eitaa logo
نهضت مادری
1.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
442 ویدیو
35 فایل
خیر بدهیم و خیر بگیریم و نور توی شهرمان پخش کنیم که تا مومنین به هم مواسات نکنند، نوبت به ظهور نمیرسد ارتباط با ما: @Bandeye_khoda @zjodat ✅️کانالهای دیگر ما در بله 🇵🇸کانال امهات القدس @ommahatalqods ❤کانال دل آرام مادری @delarammadari_1402
مشاهده در ایتا
دانلود
💫📌 با حضور سه مادر🧕 و سه فرزند 👧👦🧒 و یه نی نی توراهی👼 در تاریخ ۴ شهریور اولین دورهمی محله نارمک انجام شد. نیم ساعت⏰ قبل از اذان ظهر در مسجد 🕌قرار گذاشتیم. و در مورد مواسات🤝 باهم صحبت کردیم این که چه قدر می‌تونیم در حوزه مادری 👩‍👧‍👦به هم کمک کنیم در مورد نهضت مادری و هدف نهضت صحبت کردیم، و موقع اذان برای اقامه نماز جماعت رفتیم. پس از نماز، با تشکیل هسته مرکزی و جانشین سازی و انجام کارهای مهم در سطح محله دوباره بحثمون پا گرفت. و قرار بر این شد تا دوره مادر قرآنی با برنامه‌های هفتگی منظم دورهمی در محل پا بگیره ان‌شاءالله🌷✨ 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه قرعه کشی صندوق قرض الحسنه نهضت مادری به همراه برگزاری روضه سینه زنی و جلسه پرسش و پاسخ احکام شرعی و سخنرانی با حضور فعالان گروه محله برگزار شد. عزاداران میهمان سفره حضرت رقیه نیز بودند. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
🏴 مسابقه روایتگری اربعین 🏴 کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود.... روایت اربعین ، روایت صبر ، روایت مواسات حول ولی، روایت عشق... راوی شو بگو از عزم در مشایه بگو از شیرینی چای عراقی بگو از عشق و میزبانی عراقی ها بگو از پرچم های برافراشته فلسطین در مسیر کربلا بگو از نگفتنی ها بگو که این حماسه عظیم عالم ، این کنگره جهانی روایت شود... باشد که روایت اربعین در اربعین نماند. انهم یرونه بعیدا و نره قریبا.... ⚠️ برای اطلاعات بیشتر سوالات زیر رو بخونید 👇 🙋‍♀شرایط شرکت تو مسابقه چیه؟ باید روایت کنید. متن، عکس، فیلم به هر روشی که می‌تونید از هرچی که دوست دارید هرچی که ارزش روایت شدن داره شکار لحظه‌ها کنین ❤️ 🎊کی برنده میشه؟ روایت‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند؛ روایت‌های برتر وارد کانال‌های مختلف میشن؛ و بین روایت های برتر به یک نفر جایزه داده میشه ... 🎁جایزه چیه؟ جایزه معنوی اینه که روایتتون تو کانال‌ها پخش میشه و می‌تونه روی عده‌ای از افراد تاثیر بگذاره ... که هدف روایتگری هم همین هست😍 جایزه مادی هم کارت هدیه به یکی از روایت های برتر ❤️ ⤵️ روایت هاتون رو به شناسه زیر بفرستید: @f_shafaghii از امروز تا ۲ روز بعد از اربعین مهلت ارسال اثرهاست. 🖤 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
