بازخوانی جنایات خاندان پهلوی😒
#رضا_خان
#پهلوی
#زن
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
پهلوی و برخورد با زنان🙍
#رضا_خان
#پهلوی
#زن
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت پنجم)
#داستان
📎 لینک قسمت چهارم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/862
ربع ساعتی گذشت و زنگ تفریحمان تمام شد!
احسان گوشی من را گرفت؛ کمی بالا و پایین کرد و صدای زنگ مورد نظر را پیدا کرد. 🔔
صدای زنگ را پخش کرد و چیزی نگفت.
من گفتم: «خــــب، حالا یه برگه بذارید روی میز؛ کوییز داریم. 😈»
احسان هم کم نیاورد و گفت: «نوش جان! ما هم سعی میکنیم توی کلاس بغلی آروم صحبت کنیم که مزاحم کوییز بچههای حقوق نشیم.» 😜
و دیگه اجازه نداد من حاشیه برم. سریع رفت سراغ ادامه بحث: «خب رسیدیم به کتابهای ایرانی».
پدر ادامه داد: «و اما کتابهای ایرانی: گفتم که در تمام طول تاریخ، از کتب دسته اول ایرانی، فقط چند تا کتاب معدود اسم کوروش رو آوردند: مثلاً ابوریحان بیرونی، حمزه اصفهانی، طبری و بلعمی. 📚
حالا ببینیم اینها در مورد کوروش چی گفتند...» 🔍
🌸 @Negahynov
احسان سراپا گوش شده بود و چشم از صورت پدرم در آینه ماشین برنمیداشت.
این جور وقتها معمولاً کمی چشمهایش را تنگ میکند؛ زل میزند به گوینده و دستش را تقریباً به حالت مشت، میگیرد جلوی دهانش.
این یعنی الآن اصلاً نمیشود سربهسرش گذاشت و تمرکزش را به هم زد...
پدر که نگاهش را بین احسان و جاده تقسیم میکرد، ادامه داد: «در این کتابها کوروش اصلاً پادشاه ایران نیست...»
چشمان تنگشده احسان، یکدفعه از حدقه زد بیرون! 😳 ابروهایش رفت بالا؛ دهانش نیمه باز شد؛ ولی همچنان در سکوت، به حرفهای پدر گوش داد:
«... بلکه یک حاکم محلی یا مأموری از طرف پادشاه ایران بوده. بعضیهاشون هم گفتند کوروش یهودی یا یهودی زاده بوده.»‼️
🌸 @Negahynov
احسان با تردید گفت: «اگه اینجوریه کـــــه... پس هیچی!... 😐
میگم حالا اینا سیاهنماییای چیزی نداشت؟» 🙈
پدر با خنده گفت: نه. برخلاف منابع یونانی که کوروش رو (با همهی خوبیها و بدیهایی که بعضی هاش رو گفتم) خیلی بزرگ میکنند، کتابهای ایرانی اصلاً چنین تصویری رو از این شخص ارائه نمیدند. ❌
چشمهای احسان دوباره تنگ شد؛ چند ثانیه فکر کرد و یک دفعه انگار جرقهای در ذهنش زده شد: 💥
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
💐 سلام و عرض خوش آمد خدمت اعضای جدید
پستهایی که برای مشاهده آنها به کانال دعوت شدهاید:
🐄 https://eitaa.com/Negahynov/544
🔬 https://eitaa.com/Negahynov/539
👶 https://eitaa.com/Negahynov/778
کوروش و پرستش خدایان🗿
#باستان_گرایی
#هخامنشیان
#کوروش
#شرک
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
نظر فردوسی درباره ذوالقرنین
#اسکندر_مقدونی
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش 🤔
(قسمت ششم)
#داستان
📎 لینک قسمت پنجم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/879
چشمهای احسان دوباره تنگ شد؛ چند ثانیه فکر کرد و یک دفعه انگار جرقهای در ذهنش زده شد: 💥
«حالا اگر حاکم محلی باشه، دیگه نمیتونه ذوالقرنین باشه؟ خب شاید... اصلاً مگه محدودهی حکومت ذوالقرنین مشخصه؟» 🤔
