❓بعد دوره سائحات چه کردم؟ 🤔
از اونجایی که من خیلی حرف گوش کنم به حرف های امروز مسئول رسانه گوش دادم و میخوام روایت مواسات رو بنویسم😁
بعد از نشست گفتم به جای اینکه برم خونه، مستقیم بریم هیئت با مترو، ولی خب یک ساعت زودتر میرسیدم.
یکی از دوستان که تا حدودی هم مسیر بودیم وقتی خواستیم جدا بشیم تعارف زد که بیا منزل ما، منم قبول کردم، خداخیرش بده، یکم استراحت کردیم.
چندتا از ظرفاشم شستم توف به ریا😅
#نهضت_مادری #گام_دوم_مواسات_مادری
#مدرسه_تعالی_رهبری #سائحات #راوی_شو
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪️ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محلههاتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
این داستان: لباس مواساتی☺️
لباس مواساتي دخترمو تنش کردم و راهی جلسه شدم
راستش مدتی قبل بادوست دوران دانشگاهیم که الان رفت وآمد خانوادگی داریم و صمیمی ایم بحث فرزند آوری بود ک بهم گفت اومدن بارداری و بچه بعدی از آنچه ک فکر میکنیم بهمون نزدیک تره 😁 پس باید درنگهداری لباسای بچه ها کوشا باشیم تا به بچه بعدی مون برسه
منم طبق معمول رویایی ک دلم میخواد زندگیش کنم رو به زبون آوردم و گفتم :ولی این لباس تا برسه بچه بعدی معلوم نیس چی بشه و تو این مدت ک تو کمدم خاک بخوره ترجیح میدم تن سربازای دیگه ی امام زمان رو بپوشونه، مگر نه اینکه اعتقاد داریم این فرشته های معصوم سرباز امام زمانن و ماهم در آرزوی خدمت...
و بعد ک بچه بعدی اومد دوباره برسه به دست خودمون سالم بود استفاده میکنیم، سالم نبود هم مهم نیس درهای رحمت خدا ک بسته نشدن...
و این شد ک لباسای بچه هاش تو تن سربازای دیگ دارن خدمت میکنن و من هنوز تو انتظار برای خدمت کردن...
توفيق مواسات رو دست کم نگیرین
خلاصه خواستم بگم درسته خیلی این ماجرا درمورد امروز نیست ولی بخشی از هدف این همایش بوده و هست
صرفه جویی
عدم مصرف گرایی
دوامری ک آقا توصیه میکنند و برخورد مواساتي میطلبه ک تواین لباس نهفته ست😉
دیگ من بعدش با شما لباساتون چقدر قراره خدمت کنن به سربازای آقا!!!
#نهضت_مادری #گام_دوم_مواسات_مادری
#مدرسه_تعالی_رهبری #سائحات #راوی_شو
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪️ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محلههاتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
نهضت مادری
این داستان: لباس مواساتی☺️ لباس مواساتي دخترمو تنش کردم و راهی جلسه شدم راستش مدتی قبل بادوست دوران
چه پیشنهاد خوبی خواهرجان😍😍😍
واقعا دغدغه و فکر منم بود که لباس بچه میمونه خاک بخورههه سنگینی داره چه کنیم....
واقعا اگر آدم بتونه این حرکت رو عملی کنه خیلی حالش خوب میشه هم اینکه همه چی به موقع با میل بیشتر استفاده میشد😊
و چقدر جای من خالی بود خیلی دوست داشتم بیام ولی شرایطم مساعد نبود....
خداروشکر میکنم با نهضت مادری آشنا شدم
یه نعمت بزرگی تو زندگیم بود که چه مادی چه معنوی تاثیرش در زندگیم میبینم❤️❤️
الحمدالله ...
ان شاءالله که بتونم تا پایان عمرم باهم باشیم و در این مسیر❤️❤️❤️❤️
#نهضت_مادری #گام_دوم_مواسات_مادری
#مدرسه_تعالی_رهبری #سائحات #راوی_شو
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪️ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محلههاتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
امروز قراره با بچه ها تو یک اردوی آموزشی، تشکیلاتی شرکت کنم.