رفتار با دیگران سه مرتبه دارد: 1️⃣اولین مرتبه‌اش انفاق است؛ یعنی بخشی از مال یا آبرویش را می‌دهد. 2️⃣دومین مرتبه‌اش مواسات است؛ یعنی خودش و او را یکی می‌داند و نیازها یکی می‌شود؛ چون با یکدیگر برادرند، او هم مثل عائله انسان می‌شود. 3️⃣مرتبه سوم ایثار است که کار بسیار سختی است؛ وَ یوُثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصه؛ یعنی دیگران را بر خودت مقدم بداری؛ اگر مالی داری خرج او بکنی؛ با اینکه نیازتان هم برابر است اما در این نیاز برابر، نیاز او را مقدم بداری‌. این است که اگر نیاز او از نیاز شما مهم‌تر است، او را مقدم بداری و نیاز مهم خود را فدای نیاز اهمّ او کنی، همان کاری که انسان در هزینه‌کردن برای خودش انجام می‌دهد، هنگامی که میخواهد پولش را خرج کند، نیازهایش را اهم و مهم می‌کند.اگر میان مومن و خودت اهم و مهم کردی، این می‌شود مواسات. اما اگر مهم او را بر اهمّ خودت مقدم کردی، این می‌شود ایثار. آیت الله میرباقری، کتاب جامعه ولایی 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
سه شنبه ۳۰ مرداد ماه ، مصادف با شهادت دردانه اباعبدالله دومین دورهمی گروه نهضت مادری باقرشهر در منزل یکی از اعضا بصورت برگزار شد😊 در این مجلس علاوه بر سرگروه و سه عضو فعال، خانم‌های دیگری حضور داشتند که توسط اعضای فعال دعوت شده‌بودند و بعد از صحبت درمورد اهداف نهضت مادری، ۴نفر جذب گروه شدند. 🌸 مجلس روضه جمعا با حضور ۱۱ خانم و ۵ بچه برگزار شد. با چای و خرما، حلوا ، شربت و شیرینی از دوستان پذیرایی شد.😋 هنگام خروج هم نمک و آش نذری به دوستان داده شد. یکی از خانم‌ها حلوا مواسات کرد و یکی دیگر از خانم.ها خوراکی بچه‌ها رو مواسات کرد و نگهداری از بچه‌ها رو طی مراسم برعهده گرفت. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
اربعین مادرانه😇 هیئت مادر و کودک‌👩‍👧‍👧 مکان: تهرانسر بلوار یاس بلوار تهرانسر خیابان یاس پنجم مسجد مصطفی خمینی (ره) زمان : سه شنبه 14 شهریور ساعت 4 تا 6 منتظر حضور سبزتان برای هرچه باشکوه برگزار شدن مراسم هستیم 🤝 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«امروز در شهرک شهید چمران کارگاه مادر و کودک با موضوع آرد بازی برگزار شد.» مجموعا هم شاید ۲ تا ۲.۵ کیلو آرد مصرف شد و بقیه هم اضافه یا پیش مادرا یا تو سفره موند. تقریبا ۲۰ نفر از بچه ها تو کارگاه بودن که حسابی بهشون خوش گذشته بود😍 البته به جز بچه‌هایی که بازی می‌کردن، چندتا نوزادم داشتیم که برکت کارگاه مون بودن.😊 بعد از اینکه آرد رو با زردچوبه رنگ کردم و کلی روش طرح کشیدم، آب اضافه کردیم و خمیربازی شروع شد😉 بعد هم با رنگ خوراکی خمیرها رو رنگ آمیزی کردیم و نتیجه کاراشون واقعا قشنگ شد، مخصوصا که مادرا هم کودک درون شون فعال شده بود و حسابی با بچه‌ها سرگرم شده بودن. 😁 آخر هم آردهای تو سفره رو جمع کردیم و یکی از خانوما بردن تا زحمت ساختن خمیربازی رو بکشن و یه مقدار کمی که رو زمین بود رو هم برای پرنده ها ریختیم🥰 برای بچه ها یه سرگرمی جذاب بود با کلی تجربه و دست ورزی و فرصت برای خلاقیت❤🌱 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
