eitaa logo
دردسر شیرین من
9.4هزار دنبال‌کننده
597 عکس
206 ویدیو
4 فایل
در دنیایی که سراسر جنگ است، تو پناه من باش🙂 خالق آثار: دردسر شیرین من«فایل شده در گوگل» زندگی به طعم آلبالو «تمام شده» رد خون «در حال تایپ» به قلم: نگین مرزبانی روزی یه پارت...
مشاهده در ایتا
دانلود
من فرهادم یه شهری، هرچی یادمه همه‌ی دخترا برای بودن با من سرو دست میشکستن اما به یکباره پدربزرگم بنا گذاشت که باید زن بگیرم رفت روستای قدیمیشون برام ی دخترو انتخاب کرد که تو بچگی مادرشو از دست داده بود و با پدر و مادربزرگش زندگی میکرد. پدرش در حین چوپانی از بلندی میفته و فلج میشه! بعد از اون دخترش مجبور میشه کار پدرشو ادامه بده و از طریق فروش گوسفنداشون زندگیشونو میگذروندن. من فرهاد دمیرچی نوه‌ی یکی از زمین دارهای بزرگ روستا باید با ی دختر چوپون ازدواج میکردم!! نمیدونستم چرا من با همچین خانواده‌ی معروفی به جای اینکه از شهر از ی خانواده‌ی معروف زن بگیرم باید با ی همچین دختری ازدواج کنم. راضی به این وصلت نبودم و مخالفت کردم ولی پدربزرگم گفت یا با همین دختر ازدواج میکنی یا از ارث محرومت میکنم. بهم گفتن این ازدواج موقته و بعد از ۲ سال باید طلاقش بدی. زیر چادرش داشت گریه می‌کرد باهاش تنها شدم میخواست فرار کنه اما جلوشو گرفتم یدفعه گفت میدونی چرا منو انتخاب کردن زده بهش نگاه کردم و لب زدم چرا؟! با حرفی که بهم زد داشتم پس می افتادم چون اونا میخواستن...😰😱👇 https://eitaa.com/joinchat/2642411885C4496ef5679