خواهیم داشت و اینبار قضیه خیلی فرق میکنه
باید همه رو پاسخگو کنید
الان رسانه پاشنه آشیل جبهه انقلابیه
مگر حضرت آقا نفرمود اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامیه
شما رو به سید الشهدا قسم میدم کوتاهی نکنید
جبهه انقلابی رو یاری و تقویت کنید
هر کس در راه جهاد تبیین کوتاهی کنه خودش رو جزو جبهه انقلابی ندونه
آی رفیق کانال و گروه دار الان زمان اتحاده ، دنبال قاتل بروسلی نگرد
با چنگ انداختن بهم هیچی درست نمیشه
اگر میخواهید افسر جنگ نرم حضرت آقا باشید باید برای اون قسمتی که با دو تا حرف قومیتی گول خوردن روشنگری کنید
ان شاءالله تا دیر نشده به خودمون بیاییم و دیگه فرصتها رو از دست ندیم
از شما عزیزان ولایی هم میخوام تا جایی که میتونید این مطالب رو منتشر کنید تا مردم روشن بشن
به امید پیروزی حق علیه باطل
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
✍️ مهدی اسلامی
مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی وکانال آنتی فتنه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
آدرس ما در ایتا :
Eitaa.com/efshagari57
🌼🍂🌺🍂🌼🍂🌺
دست تقدیر
#قسمت_اول🎬:
محیا سرش را به در نزدیک کرد تا صدای داخل اتاق را بهتر بشنود، صدای عمویش، ابو حصین بلند بود و صدای مادرش رقیه آهسته به گوشش میرسید، اما او سعی می کرد تا هیچ کلمه ای را از مکالمه ای که پشت در جاری بود، از دست ندهد چون کاملا می فهمید که این صحبت انگار یک نوع جنگ بر سر آینده اوست، جنگی که شاید به نوعی خودکشی برای مادرش رقیه بود،زنی مؤمن و با فهم و درک و بسیار مهربان..
رقیه با لحنی که سعی می کرد آرام و بدون تنش باشد، گفت: ابو حصین، برادر من! امر کردید که به عراق بیایم تا مال و املاکی که از آن ابومحیا ست را جدا کنید و به فرزند برادرتان که دختر من هست، بدهید. با اینکه چشم طمعی به این املاک نداشتم اما حرف شما را زمین نزدم، رنج سفر را تحمل کردم و دست محیا را گرفتم کشور خودمان را ترک کردیم آمدیم...
ابوحصین به میان حرف رقیه، زن برادر مرحومش دوید و گفت: کشور خودمان نه!!! کشور خودت...چون تو ایرانی هستی..اما محیا از خون برادر من است، او ایرانی نیست، یک عرب هست فهمیدی؟! فکر نکن اجازه دادم بعد از مرگ برادرم به ایران بروید و محیا آنجا درس بخواند دیگر تو بزرگتر و همه کارهٔ محیا هستی، الان هم اینقدر با من یکی به دو نکن، قرار نیست شما به ایران برگردید..
رقیه آب دهانش را قورت داد و گفت: نمی شود...باید برگردیم، خانه و زندگی ما آنجاست، محیا درسش تمام شده، پرستار هست و به زودی سرکار می رود و می خواهد باز هم در کنار کارش درس را ادامه دهد خدا را چه دیدی شاید دکتری شد برای خودش و صدایش را آرام تر کرد و ادامه داد: شما به من قول دادید که ما را به ایران برگردانی...
ابو حصین قهقه تمسخر آمیزی زد و گفت: با این اوضاع مملکت تو، محیا اونجا نمی تونه هیچ پیشرفتی کند و بعد صدایش را پایین تر آورد و ادامه داد: جسته و گریخته شنیده ام به زودی شاه ایران فراری خواهد شد، اوضاع ایران به شدت خراب است، اگر تقسیم املاک را بهانه کردم دو هدف داشتم اول اینکه جانتان را نجات دهم و دوم اینکه خوشبختی محیا را تضمین کنم.
رقیه با بغضی در صدایش با لکنت گفت: ش...ش..شما لطف کردید، اما خوشبختی محیا در این نیست که از خانه و زندگی که با آن خو گرفته جدا شود و با مردی که جای پدرش را دارد ازدواج کند.