*جلسه سرگروه ها و اعضای محله های نهضت مادریِ تهران بزرگ* *هیئت مادران اربعینی* *زمان* شنبه یازدهم شهریور ماه ساعت ده صبح تا دو بعد از ظهر به همراه نماز و ناهار *مکان* خ هفده شهریور خیابان خشکبارچی روبروی پارک خیام، حسینیه جنب مسجد سید الشهدا علیه السلام (ده دقیقه فاصله‌از مترو میدان شهدا) (روبروی ایستگاه اتوبوس خط هفده شهریور به میدان امام حسین علیه السلام) 🔴مامان ها لطف کنند کوکو سیب زمینی خوشمزه درست کنن و با خودشون بیارن تا سر سفره محبت اهل بیت علیهم السلام دور هم بشینیم و نوش جان کنیم دوستان عزیزم‌ لطفاً در صورت حضور فرم زیر رو تکمیل کنید https://survey.porsline.ir/s/2NmevFuY 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
سه شنبه ۳۰ مرداد ماه ، مصادف با شهادت دردانه اباعبدالله دومین دورهمی گروه نهضت مادری باقرشهر در منزل یکی از اعضا بصورت برگزار شد😊 در این مجلس علاوه بر سرگروه و سه عضو فعال، خانم‌های دیگری حضور داشتند که توسط اعضای فعال دعوت شده‌بودند و بعد از صحبت درمورد اهداف نهضت مادری، ۴نفر جذب گروه شدند. 🌸 مجلس روضه جمعا با حضور ۱۱ خانم و ۵ بچه برگزار شد. با چای و خرما، حلوا ، شربت و شیرینی از دوستان پذیرایی شد.😋 هنگام خروج هم نمک و آش نذری به دوستان داده شد. یکی از خانم‌ها حلوا مواسات کرد و یکی دیگر از خانم.ها خوراکی بچه‌ها رو مواسات کرد و نگهداری از بچه‌ها رو طی مراسم برعهده گرفت. 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
اما... کربلا، کربلا بود به معنای واقعی...😢 آن‌همه که در نجف و مشایه نازمان را کشیده بودند، اینجا خبری نبود... هر موکبی که می‌رفتیم، می‌گفتند جا نداریم😔. آقایی دید که بچه کوچک داریم، دلش سوخت و همراه ما آمد تا ما را به یک حسینیه ببرد. وارد حیاط حسینیه شدیم. پسر بچه‌ای حدود ده ساله جلوی ما را با چوب دستی‌اش گرفت. با لحنی تند گفت جا نداریم. اجازه نیست😞. گفتیم فقط یکی دو ساعت می‌نشینیم و بعدش می‌رویم. اما راه ندادند. بزرگترش آمد و گفت هیئت‌مان امروز می‌رسد و برای آن‌ها جا نگه داشتیم. این در حالی بود که وسط روز بود و هوا گرم و داغ، بچه‌ها بی تاب و خودم بی‌حال 😓. نا امید نشدیم. در حیاط سایه بود و خنک. کمی آب به سر و صورت‌مان زدیم و از لیموترش هایی که داشتیم خوردیم و حال من کمی بهتر شد😌. مادرم شب قبل گفته بود که در نزدیکی تل زینبیه موکب همشهری‌هایمان هست. به همسرم گفتم بیا به آنجا برویم. این طرف اول مسیر است و شلوغ. راه افتادیم. به گمانم یک دور، دور حرم حضرت عباس علیه السلام چرخیدیم تا به بین الحرمین رسیدیم. بنظرم بین الحرمین کوتاه آمد، خیلی کوتاه! باورم نمی شد. مقابل حرم امام حسین علیه السلام بودیم. ❤️😢 کمی مکث کردیم تا عرض ادبی کنیم. دیگر اشک امانمان نمی داد.