از ساعت ۹ صبح تا ۵ عصر😇
بهتره الان بخوابم، ولی از این کتاب دلنشین هم نمیتونم دل بکنم🤩تمدن نوین اسلامی در بیان امام خامنهای
📌زندگیبرمداربندگی/ زهرا صفری👇
https://eitaa.com/zahrasafari_1989
#نهضت_مادری #گام_دوم_مواسات_مادری
#مدرسه_تعالی_رهبری #سائحات #راوی_شو
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪️ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محلههاتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
762.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله موشکی به قلب تل آویو از #نماز_جمعه_تاریخی_تهران
شما هم میتونید تصاویر و ویدیو ها و دل نوشته هاتون از راهپیمایی امروز رو به شناسه زیر ارسال کنید و راوی شوید
@alqodsolana
#راوی_شو
#بیعت_رضوان
#نماز_جمعه_تاریخی
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
نهضت مادری
حمله موشکی به قلب تل آویو از #نماز_جمعه_تاریخی_تهران شما هم میتونید تصاویر و ویدیو ها و دل نوشته ه
مادری در جنگ و جهاد معنای حقیقی خود را پیدا میکند.
وقتی در پیشگاه امام ، چهار فرزندت رو میآوری و با سربلندی به همراه فرزند آخر با کالسکه در مانور رزم و قدرت شرکت میکنی ...
وقتی در گرما و آفتاب و ترافیک و ازدحام و فشار جمعیت جگر گوشه ات را شیر میدهی....
وقتی ...
در همه ی این لحظات خوشحالی که به فرمان امام ت لبیک گفتی مخصوصا آن زمان که او گفت فرزند آوری واجب ،قطعی و فوری است.
شما هم میتونید تصاویر و ویدیو ها و دل نوشته هاتون از راهپیمایی امروز رو به شناسه زیر ارسال کنید و راوی شوید.
@alqodsolana
#راوی_شو
#بیعت_رضوان
#نماز_جمعه_تاریخی
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
نماز در سنگر خدمت
با دیدن اینگونه مجاهدان یاد نماز ظهر عاشورا افتادم
#راوی_شو
#بیعت_رضوان
#نماز_جمعه_تاریخی
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
#طعم_شیرین_مواسات
امروز تعدادی از دوستای خوبمون رفتن کمک یه دوست خوب دیگه که تازه دستش رو عمل کرده بود.
به قول خودش خونه در حال انفجار بود.💥
ظرفها رو شستن 🍽
چندتا کابینت مرتب کردن🧹
اتاق گل دختر جمع کردن 🌱
اتاق گل پسرا رو تمیز کردن ✨
اتاق خودش هم سروسامون دادن 😇
و در پایان هم، آش خوشمزه خوردن 🍲
الحمدلله که این توفیق قسمت دوستان شد🤲
شما هم اگر دوست دارین کمک کنید و یا شرایط کمک گرفتن رو بدونید میتونید عضو گروه پروانههای آبی بشید😊
ble.ir/join/G6tFeEfwHk
#مواسات
#نهضت_مادری_لویزان
#پروانههای_یاری_رسان
#راوی_شو
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
بخش اول:
اتّفاقی به همراه همسرم گذرم به طلافروشی افتاد.
با اجازه از صاحب مغازه چندین دستبند را امتحان کردم ☺️
قصد خرید نداشتم فقط زیباییشان مرا مسحور خود کرده بود!
آن شب را تا صبح با حساب و کتاب و برنامهریزی سپری کردم بلکه راهی پیدا کنم یکی از آن دوستداشتنیهای زردرنگ را داشته باشم ☺️
بخش دوم: دو روز بعد از بخش اول!
دارم تند تند ظرفها را میشورم، یه عالمه کار دارم انجام دهم!
فردا عازم سفر هستم...
همزمان که ظرف میشورم نگاهم به مچِ خالی خودم میافتد!
زمان میایستد انگار! کجاست؟
طلایم کو؟
کمی طول میکشد تا یادم بیاید طلایم را فروخته ام! دلم میگیرد...
دل است دیگر! چهکارش کنم؟
درست در همان لحظه هشدار قلبم به یادم میآورد که عشقی جانسوزتر و پرگدازتر قلبم را تصرّف کرده است!
لبخندِ همراه با شوق روی لبانم مینشیند...
اشکهایم از شوق جاری میشود...
من فردا عازمِ سفر به لبنان هستم...