ناگهان صدای فریاد ابوحصین بلند شد و گفت:
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
🌼🍂🌺🍂🌼🍂🌺 دست تقدیر #قسمت_اول🎬: محیا سرش را به در نزدیک کرد تا صدای داخل اتاق را بهتر بشنود، صدای عم
دست تقدیر
#قسمت_دوم 🎬:
ابوحصین همانطور که مشتش را روی میز می کوبید گفت: تو یک ضعیفه هستی که نمی فهمی خوشبختی یعنی چه، برو دست به دعا بردار که ابومعروف محیا را بپسندد، خبر نداری که چه اتفاقاتی قرار است بیافتد، ابو معروف یکی از دوستان نزدیک صدام هست و به زودی به مقامی دهن پر کن می رسد، از طرفی او با نیمی از اموالش می تواند کل تکریت را یکجا بخرد و از آن خود کند، مردی که سالهاست در انتظار یک بچه است و از دو تا زن قبلی اش بچه ای ندارد، شاید تقدیر خدا این است که محیا برایش بچه ای بیاورد، آن وقت تا هفتاد نسل اگر غذا و پوشاک از طلا هم بخورید و بپوشید باز هم هنوز دارید و شاهانه زندگی خواهید کرد.
هق هق رقیه بلند شد و ابو حصین لحنش را ملایم تر کرد و گفت: تو نمی دانی من چه لطف بزرگی در حقت می کنم وگرنه اینچنین زانوی غم بغل نمی گرفتی، اگر من دختری به سن محیا داشتم شک نکن با کمال میل دختر خودم را به عقد او در می آوردم، حالا هم کم مویه کن، امشب قرار است ابومعروف به خانه ما بیاید، بهانهٔ این جشن هم ورود برادر زاده عزیزم به عراق است.
رقیه آه کوتاهی کشید و گفت: از خدا بترس ابوحصین، تو می خواهی به هر طریقی من را در کنارت نگه داری، چون به بهانه وجود محیا و کار و زندگی اش، من به پیشنهاد ازدواجت جواب منفی دادم، حالا می خواهی کاری کنی که من پابند عراق شوم، تا تو هم به مقصود خود برسی..
ابو حصین خنده صدا داری کرد..
محیا که چیزهای تازه ای می شنید، عرق سردی بر بدنش نشسته بود، او مدتها بود دل در گرو مهر مهدی پسر همسایه شان در ایران داده بود، پسری پاک و مؤمن که در هیاهوی بی عفتی که شاه به راه انداخته بود، او جزء دسته ای بود که پناهگاه امنش مسجد محله بود، محیا دلش نمی خواست یک تار موی مهدی را با کل دنیا عوض کند، خصوصا که قبل از آمدنشان به تکریت، مادر مهدی برای کسب اجازه و خواستگاری به خانه آنها امده بود و مادرش رقیه، دادن جواب نهایی را به بعد از سفرشان به عراق موکول کرده بود.
محیا گوشش را محکم تر به در چسپانید و می خواست بداند عاقبت حرفهای مادر و عمویش به کجا می رسد، نفس را در سینه اش حبس کرده بود که ناگهان با آمدن دستی به روی شانه اش از جا پرید..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
دست تقدیر #قسمت_دوم 🎬: ابوحصین همانطور که مشتش را روی میز می کوبید گفت: تو یک ضعیفه هستی که نمی ف
#دست_تقدیر ۳
#قسمت_سوم🎬:
محیا همانطور که قلبش تندتر از قبل می تپید به عقب برگشت و چهرهٔ سبزه و نمکین و هیکل درشت زن عمو عالمه را در مقابلش دید.
زن عمو لبخندی زد و خیره در چشمان درشت و میشی رنگ محیا شد و گفت: ببینم پشت در اتاق کار عمو چه می کنی؟! چی دارن میگن که برای تو اینقدر جالبه دختر زیبا؟!