😭 دست به سینه سلامی دادیم و به سمت تلّ زینبیه رفتیم. شاید اگر خودم بودم همانجا وارد حرم میشدم. اما بچه‌ها طاقت نداشتند😢. در مسیر تلّ عده‌ای کنار حرم زیر سایبان‌ها نشسته بودند. تلّ زینبیه همان که سال‌ها قبل دیده بودیم، نبود. ساختمانی بزرگ و چند طبقه، نیمه کاره و بتنی بود. بیشتر دیوارها را بنر زده بودند. انگار که ایران را در آنجا خلاصه کرده باشی. موکب شهر ما که هیچ، از همه شهرها و شهرستان ها آنجا بودند. طبقه‌های بالا بخاطر کالسکه نمی‌توانستیم برویم. طبقه همکف هم تا می شد موکت انداخته بودند و جمعیتی رویش نشسته بودند. بعضی‌ها در گرما و بعضی هم جلوی کولر! 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کربلا بازاری‌ است به درازای تاریخ! و بانوان به ظاهر نیمی از تجارت‌کنندگان؛ 🔻گروهی امامشان را به برق چند سکه فروختند. اما 🔻گروهی دیگر، تمام علایق‌شان را سر بریدند؛ به بهای یک لبخند رضایت امام. ❓ زنان امروز، در کجای تغییر مسیر تاریخ ایستاده‌اند؟ 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
در مقابل مهم ترین ویژگی یه روایت خوب چیه؟🤨 اینکه در مقابل روایت دشمن باشه! 🔴روایت دشمن از اربعین چیه ؟ فستیوال غذا اینکه یه عده برای غذا دارن میرن کربلا یا اینکه جمهوری اسلامی همه هزینه ها رو میده و چرا پول متعلق به مردم ایران داره تو عراق خرج میشه ما روایت هامون باید با روایت دشمن مقابله کنه! چطوری ؟🧐 اگر داریم سفر نامه می نویسیم یا عکس یادگاری از سفرمون میگیریم به جای حرف های تکراری و انحرافی (حرف‌های تکراری مثل شلوغی مرزها یا گرمای هوا و خستگی و....، و حرف.های انحرافی مثل چیزهایی که دشمن دنبال می‌کنه) خط دشمن رو بشناسیم و باهاش مقابله کنیم 🔴وقتی دشمن میگه برای غذا مردم میرن ما دیگه نباید عکس از غذا ها و فلافل و .... رو منتشر کنیم! 🟢بلکه باید در مقابل، تصاویر خدمت و کمک بی منت و مواسات ها رو منتشر و روایت کنیم. 🔴وقتی دشمن میگه چرا پول مردم ایران رو میبرن عراق؟؟؟؟ 🟢ما در مقابل باید گزارش های کوتاه یا روایت هایی تولید کنیم مردم خونه خودشون رو در اختیار زایر گذاشتن یا هزینه ها رو از جیب خودشون و درآمد سالانه شون انجام میدن. 🔴مولوی عبدالحمید از مراسم اربعین انتقاد کرده و گفته در سیره پیامبر صلی الله علیه وآله نبوده و با دشمن هم نوا شده. 🟢 در مقابل ما خدمت اهل سنت و حضور شون در این مراسم رو نشون بدیم و اگر میتونیم چند دقیقه مصاحبه صوتی یا تصویری انجام بدیم و علت همراهی شون رو بپرسیم. ما با فرهنگ اربعین می تونیم به جنگ فرهنگ مادی گرای غربی بریم فقط کافیه درست و بجا روایت کنیم بهترین روایت ها رو انتخاب کنیم و به دلخوشی های فردی اکتفا نکنیم نگاهمون رو بلند تر کنیم به بلندای تمدن بزرگ اسلامی یادمون باشه روایت گری مون رو تا آخر ماه صفر ادامه بدیم و فردای اربعین همه چیز فراموش نشه🌷 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