من به زودی در وداع با بزرگمرد تاریخ شرکت خواهم کرد...
من همانم که مال و جانم را برای این سیّد بزرگ میدهم؟!
آری! دستبند دیگر چیست؟
من آمادهام تا جانم را در راه این علمدارِ صدّیق بدهم...
بخش سوم:
تپش قلب گرفتهام...
سه بار پروازها هماهنگ شد و قبل از پرواز از طرف لبنان لغو شد.
اخبار ضدّ و نقیض کاروان خستهام کرده است! مسئول کاروان میگوید : (( خانم فعلا حرکت نکن! کمی تامّل کن تا برنامه قطعی شود))
مگر من میتوانم صبر کنم؟ پ
من راه میافتم به سمت فرودگاه بصره.
حتّی اگر سیّد عزیز من را دعوت نکند برای آخرین وداع...
کوله ی سنگینم را حمل میکنم...
از این شهر به آن شهر...
از این پایانه به آن پایانه...
بالاخره میرسم...
از مسئولین کاروان جلو میآید و آداب خوشآمدگویی را به جا میآورد ولی در نگاهش ترحّم میبینم!
نمیخواهد قلبم را بشکند...
یکی از آقایان به دیگری میگوید متاسفانه همین الان اعلامِ رسمی شد سفر کاروان به علّت کارشکنی های آمریکا به طور کامل لغو شد و از همین راهی که آمدهاید برگردید!
امّا من مینشینم، با خنده سفرهی شام را پهن میکنم و دوستان را دعوت میکنم دور هم شام بخوریم.
معلوم است که من امّید دارم!
من این همه راه نیامدهام که برگردم... من میمانم...
قلب من منتظر میماند!
آمادهی تشرف به نجف و کربلا میشویم برای توسّل، بلکه ائمه علیهم السلام اجمعین گوشهچشمی به دل شکسته ما بکنند و راهی برایمان باز کنند...
هنوز نرفته راه باز میشود!
۶۰ بلیط در اختیار کاروان ما قرار میگیرد 😍
امّا ما که ۱۶۰ نفر هستیم ! 😒
آقای دهقان میگوید راس ساعت ۱۲ بامداد قرعه کشی میکنیم! همهمهای میشود، بدو بدو خانمها و آقایان تجدید وضو میکنند، صدای زیارت عاشورا بلند میشود، بعضی ها به نماز ایستادهاند، هرچه استغاثه بلدند پیاده میکنند...
از پشت پرده صدای هق هق بیوقفهی آقایی بلند میشود.
من دارم نماز امام زمان (عج) میخوانم.
از خدا میخواهم ایشان را به حاجتش برساند...
حاجت خودم را نیز زمزمه میکنم : (( خدایا توفیق تشییع سیّد را به تمام ایرانیها عطا کن))
لحظه قرعهکشی فرا میرسد...
آقایان همدیگر را بغل گرفتهاند و خانمها نیز...
نتایج اعلام میشود...
در بغل یکدیگر گریه میکنیم از شوق...
از غم...
از رفتن...
از نرفتن...
شاید باورش برایتان سخت باشد!
ولی برنده و بازندهی این قرعهکشی در آغوش هم اشک میریختند و الحمدلله میگفتند!
خوب میدانستیم که خود سیّد مهمانانش را دعوت کرده است...
خوب میدانستم که من آنطور که باید شایسته و بایسته نبودم که دعوت نشدم....
بخش چهارم:
دیگر دست خالیام دلم را نمیلرزاند... ناراحتم بابت کوتاهیهایم...
شهیدِ عزیزِ ما میشود با هم معامله کنیم؟
من عهد میبندم گفتههایت را عمل کنم.
عهد میبندی مرا رها نکنی؟
ممنون که لبخند میزنی و به من فرصت میدهی 😊
دوستانم را راهی فرودگاه میکنم و با کولهباری از امید و چشمانی گریان راهِ آمده را برمیگردم...
قلب من منتظر میماند ...
بالاخره یک روزی من هم لایق میشوم 😊
#راوی_شو
#سید_حسن_نصرالله
#سید_مقاومت
#انا_علی_العهد
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
#راوی_شو
مواسات خونم کم شده بود...
چند وقت پیش زنگ زدم به یکی از مامانای محله و گفتم بیا این هفته یا من بیام خونتون یا شما بیای...
