برشی از خاطرات
سلام و ارادت
به همه عزیزان و همه رفقا
۱۶ ساله بودم پام ترکش خورد
بعد هم ی دوش شیمیایی کل بدن با راکتی ک بالاسرمون منفجر شد گرفتیم
ی ۴۰/۵۰ باری اتاق عمل جراحی رو تجربه کردم
از پیوند پوست و بافت دستها یا پیوند قرینه چشم ها
هنوز هم برای چشمها باید چن تا عمل جراحی دیگه انجام بدم حقیقتا حالش نیست
حدود ۳۰/۳۵ بار عمل جراحی ها بعد از جنگ بوده
حالا اینا ک مقدمه بود
میخام براتون اعتراف کنم
ب خلاف کاری های بعد از جنگ
زمان جنگ فقط ی هیئت داشتیم
ک با رفتن شهدا حقیر در معیت رفقا
خادمش بودیم عید برسه ۴۰ ساله میشه
از اون بدتر بعد از جنگ
خلافای اصلیم شروع شد
بخودم اومدم دیدم معتاد شدم
ی اعتیادی ک قابل ترک کردن نبود
اعتیادی ک برای کنار گذاشتن اون فقط باید مرگ میرسید
اتفاقا در اعتراف ب این اعتیاد
این دوخط شعر را در مسیر کربلا نوشتم:
آقا نبری ز لطف خود از یادم
آقا نکنی ز غصه دشمن شادم
هر چند ک اعتیاد دارد سختی
بر چایی روضه های تو معتادم........
اگه این قسمت رو پسندیدید
بگید قسمت دوم رو هم بنویسم
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
قسمت دوم:
سلام و ارادت دوباره!
داداشا
داشتم میگفتم
زمان جنگ ی خلاف داشتم
اونم فرار از مدرسه و اومدن ب جبهه
و
جنگیدن با برادران بعثی ملعون بود
و کنار همکلاسی های شهید راه انداختن ی هیئت باصفا
ک اولش سه شنبه ها و دعاتوسل و سینه زنی بود و ی سال بعد شد شب های جمعه و پرچم زدیم بنام دوطفلان خانم حضرت زینب س
حالا دیگه جنگ تموم شده بود و
کاتب این سطور با ی بدن سوخته شده
توسط عامل خردل( ک واقعا هر وقت اسمش میاد ی نمه حالت تهوع پیدا میکنم )
زار و برشته شده و نحیف تر از قبل
پس از مدتها اسیر تخت این بیمارستان و اون بیمارستان ب آغوش گرم خانواده برگشت
اینکه اون روزا چی ب حال بابام آسیدجواد
خدا بیامرز ک ی راننده تاکسی بود و همه امیدش ب منکه پسر ارشد خانواده بودم
گذشت
یا حال و روز مادرم ک بانوی عفیفه و انقلابی و عاشق امام و شهدا و بواقع اولین معلم زندگی ام بود و هست
چطور بود
فقط خدا میدونه و بس!
فقط ی اشاره گذرا کنم
ب روزی ک اوایل مجروحیت
جلوی چشم شون توی خونه تشنج کردم
و اون بنده خدا جسم بی جونم رو ب چ بدبختی از ته ی کوچه ۲ متری بدوش کشیدن و از میدون خراسان رسوندن
بیمارستان لبافی نژاد
چشم باز کردم زیر دستگاه بودم و
بابا و مامانم
مثل دوتا کوه فروریخته
مثل دوتا درخت شکسته
مثل دوتا شمع رو پایان
بالای تختم پرپر میزدن و ب دکترا التماس میکردن........
حقیقتش قصدم بود
فضارو ی مقدار طنز کنم
اما انگار طنز دنیا بما نمیاد
برادرا میخاستم در دو قسمت
تمومش کنم اما انگار نمیشه
هر جا خسته شدید
بگید من ادامه نمیدم
و ناراحت هم نمیشم
نوکر امام حسین و حسین دوستا....
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
دلا بسوز که اشک روان ندارم من
برای روزه گرفتن توان ندارم من
همیشه ورد دهانم کلام بیهوده
دعا و ذکر سحر بر زبان ندارم من
ز هرکه اهل گنه شد علامتی دارم
چگونه شد که ز یارم نشان ندارم من
منم که سینه سپر در مقابل یارم
رکوع نکرده و قدّ کمان ندارم من
ز هول قبر و قیامت چرا نمی ترسم؟
یقین به رفتن از این جهان ندارم من
رسد چو جان به گلویم،یقین شوم بیدار
ولی چه سود به جبران، زمان ندارم من
نماز اول وقتی نخوانده ام هرگز
که اعتنا به صدای اذان ندارم من
خدا کند ز گذشته کمی شوم بهتر
وگرنه در بر جانان مکان ندارم من
برای آنکه شود دلبرم ز من راضی
برای تحفه به او غیر جان ندارم من
کنند از می عشق حسین محرومم!؟
قسم به حضرت زهرا گمان ندارم من
خدا کند که شوم خاک کربلای حسین
جز آن حریم عزیز، آشیان ندارم من
کجاست خیمه ی یارم که حاجتم بدهد
امید، غیر امام زمان ندارم من
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
.🌺 آغاز سال ۱۴۰۳ 🌺
سلام و ارادت
نوروز شکوفه زار عطر شهداست.