🏴📌 چهارمین گروه مواسات مادری شهرک ویلاشهر در تاریخ یک شهریور برگزار شد‌. 🥤🍬🍭🧃 پذیرایی‌ها شربت و چای روضه به همراه شیرینی کشمشی و خرما و شکلات و نقل بود. و حلوا که زحمت دوست دیگرمون بود. به نیت خواهر مواساتی‌مون که مشکلی داشت و خواسته بود امن یجیب خوندیم🙏🌸🤲🏻 خواهرا در پذیرایی‌ها کمک کردند.🧕🏻🏴 در آخر با زائرین حسینی و اربعینی خداحافظی کردیم و التماس دعا گفتیم.😭😭🤲🏻🏴 و خداروشکر چهارمین روضه خانگی هم برگزار شد‌.🙏 اجر همه عزیزان با سیدالشهدا 🙏😊 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
عمود صفر... فرودگاه سلام... «اُدخلُوها بِسلام آمنین»... آیا لیاقت این سلام را داشتیم؟ آیا لیاقت این امنیت؟ این خوش آمدگویی😭😭😭😭 به یاد همه شهدای محافظ امنیت کشور اسلامی... آرمان‌ها، عجمیان‌ها و همت‌ها...💫🏴🇮🇷 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
بین الحرمین شلوغ بود. گفتم حالا که اینجام شلوغه خب پس بریم حرم! هرچند که دوستام گفته بودن ضریح رو برا خانم‌ها بستن و فقط از دور میشه دید و زیارت کرد.😭😭 قدم‌ها رو تندتر کردیم اما حسابی نگران ورودی بودم. می‌گفتن حرم حضرت عباس خیلییی شلوغ تره. ناامید بودم اما مشتاق. رسیدیم به کفشداری. خلوت خلوت! ورودی هم خلوت خلوت! خدایا، ممنونتم ❤️💫😭 وارد که شدیم رفتیم سرداب، گفتم حالا که نمیشه بریم ضریح اصلی، بریم ضریح سرداب و اونجا نماز بخونیم. 😔 رفتیم اونجام شلوغ بود نسبتا. اما کنار ضریح عقده دلی باز کردم و بوسه‌های نیابتی و دعا… برا نماز جا نبود، رفتیم بالا. جای خوبی نماز خوندیم. دلم بی تاب بود. به دخترم گفتم میشه سرگرمش کنی من برم ضریحو ببینم و بیام؟ میگن بسته است، فقط می‌تونم از دور نگاه کنم، زود میام😭 بی منت گفت باشه. رفتم. نگاهم که به ضریح سقای علمدار ابی عبدالله که افتاد، قلبم پر از شاپرک نورانی شد. 😭😭💫 حس حرم حضرت عباس، حس خیلی خاصیه. بعد از عرض سلام و ادبی، چشم چرخوندم ببینم حائل بین زن ها و ضریح کجاست😞 دیدم نیست‌! باز بود… گفتم خدایا، فقط کمی برم جلوتر 🥺 روضه خوان شدم «پاشو بریم برادرم، داره خواهرت می‌میره😭... بلند شو عباسم، بلند شو همه لشکرم، بلند شو پناه خیمه گاه😭» رفتم جلو؛ راحت و روان. نگاه کردم دیدم چقدر نزدیکم، بی هیچ فشار و سختی! گفتم آقاجان، تا همین جا منت دار شمام😭 همین‌قدر هم، من روسیاه کجا اینجا کجا😭 می‌خواستم در ادامه بگم جلوتر هم منو نبرید، من حرفی ندارم آقا 😭 اما در لحظه کلامم چرخید؛ واقعا چرا باید به خاندان کرم اینطور گفت؟! 