گفت باشه میخوای بری جلسه بچه ها رو نگه دارم؟
گفتم نه!!
گفت پس برای چی؟😳
گفتم زندگی جمعی....
بچه ها باهم بازی کنند؛ ما هم باهم یک کار مشترک کنیم یا هر کدوم به کارای فرهنگی و علمی خودمون برسیم....
این قدر خوشحال شد😍😍
#مواسات_به_همین_سادگی_به_همین_خوشمزگی
#محله_کیانی
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@h_sadat_hz
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
نهضت مادری
حالم بد بود
وقتی بیشتر در معرض آیات و احادیث مواسات و دوستی بین مومنین قرار میگیری و جمع کثیری رو دعوت به مواسات میکنی ولی خودت به کسی مواسات نمیکنی....
و نمیتونی خودت رو توجیه کنی که بله من روز و شب دارم برای مواسات وقت میذارم، مواسات علمی ،مواسات وقت و.....
نه نه ....
دلم میخواست برم ظرف بشورم، برم خونه یکی رو تمیز کنم.
زنگ زدم به یکی از اعضای محله ....
جواب نداد...
توی گروه خصوصی محله پیام داد من خیلی شلوغم خیلی کار دارم( فکر کرده بود میخوام احتمالا درمورد کارهای محله صحبت کنم باهاش😁)
زنگ زدم به یکی دیگه از اعضای محله، دو سه دقیقه ای از اهمیت مواسات طبق روایات گفتم و گفتم باید خودم عامل باشم، میشه این هفته ی روز بیام خونتون؟
سبزی یا باقلا پاک کنیم، کمدتون رو تمیز کنیم یا برو استراحت کن من با بچه ها بازی کنم و...
گفت باشه ان شاالله خبرتون میکنم و....فکر کنم خیلی همراه نشد🙃
من از رو نرفتم و نا امید نشدم😎
توی گروه محله پیام گذاشتم من مواسات خونم کم شده، کی دوست داره بیام کمکش و....
بازم کسی جواب نداد😅
رفتم سراغ ظرفا و خونه زندگی خودم.....
ولی ی چیزی درونم نمیذاشت آروم باشم
نمیدونم چی طور شد شماره یکی دیگه از اعضای گروه رو گرفتم...
تا زنگ زدم بلافاصله گفتم میخوام بیام خونتون کمکت، کی بیام؟ گفت آره اره خیلی خیلی کمک میخوام
میتونی الان بیای؟( حالا من دیگه اون لحظه شرایطش رو نداشتم ، یعنی نیت مواسات رسوندن رو ظهر کرده بودم و حالا دیگه بعد از ظهر شده بود، محمدحسن فردا امتحان داشت و خواب بود، کارهای خونه و شام و....هم مونده بود) گفتم میخوای فردا بیام؟😅
گفت نه نه اگر میتونی همین الان بیا، قراره یکی بیاد خونه مون رو ببینه برای خرید؛ من هم از حالت تهوع حاملگی و ضعف شدید یک هفته است به خونه دست نزدم🙃
گفتم باشه....
ی چند تا چیز نثار خودم کردم که خب چی میشه کارهات همیشه جلو باشه و خودم رو انذار کردم و ...بعد هم به خودم رجا دادم که خدا خودش کمک میکنه
دست سه تا بچه رو گرفتم و رفتم
وقتی برگشتم هم به کارای خونه رسیدم
نمیدونم چی جوری شد که شب وقتی همسرم اومد شام حاضر بود و خونه تمیز
ولی قطعا خدا کمک میکنه
بنده خدا دوستمون هم از تماس یهویی من خیلی شگفت زده شده بود وحس معجزه بهش دست داده بود😇🥲
دیگه حالم خوب بود
#راوی_شو
#ممنون_هستی_نهضت_مادری
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@h_sadat_hz
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا
بخشی از سربازان گمنام امام زمان
در حال آماده سازی پهپاد ها
🏴 ارسال روایت و تصویر از مجلس روضه به شناسهی @zsfatemii
🏴جهت دعوت سخنران به شناسه زیر پیام دهید @saqayi_farzane
#محله_سبلان
#راوی_شو
#هر_خانه_یک_پایگاه
#خانه_های_مقاومت
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@nehzatemadari