بی نام حسین عاشقی بی معناست.
عید و رمضان تقارنش خود گویاست.
سالی که نکوست از بهارش پیداست.
✍️سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
🖤 یا ام المومنین یا خدیجه کبری 🖤
دلگرمی کانون عاشق ها توبودی
سینه سپر پیش منافق ها توبودی
وقتی محبت از جهالت سنگ میخورد
تنها پناهِ جمعِ عاشق ها توبودی
تقویمِ مکه از خزانِ کینه پُر بود
فصلِ بهارانِ شقایق ها توبودی
حوریه ی مبغوضِ خفاشانِ مکه
نوریه ایی در صبحِ صادق ها توبودی
روزی که میشد زن ،خلاصه در علاقه
ویرانگرِ کاخِ علائق ها توبودی
ای خوش سلیقه انتخابت یک یتیم است
برهم زنِ نظمِ سلائق ها تو بودی
روحت امین میخواست با عطرِ طهارت
بیزار از بازارِ فاسق ها تو بودی
هستی خود را به محمد هدیه دادی
اول فدایی حقایق ها تو بودی
مادر بزرگِ خاندانِ بی کفن ها
مسبوق این روضه ز سابق ها تو بودی
شام غریبان بود و زهرا روضه می خواند
صاحب عزا در اوج هق هق ها تو بودی
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
🏴 انالله و اناالیه راجعون 🏴
بدرقه راه ذاکر اهلبیت مرحوم
کربلایی حسین بختیاری
از محفل روضه بیقراری کم شد
از لشگر عشق سربداری کم شد
از مجمع نوکران دلسوخته ات
دردا که حسین بختیاری کم شد
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
آمد به سوی عفوِ عظیم ات ،گناهکار
تا معتکف شود به حریم ات ، گناهکار
روزِ محاسبه ، شده، تخفیف میدهی؟
جانا به مشتری قدیم ات ، گناهکار
طوفانِ نفسِ سرکشِ ما را مهار کن
زاهد شود، به عطر نسیم ات گناهکار
توبه شکسته آمده او مثل سال قبل
در سایه سارِ نام رحیم ات گناهکار
بی آبرو تر از همه ی بندگان منم
محتاج یک نگاه کریم ات ، گناهکار
در هم خریده خوب و بد و با اَجل بگو
آماده شد برای عزیمت ، گناهکار
ظلمت نشینِ نفس، نجاتش به دست توست
دارد طمع به نور سلیم ات ، گناهکار
ای مهربان تر از همه با بندگان خدا
گردد فدای لطف عظیم ات ، گناهکار
عطر ظهور یار فراگیر می شود
بخشیده میشود ز شمیمت گناهکار
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
✅غزل مناجات _ حسرت ایام
یک زمان بی بندوباری عار بود
بی نمازی ، روزه خواری عار بود
جامعه جامی پر از ایثار بود
حق کُشی باطل مداری عار بود
از عدالت شهر مالامال بود
دیدن فقر و نداری عار بود
غیرت مردان ما قیمت نداشت
مطربی و میگساری عار بود
با مکاسب اهل بازار آشنا
کسب و کارِ شبهه آری عار بود
سفره ها بیزار از نان حرام
اختلاس و رشوه کاری عار بود
پیش از آقازادگان فتنه گر
زرپرستی رانتخواری عار بود
همسران با هم تفاهم داشتند
تلخی و ناسازگاری عار بود
زندگی بی نور قرآن عیب بود
خواب بی شب زنده داری عار بود
غرق زیبایی توبه می شدیم
روی زشتی پافشاری عار بود
سجده هامان خالی از شرک خفی
نزد هر بت خاکساری عار بود
ندبه روی دل شکوفه میزد و
غفلت از یاس بهاری عار بود
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269
🖤 ماتم تخریب حرم ائمه بقیع 🖤
عرشیان در عذاب میبینم
فرشیان غرق خواب میبینم
بر سرم میشود خراب عالم
تا بقیع را خراب می بینم
هر زمان، صحبت از بقیع باشد
در بیان التهاب میبینم
نه حرم، نه ضریح، نه صحنی
نه گلی، نه گلاب میبینم
شهر پُر نور و در بقیع شبها
تابشِ ماهتاب میبینم
شيعه ایی مضطرم تولا را
در همین اضطراب میبینم
بر مزارِ چهارامامِ غریب
گنبد از آفتاب میبینم
در طوافِ مزارِ مادرِ آب
زمزم از اشکِ ناب میبینم
مفتیان، سرسپرده ی شیطان
زائران، دل ، کباب میبینم
یکطرف حق و یکطرف باطل
کشمکش، بی حساب میبینم
روضه های بقیعِ غربت را
با دوچشم پُر آب میبینم
رَدِّ پنجه به روی پوشیه
کفر را بی نقاب میبینم
عده ایی هیزم، عده ایی شلاق
عده ایی با طناب میبینم
مُنتَظر مُرد ، منتقم برگرد
کی در عزمت شتاب میبینم
صبح یک روز خوب می آید
آن دو را در عذاب میبینم
✍سیدمحمدمیرهاشمی
@negareashena269