😭 به جای اون حرف، گفتم: منت دار شمام ولی اجازه بدید دستم به شبکه‌های ضریح تون هم برسه😭 درست همون موقع، یک موج مُقَرِّب از اون دریای عشق عشاق، منو سوار کرد و برد جلو؛ درست مثل نسیمی که قاصدکی رو سوار می‌کنه 💫😭 به لحظه، دستم متصل شد به ضریح سقای آب و ادب😭😭 مویه و اشک و دعا و نجوا در هم شد. بوسه امانتی ضریح علی بن موسی الرضا علیه السلام رو با سرانگشتان دست منتقل کردم به ضریح عموجان. و باز هم مثل همیشه، رسیدم به عذرخواهی… برای رفتن… : «ببخشید مولاجان، باید برم، به بچه‌ها گفتم زود برمی....» ساکت! این کلمه ر و اینجا، در محضر ساقی کربلا، امید خیمه ها، پناه حرم حسین علیه السلام نباید گفت 😭😭😭😭 با چند خط روضه جلو رفته بودم، با چند خط روضه عقب برگشتم. با دلی تفتیده، مثل تشنه‌ای که فقط جرعه‌ای آب به لب خشکیده زده… به دخترم که رسیدم بوسیدمش و تشکر کردم. گفتم ممنونم ازت، همه بدقلقی‌ها و بدغذایی‌هات به این همراهیت در... با عجله برگشتیم. برادرم و مادرم و دوستش اومده بودن. اما دو نفر دیگه نه. حدود یک ساعت نشستیم... خم به ابرو نیاوردیم هیچکدوم. هیچی نگفتیم، گفتیم و خندیدیم، بچه‌ها خوشحال بودن با مامان جون هستن اما به بابام گفتم خب ما برای چرا نشستیم😢 مقصدمونم یکی نیست! اونا میرن نجف، ما وسط راه پیاده می.شیم و راحت میریم موکب. گفت نه حالا که اینجاییم با هم باشیم. 😢 تو دلم می‌گفتم آخه مگه ما با هم همسفر بودیم، چرا آخه باید اییینهمه معطل بشیم؟ با چهارتا بچه که وقت خوابشونه… حدود دو ساعت کنار خیابون… بالاخره اومدن. کیف و مدارک و... رو گم کرده بودن و معطل اون بودن. الحمدلله پیدا شده بود. طفلک‌ها خسته شده بودن. از ما خسته تر و اذیت تر. سلام و احوالپرسی کردیم و راه افتادیم. کاروان مون بزرگ شده بود، قشنگ بود. رفتیم سمت گاراژ و سوار ون شدیم. سال گذشته با ما که می‌خواستیم وسط راه پیاده بشیم، کرایه رو نصف حساب کرده بودن اما امسال همه گاراژی ها متحدالقول می‌گفتن کرایه کامل. منصفانه نبود اما همین بود که بود! سوار شدیم و حدود نیم ساعت بعد، عمود ۷۰۰ و خورده‌ای، موکب همسر، پیاده شدیم. بچه‌ها ذوق دیدن بابا رو داشتن؛ من هم. باز هم گشتیم و به این و اون سپردیم تا بابا بین کارهای موکب پیدا شد. مارو راهنمایی کرد سمت اسکان خانم‌ها. رفتم تو، گرم و شلوغ، باب میلم نبود. جاری‌م از یکی دو روز قبل اونجا بود و باتجربه‌تر. گفت دوتا موکب اون طرف تر، موکب خود عراقی‌ها، یه سالن بزرگ و راحت هست. ما برای خواب میریم اونجا. رفتیم موکب بغل، یک جای راحت و بزرگ و خنک. بچه‌ها بعد از کمی گشت و گذار با بابا در موکب‌های اطراف و گرفتن دو سه ظرف شیربرنج داغ خوششششمزه، خوابیدن. در یک شب پر از آرامش و راحتی در ❤️ 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
