نوک پرنده
🔻نقل است زمانی که ابراهیم پیامبر را در آتش انداختند پرنده ای بر فراز آن حجم عظیم از آتش دیدند که نوک کوچک پر آبش را روی آتش میریخت باز میرفت نوکش را پر آب میکرد و برمیگشت...
از او پرسیدند: چه می کنی؟
گفت: در این نزدیکی چشمه آبی است من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و روی آتش می ریزم.
گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است...
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را در آتش انداختند تو چه کردی پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد ...
خداوندا ما مادران ایران زمین برای نصرت جبهه حق بضاعت اندکی داشتیم
برخی طلاهایی به گردن داشته گشودیم و تقدیم کردیم
برخی دیگر غذاهایی با شعله عشق طبخ کرده فروخته و سودش را راهی جبهه مقاومت ساختیم
و برخی هامان لب به استغاثه گشوده و پس از هر نماز اللهم انصرنا للمومنین و المومنات خوانده ایم
خداوندا خودت خریدار این قلیل بضاعت هامان باش و به آن برکت بده....
پ.ن: البته ما بر این باور هستیم که توانمندی زنان ایرانی بیش از این کارهاست و انشاءالله همانطور که در جریان آشپزخانه و بازارچه مقاومت تلاش کردند و اتفاقات بزرگی رقم زدند در عرصه های دیگر از جمله تبیین هم با تمام توان پای کار باشیم.
#آشپزخانه_مقاومت
#نهضت_مادری_شهرک_شهید_بروحردی
🆔 @ashpazkhane_moqavemat