محیا با لکنت گفت: س..س..سلام زن عمو، هیچی نمی گن...ب...ببخشید من یه کم کنجکاو بودم و برای اینکه بحث را عوض کند گفت: چقدر زود از خرید برگشتید، چرا دستتون خالی هست؟
عالمه اشاره ای به در کرد و گفت: اون بندگان خدایی که ابوحصین اجیر کرده بود خرید را انجام دادن، من فقط دستور صادر کردم، الان هم کلی خرید روی حیاط هست، گفتم ببرن حیاط پشتی چون قراره اونجا آشپزی کنن و با زدن این حرف دست محیا را گرفت و همانطور که او را به طرف آشپزخانه می برد گفت: بیا خودم برات بگم که عموت قراره چی به مادرت بگه تا این حس کنجکاوی اینقدر اذیتت نکنه و بعد صدایش را آرام تر کرد و ادامه داد: منم از جنس خودت هستم یه زنم، نگاه به قد و هیبتم نکن، دل من هم لطیف هست و البته کنجکاو و فضولم، پس درکت می کنم
محیا با تعجب حرکات زن عمویش را نگاه می کرد و با خود فکر می کرد آیا به راستی زن عمو می داند که عمو دام برای مادرم پهن کرده و قراره مادرم را هووی او کند؟! اگر می داند چرا حس حسادت ندارد؟!
عالمه و محیا وارد آشپزخانه شدند و عالمه او را به سمت صندلی های نهار خوری چوبی که تازه خریده بودند کشید، محیا را روی صندلی نشاند وخودش هم روی صندلی کنارش نشست و همانطور که دستان سرد محیا را در دستان گرم و گوشتی خودش گرفته بود دستش را روی میز گذاشت و گفت: ببین محیا، تو دختر بزرگ و تحصیل کرده ای، دیگه وقت ازدواجت شده، مادرت هم چون توی سن پایین همسر ابو محیا شد، هنوز جوان است و زیبا، پدرت که ناگهان فوت کرد، پس عاقلانه نیست زن جوان و زیبایی مثل رقیه بیوه و تنها بماند، پس ما تصمیم گرفتیم مجلسی راه بیاندازیم و در این مجلس مادرت را به ابو معروف نشان دهیم و من مطمئن هستم با این زیبایی که رقیه دارد ،ابو معروف یک دل نه، صد دل عاشق مادرت میشود، درست است پدرت مال و املاک قابل توجهی داشت اما اموال ابو معروف مثل دریایی بی انتهاست، خوشبختی تو و مادرت تضمین خواهد شد.
عالمه به چهره جوان و زیبای محیا خیره شد، چشمان درشت و میشی رنگ، ابرو های کمانی و کشیده، پیشانی بلند و صورت سفید و مژه های بلند و فر دار او، قادر بود هر مردی را جذب خود کند، عالمه لبخندی زد و زیر لب گفت: خدا را چه دیدی شاید تو به بهانه ازدواج مادرت ماندی و جاسم من هم سرو سامان گرفت..
شوکی دیگر به محیا وارد شده بود، او از حرکات جاسم پسر عمویش چیزهایی دستگیرش شده بود، حالا می فهمید که زن عمویش از این عشق پنهانی و یک طرفه خبر دارد.
محیا کلا گیج شده بود، حرفهای عالمه با حرفهایی که از پشت در شنیده بود با هم نمی خواند و از زمین تا آسمان با هم فرق داشت، اما او خوب می دانست که عمویش حیله کرده و عالمه را فریب داده...
عالمه که دید محیا در فکر فرو رفته گفت: محیا جان! غم به دلت راه نده، ابومعروف بر خلاف قیافه خشنی که دارد قلبی مهربان در پس آن قیافه دارد، مطمئنم همسر خوبی برای مادرت و پدر خوبی برای تو خواهد بود، از طرفی صدام که تازه با ترفند عمویش را برکنار کرد و کشت و بر مسند قدرت نشسته، از دوستان نزدیک ابو معروف است و این یعنی نان تو و مادرت که چه عرض کنم، نان خانواده ما هم در روغن است..
محیا آه کوتاهی کشید و از این همه سادگی زن عمو عالمه و حیله عمویش، دل نازکش پر از درد شد.
دنیای محیا و اقوام پدرش با هم فرسنگها فاصله داشت، آنها خوشبختی را در چه می دیدند و محیا در چه؟! آنها پول و مال و مقام می خواستند و محیا یک جو ایمان و آرامش....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
#اقبال_و_گشایش_در_امور
🌸✨جهت گشایش امور و
باز شدن گرههای کور خواندن
《سوره نـاس》 بسیار
مجرب است✨
📚 ذکرهای شگفتانگیز عارفان ۱۳۰
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#افزایش_ثروت
✍ آیتالله کوهستانی ره ؛
سوره حمد و آیةالکرسی و آیات
۱۸ و ۱۹ و ۲۶ و ۲۷ سوره مبارکه
آل عمران در افزایش روزی
نافع است🔺🔺
📚 بر قله پارسایی ۲۸۱
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#اجابت_صد_حاجت ❥
🍃🍂 امام صادق ( ؏ ) ؛
هر کس که بعد از نماز صبح و
مغرب پیش از آنکه پا را بگرداند
و قبل از تکلم بخواند ⇧ خدا بر او
۱۰۰ حاجت روا کند ۷۰ در آخرت
و ۳۰ در دنیا 🍃🍂
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
.#توصیہ_هاے_مرحوم_آیت_اللہ_بهجت
#براے_شفا_ازبیمارے
💮✍🏻عارف ڪامل مرحوم آیت الله العظمی بهجت براے شفا از بیمارے، توصیہ هاے زیر را ارائه فرمودند:
🍃🌸مقدار ڪمی از خاڪ پاڪ مدفن سیدالشهدا(ع) را در آب زمزم مخلوط ڪرده و 70 مرتبہ سوره حمد برآن بخوانید و در نوبت هاے متعدد هر روز بہ بیمار بخورانید تا شفاء یابد.
🍃🌸بہ فقیران متعدد، صدقہ بدهید، گرچہ صدقہ اے ڪہ بہ هر ڪدام می دهید ڪم باشد.
🍃🌸روزے هفت مرتبہ سوره حمد را به نیت شفاے او بخوانید.
🍃🌸هر ڪس نزد بیمار می رود براے شفایش سوره حمد بخواند.
🍃🌸در حضور بیمار، مرثیہ بخوانید بہ طورے ڪہ او منقلب و متأثر شود.
🍃🌸حدیث ڪساء را (مڪرراً) براے شفاے او بخوانید.
🍃🌸گوسفند نذرفقیران ڪنید.
🍃🌸بیمار پس از نماز صبح، 2 رڪعت نماز حاجت بخواند و پس از آن 3 بار بگوید:
«اللهَ اِشْفِنی بِشَفائِکَ وَ دَوانی بِدَوائِکَ وَ عافِنی بِعافِیَتِکَ مِنْ بَلائِکَ فَانِّی عَبْدُکَ وَ ابنُ عَبدُک»
(خداوندا مرا با شفاے خودت، شفا ده و با داروے خودت درمان ڪن و از گرفتارے ات، نجات و رهایی بخش چرا ڪہ من بنده تو و فرزند بنده توأم)
🍃🌸پس از آن، یڪ بار هم بگوید «بِحُرمهِ الامامِ الکاظم (ع)». [بہ حرمت و آبروے امام کاظم (ع)]
📚ذڪرهاے آسمانی، ص90 و91
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#باز_شدن_زبان
🌸✨ اعتـماد به نفـس
کافے براے حرف زدن ندارے؟ ):
دعایی رو بخون که موسے ؏
خوند و جلوے فرعون ایستاد (:
آیه ۲۵ تا ۲۸ سوره طہ ↯↯↯
رب اشرح ...(تا)... قولے ✨
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
꧁꧂
#دعا_هنگام_درد_دندان
🌺✍ابا بصیر می گوید: بـه امام محمد باقر(ع)عرض ڪردم:
#دندان دردی دارم ڪـه شب ها خواب را از سرم بیرون میڪند و امام(ع)فرمودند:
ای ابا بصیر،زمانے ڪـه درد را احساس ڪردی،دستت را بر آن موضع بگذار وسورہ حمد وتوحید را بخوان و سپس بگو: 🌹🍃
💞وَتَرَے الجِبَالَ تَحسَبُها جَامِدَةً وَ هیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب صُنعَ اللهِ الَّذے أَتقَنَ ڪُلَّ شَیءٍ إِنَّهُ خَبیرُ بِما تَفعَلُون💞
👌درد ساڪن میشود و برنمی گردد.
📚منبع: بحارالانوار،ج۹۵،ص۹۲
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