🏴📌 آفتاب به تیغ آسمان رسیده بود و نوای ‌کاروان اربعین از همه جا به گوشم می‌رسید.... 🏴🧕🏻 اقوام، دوستان و من تنها با کودکان خردسالم که شرایط را برای رفتنم محدود می کرد.... تقدیر آن بود که بمانم و بغض فروخورده‌ام را پنهان کنم.... 🏴🤲🏻 من که در میان گل سجاده‌ام زانوی حسرت در آغوش کشیده بودم گفتم خدایا باید کاری کنم، کاری که دلم را قرار دهد، کاری برای امامم..... اما ذهنم یاری نمی کرد.... 🏴🤲🏻💫 قامت زدم در نماز عصر نسیمی بر جانم وزید و واژه‌ای در وجودم نقش بست، اربعین مادرانه !!! 🏴☎️ بعد نماز تماس اول را با مداح گرفتم گفت سه شنبه عصر وقت دارم تماس دوم را برای مکان گرفتم گفت سه شنبه عصر حسینیه خالیست، و تماس سوم که سخنران‌ گفت فقط سه شنبه عصر را خالی دارم. 🏴💫🏴 ‌همه چیز در 3 تماس جور شد و پازل اربعین مادرانه شکل گرفت..... گویا من این میان فقط واسطه بودم‌ و برنامه ریز خود مولا بود. صبح یکی بسته‌های فرهنگی آورد که ببر توزیع کن اما جایش مشخص نبود و حالا انگار اون بسته‌ها هم جای خود را‌ یافت. خلاصه ظاهر مراسم شکل گرفت.👌🏻 ‌ و حالا لطف مولا داشت نمود می‌کرد، دوستی تماس گرفت و گفت سحر خواب دیدم گفتی عازم کربلا هستم.... 😭😭 و نگاه من که بهت زده فقط به خط نوشته‌ی روی دیوارم گره خورد: لبیک یا حسین🏴💫 لبیک یا مهدی🏴💫 «بنت‌الهدی زکی خانی» 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤵️ این حدیث رو ببین👇 امام صادق(ع): به ازای هر درهمى كه کسی برای روانه کردن زائر امام حسین(ع) خرج کند، خدا مانند كوه اُحد برایش حسنه می‌نویسد و چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی‌گرداند و ..._(کامل الزیارت)_ ⬇️ حالا بیا اینجا ⬇️ 📌 ||||||||| شرایط رفتن به کربلا رو نداری؟ ||||||||| شاید یه نفر دلش پر میزنه برای رفتن و فقط پول رفتن رو نداره. و این به تو برمیگرده 🫵 ⁉️ چرا؟ 🚶 میتونی راحت از کنارش رد شی... 🤝 میتونی وظیفه خودت بدونی که باید اون و به جای خودت بفرستی مواسات، تو اربعین؟ از این قشنگترم مگه میشه دلهای مومنین و به هم نزدیک کرد؟💞 ⚠️ یادت باشه !! امام زمان از همه ی ما توی اربعین انتظار داره. ببینم چی کار میکنی...💪 🌀 پس بسم الله... 📌 شماره کارت جهت واریز هزینه 6062561015426516 مرضیه رضوانی 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
مقصد اول ما کاظمین بود. یکی از راننده های عراقی ما را به سمت ون برد. چند مسافر بیشتر داخل ون نبودند. تا بیست نفر تکمیل شود یک ساعتی طول کشید!!! افرادی که تا کاظمین با ما همسفر بودند، از یزد، همدان، اصفهان، شمال و دورگه ایرانی-عراقی بودند. همه خوش اخلاق و اهل سفر و اکثرا جوان☺️ اصفهانی‌ها همان اول که سوار ون شدیم، سخاوت‌شان را با پذیرایی شربت خاکشیر و گز نشان دادند😍 یزدی‌ها هم که سه چهار نفر مجرد بودند، تا آخر مسیر با همان لهجه شیرین یزدی گفتند و خندیدند و سر به سر یکدیگر گذاشتند.😃 تا ماشین راه افتاد اعتراض محمدجواد چهار ساله بلند شد و گفت که مسافرت دیگر بس است و برگردیم 😃 دقیقا احساسی مخالف احساس ما. ما احساس پیروزمندانه داشتیم که این مسیر سخت و طولانی را طی کردیم و هنوز به شیرینی‌هایش نرسیدیم، ولی او خسته بود و گرما هم اذیتش می‌کرد...