📚 کاری که نویسنده میکند این است که شما را به توجه کردن وامیدارد و این موهبت بزرگی است.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_پرنده_به_پرنده
#آن_لاموت
@Negahe_To
۲۳ فروردین
📚 خوب نوشتن، ربطی وثیق، به گفتنِ حقیقت دارد.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_پرنده_به_پرنده
#آن_لاموت
@Negahe_To
۲۵ فروردین
غم، واژه خیلی آشنا و یکجورهایی کلیشهای برای آدمیزاد است. تا حالا به معنی غم و ترکیبهایش با کلمات دیگر فکر کردهاید؟ دهخدا برای تعریف غم این طور شروع کرده: «مخفف غَمّ. این لفظ، عربی است به تشدید میم، و در فارسی به تخفیف میم استعمال کنند. الفاظ و ترکيبات جانکاه، جانسوز، سنگين و سرشت از صفات غم است و غم با الفاظ افتادن، آمدن، رفتن، نشستن، داشتن، ريختن، زدودن، نهادن، خوردن، کشيدن و گفتن استعمال میشود». انگار که دارد یک سوال منطقی و فلسفی را بدون هیچ حسی برایت شرح میدهد. بعد، کمکم افتاده در یک جریانِ آرام و روان و دلنشین. شروع کرده به آوردن نمونههای مختلف ادبیات فارسی که نشان بدهد غم را چگونه در کنار این فعلها میتوان استفاده کرد.
فردوسي:
به آواز گفتند کای سرفراز
غم و شادمانی نماند دراز
تاريخ بيهقی:
و امير مسعود را سخت غم آمد.
از جهت حج و بستگی راه، امير غم نموده بود.
نيمشب بيدار شدم غم و ضجرتی سخت بزرگ بر من دست داد.
شهيد بلخي:
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاريک بودی جاودانه
باباطاهر عريان:
اگر دردم يکي بودي چه بودی
وگر غم اندکی بودي چه بودی
اسدی توسی:
تو را چون نباشد غم کار خويش
غم تو ندارد کسی از تو بيش
منتخب قابوسنامه:
و هر غمی که بازگشت آن به شادی است آن را به غم مشمر.
کليله و دمنه:
و پس از بلوغ، غمِ مال و فرزند در ميان آيد.
سنايی:
منگر اين حال غم و انديشه کز روی خرد
شادی صدساله زايد مادر يک روزه غم
خاقانی:
از تو پرسم در چنين غم مرد را
جان رسد بر لب بگو آری رسد
نظامی:
دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود
سعدی:
چه غم ديوار امت را که دارد چون تو پشتيبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتيبان
حافظ:
ديدي که يار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد و از غم ما هيچ غم نداشت
صائب:
غمي هر دم بدل از سينه صدچاک میريزد
ز سقف خانه درويش هر دم خاک میريزد
ابوطالب کليم:
چنانکه آب فشانند و گرد برخيزد
چو غم نشست کدورت ز خاطرم برخاست
بعدش دیگر موجها در دلش توی سروکله هم زدهاند. انگار دنبال بهانهای بوده تا هرچه میتواند بیشتر از غم بنویسد. رفته سراغ ترکیبهای غم. سراغ کلمات جدیدی که اصل و ریشهاش، غم است اما مفهومی نو و زیبا به دنیای انسان عرضه میکند:
بیغم: آن که غم ندارد.
پُرغم: آن که سخت غمناک است.
کمغم: آنکه غمش اندک باشد.
در ادامه، تندتند کلمات ترکیبی بدیع و زیبا را ردیف کرده است پشتسرهم: غمآشيان، غمآور، غمافزا، غم اندوز، غماندوز، غمانگيز، غمباد، غمبار، غمپرور، غمخانه، غمخوار، غمخور، غمخيز، غمديده، غمزدا، غمزده، غمسرا، غمسوز، غمفزا، غمک، غمکاه، غمکده، غمکش، غمگسار، غمگن، غمگين، غمن، غمناک، غمين، ... و وسط این دریای مواج کلمات، رسیده به یک ترکیبِ شاهکار! کلمه «همغم» را آورده و معنی کرده است: «دو تن که غم يکسان داشته باشند».
صبح که از خواب بیدار شدم دیدم صفت امروز دعای جوشن برای من «يَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ» است. معنیاش را نگاه کردم. آن را به فارسی، «زایلکننده غمها»، «برطرفکننده غمها» و «گشایشگر دلتنگیها» ترجمه کرده بودند. ترجمهها به دلم ننشست. رفتم سراغ دهخدا که ببینم او خود کلمه غم را چه معنی کرده است که افتادم در دنیای زیبای کلمات و رسیدم به کلمه شاهکار «همغم». بعد فکر کردم مُنَفِّسَ الْغُمُومِ را باید میدادند دهخدا یا کسی شبیه او برایشان معنی کند. کسی که غم را آنقدر خوب بشناسد که بتواند معنای مُنَفِّسَ الْغُمُومِ را آنطور که باید، ترجمه کند. اصلا کسی که با غم زندگی نکرده باشد مگر میتواند معنای رهایی از آن را درست فهم کند؟ کسی را که در حال غرق شدن بوده و تازه نجاتش دادهاند را دیدهاید؟ همه میگویند اول باید راه نفسش را باز کرد تا امیدی به زنده ماندنش باقی بماند. خدایی که مُنَفِّسَ الْغُمُومِ است، همان کسی است که از دلِ غمها، راه نفس را برایت باز میکند!
#غم
#دهخدا
#دعای_جوشن_کبیر
@Negahe_To
۲۶ فروردین
📚 در بین جانداران، ما گونهای هستیم که نیازمند و خواهانِ شناخت کیستیِ خودمان هستیم. از شواهد و قرائن چنین برمیآید که شپشها چنین تمنّایی ندارند و این خود یکی از دلایلی است که چرا اینقدر کم مینویسند! اما ما مینویسیم. ما چیزهای خیلی زیادی داریم که بخواهیم بگوییم و بفهمیم.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_پرنده_به_پرنده
#آن_لاموت
@Negahe_To
۲۷ فروردین
۲۷ فروردین
🌱 خدایا لطفا به همه آدما، حداقل یه نفر رو با قابلیت فست شارژ (Fast Charge) بده! یکی که وقتی شارژ روحت اومده زیر خط نرمال، با چند دقیقه دیدن یا حرف زدن تلفنی باهاش، زودی فول (Full) شارژ بشی!
#دلنوشته
#خدایا_ممنونم
#دعا_از_صمیم_قلب_برای_همه
#خجالت_نمیکشی_فارسی_را_اینجوری_پاس_میداری
@Negahe_To
۲۹ فروردین
۳۰ فروردین
هرچه جلوتر میرویم، هرچه عددِ سنجاق شده به سنمان بزرگتر میشود، کمیّت، بیشتر جایش را به کیفیت میدهد. انگار بزرگ شدن در دنیا ناگزیر است از کمشدنِ کمیتهای شادی، خوشحالی، بیخیالی، راحتی، آسایش و امید؛ و همزمان، بیشتر شدن کمیتهای فقدان، غم، درد، دلمشغولی، نگرانی، رنج و ناامیدی. در این بازار دنیا، اگر میخواهی قافیه را نبازی یک راه بیشتر نداری. اینکه به کمیتها، کیفیت ببخشی! اینکه شادیهای عمیقتر، باکیفیتتر و ماندگارتری را تجربه کنی.
اینها را امروز برای دانشجوهایم گفتم. وسط بحث روشهای انتگرالگیری! نه دقیقا اینطوری، اما همینها را گفتم. گفتم که مراقب خودشان باشند. مراقبِ هزاران ورودیِ ناخوب که این روزها آوار میشود روی روحشان اما به خاطر نشاط و هیجانِ جوانی، اثرش را آنطور که باید، نمیبینند. گفتم که ده سال یا بیست سال دیگر دستشان بندِ همین ورودیها میشود. همهی امروزشان میشود توشه فردا و فردا به توشه، خیلی محتاجتر از امروزند. نمیدانم چقدر از حرفهایم را فهمیدند اما همین که با چشمهای معصومشان نگاهم کردند و من را شنیدند، ازشان ممنونم.
عکسِ بالای پیام را حتما دیدهاید. حالا دوباره به عکس نگاه کنید. رنگینکمانها خیلی زود به چشمتان میآیند. سه تا صوت هم هست، هرسه ناقص و روی هم فقط میشوند 12 ثانیه؛ و بعد هم یک سری ایموجیِ ظاهرا بیربط که البته اگر دقت کنید یک ربطِ خیلی قشنگ بینشان پیدا میکنید. صوتها را برایتان میگذارم. اما گوش دادنش یک شرط دارد! موقع شنیدن، کلمه «خاله» را در ذهنتان از اول هر سه صوت حذف کنید و اسم خودتان را به جایش بگذارید؛ بعد دوباره و دوباره آنها را بشنوید. کیفیت به جای کمیت، شاید شبیه یک چنین چیزی باشد!
پ.ن. اینجا
@MoHoKh
منتظرم ربطِ ایموجیها را شما برایم بنویسید🌱
#روایت_زندگی
#خاله_خواهرزاده
#دانشجوهای_عزیز_من
@Negahe_To
۳۰ فروردین
۳۰ فروردین
۳۰ فروردین
۳۰ فروردین