پدر گفت: «احسنت! به این میگن یه دانشجوی با دقت!» 👏👏
چشم احسان برق زد و حسابی سرحال آمد. 😍😎
🌸 @Negahynov
پدرم پخش سیدی ماشین را روشن کرد و گفت: «این آیاتی از سوره کهف هست. همون قسمتی که مطالبِ مربوط به ذوالقرنین اومده.» 📀
گفتم: «بابا حسابی مجهز اومدیا» 😉
پدرم عینک را روی چشمش جابهجا کرد و گفت: «کور بشه اون بقالی که مشتریش رو نشناسه! 😂
با احسان بری پاسارگاد و برگردی؛ توقع هم داشته باشی حرفی از کوروش و ذوالقرنین زده نشه؟!» 😎
احسان با خنده گفت: «من میگم امروز مسلسل دست شماست؛ کسی باور نمیکنه!» 😊
پدر صدای سیدی را کمی بلندتر کرد و گفت: «سوره کهف، آیات ۸۳ تا ۹۸» 😇
همگی سکوت کردیم و به تلاوت آیات گوش دادیم. احسان همان طور که گوش میداد، نرمافزار قرآن گوشیاش را هم باز کرد و آیاتی را که تلاوت میشد، آورد. من هم به تبَع او همین کار را کردم. ✅
🌸 @Negahynov
تلاوت زیبایی بود. این بار حتماً شنیدنش برای احسان، لذتبخشتر بود. 😌
احسان کمی در زمینه قرائت قرآن هم کار کرده. در مسابقات قرآن مدارس معمولاً شرکت میکرد و گاهی هم رتبه میآورد. 🏅
حالا ترکیب دو علاقهمندیاش، یعنی تاریخ و قرائت قرآن، حتماً نشاط خاصی به او میدهد. 👌
چشمم گاهی به آیات قرآن بود و گاهی به احسان. 👀
آیات و ترجمهها را نگاه میکرد و بخشهایی از تلاوت را هم خیلی آرام زیر لب زمزمه میکرد. ✨
آیه ۹۸ که تمام شد، پدر، تِرَک (track) را عوض کرد و ترجمه همان آیات را آورد:
📀 «از تو درباره ذوالقرنین میپرسند. بگو بخشی از سرنوشت او را برای شما میخوانم.
ما به او در زمین قدرت و تمکّن دادیم و از هر چیزی وسیلهای به او عطا کردیم...»
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
کوروش ذوالقرنین است یا پیامبر و یا هیچکدام⁉️
#ذوالقرنین
#پیامبر_اکرم(ص)
#کوروش
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت هفتم)
#داستان
📎 لینک قسمت ششم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/891
ترجمه آیات را تا انتها گوش دادیم. بعد از اتمام آیه ۹۸ یا ۹۹، پدر سیدی را خاموش کرد و گفت: «خب حالا با هم ویژگیهای ذوالقرنین قرآن رو مرور کنیم: ☝️
دو: خدا به ذوالقرنین در زمین، تمکّن داده و اسباب و وسایل لازم رو در اختیارش گذاشته. 👌
گفتم: «چرا دو؟!» 😳
احسان هم پرسید: «پس شماره یک چی؟!»
پدر جواب داد: «اونو آخر میگم!
حالا شماره سه (!): محدوده حکومت یا محدوده تمکن ذوالقرنین در چه حد بوده؟»
احسان جواب داد: «انگار خیلی وسیع بوده.» 🌏
پدر گفت: «آفرین... ویژگی چهارم: ذوالقرنین سفری به سمت غرب داشته و در اونجا با افراد ظالم و افراد با ایمان روبهرو شده. ظالمها رو مجازات کرده و به افراد صالح پاداش داده. 👌
پنجمی رو شما بگید.»
🌸 @Negahynov
من و احسان آیات را دوباره در نرمافزار قرآنمان پایین و بالا کردیم... پنجمی، حتماً همین است که در آیه ۹۰ آمده. صبر کردم تا احسان بگوید.
احسان گفت: «یه سفر هم به سمت شرق داشته... یکی هم... آهان، یکی هم به سمتِ... سمتش انگار معلوم نیست!... یه ناحیهای بین دو تا کوه.» ⛰🗻
پدر گفت: «درسته. پس ششمی هم میشه سفر به ناحیهای بین دو سد یا دو کوه که اونجا یه سد مستحکم در برابر یأجوج و مأجوج میسازه.
در این سد، از آهن و مس استفاده کرده. 💪
و اما ویژگی شماره یک: ذوالقرنین چه جور آدمی بوده؟ خوب، بد، موحد، مشرک...❓»
احسان گفت: «خوب و موحد. مشخصه که همهی این کارهاش مورد تأیید خدا بوده. اصلاً... خب پیامبر بوده دیگه. مگه میشه بد باشه؟!» 😎
🌸 @Negahynov
در همین لحظه، ماشین پدرِ احسان از کنار ما رد شد. پدر، بوق زد؛ دستی تکان داد و برگشت به گفتگو (اگر من جای پدر بودم، الآن گازش را میگرفتم تا... هیچی! بگذریم. فعلاً که فرمان دست من نیست... خدا را شکر! 😅)
پدر بخش اولِ حرف احسان را تأیید کرد: «آفرین، پس ذوالقرنین یک فرد صالح و موحد بوده. 👌 البته دلیلی نداریم که پیامبر باشه. حالا بحثش بمونه برای بعد. فعلاً از موضوع اصلیمون خارج نشیم.» 😉
بعد، دنده را عوض کرد و مکثی کرد تا اگر سؤالی هست، بپرسیم. هیچ کداممان چیزی نگفتیم. پدر هم ادامه داد:...
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✍ اسکندر مقدونی در شاهنامه فردوسی
#کوروش
#باستان_گرایی
#ذوالقرنین
#اسکندر_مقدونی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت هشتم)
#داستان
📎 لینک قسمت هفتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/899
هیچ کداممان چیزی نگفتیم. پدر هم ادامه داد:
«خب، ذوالقرنین با این ویژگیها، همون طور که قبلاً هم نتیجه گرفتیم، نمیتونه با کوروشِ منابع یونانی، منطبق باشه. ❌
نظرتون درباره انطباق با کوروشِ اون چند تا کتاب ایرانی چیه❓»
🌸 @Negahynov
احسان چند ثانیه مکث کرد؛ چشمانش را تنگ کرد؛ داشت اطلاعاتش را مرور میکرد و کنار هم میگذاشت. بعد از چند ثانیه گفت: «نه، جور در نمیاد. یه مأمور یا حاکم محلی کجا، ذوالقرنینِ قرآن با اون وسعت قلمرو و قدرت کجا؟!» ❌
به نظر میرسید بحث تمام شده. همین که آمدم زنگ تعطیلیِ کلاس را بزنم، پدر گفت: «البته توی آثار باستانی ایران هم یکی دو جا اسم کوروش اومده.» 📝
شاخکهای احسان دوباره تیز شد! کمی صافتر نشست و با اشتیاق زل زد به آینه جلو. 🙂
نیمه شوخی، نیمه جدی، با ناله گفتم: «آخخخخخ! پدرِ من، مگه بیکاری؟! طرف، خودش کوتاه اومده. شما فایل جدید باز میکنی؟!» 😩
🌸 @Negahynov
احسان جوری انگشتش را در پهلویم فرو کرد که دادم رفت هوا! دستش را گرفتم؛ پیچاندم و گفتم: آااااای! مرد حسابی همه اَمعاء و اَحشائَم سوراخ شد! 😤 انگشتت از کلیه تا معده رو درنوردید!»
مادر با خنده گفت: «آقا احسان مواظب باش یه جوری سوراخ کنی که پسر ما زنده برسه خونه!» 😉
احسان که انگار کمی خجالت کشیده بود، گفت: «خانم نادری، باور کنید این منصور داره خودشو برای بابا مامانش لوس میکنه! مَنو غریب گیر آورده!» 😕
مادر گفت: «غریب چرا پسرم؟ تو که برای ما فرقی با منصور نداری.» 🌺
پدر هم یک بسته کوچک بادام زمینی درآورد و داد به احسان: «بیا فعلاً اینو داشته باش تا بریم سر بحثمون.» 😉
با این پاتک احسان، تکِ من به طور کامل خنثی شد. شانس آوردم که پدر و مادر گرامی، به احسان نگفتند «بیا برو اون یکی کلیهش رو هم سوراخ کن!» 😕
احسان هم فاتحانه درِ گوشم گفت: «زدی ضربتی؛ ضربتی نوش کن!» ⚔
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282