😔😢 بین راه راننده در جایی برای نهار نگه داشت. پسر یزدی پیاده شد و گفت من باید بروم و غذا را چک کنم. به من گفتند که در موکب‌ها مرغ و کباب می‌دهند🤭 آمد و گفت نه اینجا خوب نیست، لوبیا را روی برنج ریخته‌اند😁 این دیگر چه غذایی است😂 (خورشت فاصولیه عراقی) همان‌ها که دو رگه بودند حرف‌های ما را ترجمه می‌کردند و به راننده می‌گفتند. کم کم همه گرسنه‌شان شده بود. بالاخره پسر یزدی به خورشت بامیه راضی شد و ما اولین نهار نذری را همراه با چای عراقی نوش جان کردیم. نماز را هم در همان موکب خواندیم. سرویس های بهداشتی اش تمیز بود. سکو هم داشت🙂 و من همانجا به راحتی تعویض پوشک معصومه را انجام دادم😊 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
اربعین همه چیزش سخت است رفتنش سخت است و ماندنش سخت تر... همه رفتند و من ماندم😭😭 مادرم، پدرم، برادرام، همسرم و فرزندم ( پاره تنم).... ماندم با دو ثمره دلم.... بی‌بی‌ زینب جان، بانوی من، اسوه و الگوی مقاومت.... چگونه مقاومت کردی و راهبری کردی این کاروان را... بدون پدر، بدون برادر😭😭 بدون همسر.... من هم باید بروم... از این خرابه (قلب تزکیه نشده) باید بروم... 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
به نام خدا نزدیک کربلاکه شدیم،عمودهای آخر آفتاب زیادشده بود وبرای رفع خستگی بچه ها سوارتوک توک، شدیم. (موتوراتاقک دار) بچه ها خیلی ذوق کردند، انگاررفتندشهربازی. 🎡 از یک مسیری، دیگر راه ورود وسایل نقلیه بسته بود. می‌خواستیم به منزل فردعراقی (آقا مصطفی) که شب قبل برادرم آنجابود برویم، بدون هیچ آشناییتی و گفته بود،خانواده‌ام در راهند و قرارشد ما هم اونجا برویم. پیاده رفتیم، با نرم افزار نشان، ولی نتونستیم پیداکنیم... یک آقای عراقی گفت چی شده؟ ماهم بازبان الکن،گفتیم مکان معلوم نحن مفقود. تعجب کرد ولی فهمید، گفت بیایید استراحت کنید منزل ما. خیلی گرم بود،پنج دقیقه دیگه تو گرما می‌ماندیم، گرمازده می‌شدیم. رفتیم خونه شان، وضو و نماز. بعدچنددقیقه، آقامصطفی که می‌خواستیم بریم خونه شان، اومد دنبالمان. (ماهمچین کاری میکنیم؟) بالاخره رسیدیم مبیت موردنظر ساعت۳. برامون غذاآوردند، آبگوشت، خیلی گرسنه بودم. خانم میزبان، (ام مصطفی) گفت: حمام هست، ماشین لباسشویی، بفرمایید. خیلی حمام لازم بودم. تا از حمام بیایم بیرون، لباس‌هایم راشسته بود . بنظرم هیچ وقت نمی‌تونم چنین میزبانی شوم که مهمانم تا واردخانه شد برود حمام خانه من، لباس‌هایش راهم بشویم. صبحانه، نهار، شام برایش آماده کنم و از همه مهم‌تر حسن خلق داشته باشم؟🫤 ما هم هزار بار تشکر می‌کردیم، خدا را شکر یه کلمه (شکرأ) را بلد بودیم، ولی انتظار تشکر هم نداشتند، دلشان جای دیگر بود. حب الحسین یجمعنا❤️ 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein
«اینم گونه ای دیگر از مواسات در مسیر پیاده‌روی اربعین.» (پاک کردن سبزی موکب عراقی توسط مامانای ) 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻 @maman_e_hosein