🏴📌 چهارمین #روضه_خانگی گروه مواسات مادری شهرک ویلاشهر در تاریخ یک شهریور برگزار شد.
🥤🍬🍭🧃
پذیراییها شربت و چای روضه به همراه شیرینی کشمشی و خرما و شکلات و نقل بود.
و حلوا که زحمت دوست دیگرمون بود.
به نیت خواهر مواساتیمون که مشکلی داشت و خواسته بود امن یجیب خوندیم🙏🌸🤲🏻
خواهرا در پذیراییها کمک کردند.🧕🏻🏴
در آخر با زائرین حسینی و اربعینی خداحافظی کردیم و التماس دعا گفتیم.😭😭🤲🏻🏴
و خداروشکر چهارمین روضه خانگی هم برگزار شد.🙏
اجر همه عزیزان با سیدالشهدا 🙏😊
#نهضت_مادری
#محله_شهرک_ویلاشهر
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
عمود صفر...
فرودگاه سلام...
«اُدخلُوها بِسلام آمنین»...
آیا لیاقت این سلام را داشتیم؟
آیا لیاقت این امنیت؟
این خوش آمدگویی😭😭😭😭
به یاد همه شهدای محافظ امنیت کشور اسلامی...
آرمانها، عجمیانها و همتها...💫🏴🇮🇷
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
بین الحرمین شلوغ بود.
گفتم حالا که اینجام شلوغه خب پس بریم حرم!
هرچند که دوستام گفته بودن ضریح رو برا خانمها بستن و فقط از دور میشه دید و زیارت کرد.😭😭
قدمها رو تندتر کردیم اما حسابی نگران ورودی بودم.
میگفتن حرم حضرت عباس خیلییی شلوغ تره. ناامید بودم اما مشتاق.
رسیدیم به کفشداری.
خلوت خلوت! ورودی هم خلوت خلوت!
خدایا، ممنونتم ❤️💫😭
وارد که شدیم رفتیم سرداب، گفتم حالا که نمیشه بریم ضریح اصلی، بریم ضریح سرداب و اونجا نماز بخونیم. 😔
رفتیم اونجام شلوغ بود نسبتا. اما کنار ضریح عقده دلی باز کردم و بوسههای نیابتی و دعا…
برا نماز جا نبود، رفتیم بالا. جای خوبی نماز خوندیم. دلم بی تاب بود. به دخترم گفتم میشه سرگرمش کنی من برم ضریحو ببینم و بیام؟
میگن بسته است، فقط میتونم از دور نگاه کنم، زود میام😭
بی منت گفت باشه.
رفتم.
نگاهم که به ضریح سقای علمدار ابی عبدالله که افتاد، قلبم پر از شاپرک نورانی شد.
😭😭💫
حس حرم حضرت عباس، حس خیلی خاصیه.
بعد از عرض سلام و ادبی، چشم چرخوندم ببینم حائل بین زن ها و ضریح کجاست😞
دیدم نیست!
باز بود…
گفتم خدایا، فقط کمی برم جلوتر 🥺
روضه خوان شدم
«پاشو بریم برادرم،
داره خواهرت میمیره😭...
بلند شو عباسم،
بلند شو همه لشکرم،
بلند شو پناه خیمه گاه😭»
رفتم جلو؛ راحت و روان.
نگاه کردم دیدم چقدر نزدیکم،
بی هیچ فشار و سختی!
گفتم آقاجان، تا همین جا منت دار شمام😭 همینقدر هم، من روسیاه کجا اینجا کجا😭
میخواستم در ادامه بگم جلوتر هم منو نبرید، من حرفی ندارم آقا 😭
اما در لحظه کلامم چرخید؛ واقعا چرا باید به خاندان کرم اینطور گفت؟! 😭
به جای اون حرف، گفتم: منت دار شمام ولی اجازه بدید دستم به شبکههای ضریح تون هم برسه😭
درست همون موقع، یک موج مُقَرِّب از اون دریای عشق عشاق، منو سوار کرد و برد جلو؛ درست مثل نسیمی که قاصدکی رو سوار میکنه
💫😭
به لحظه، دستم متصل شد به ضریح سقای آب و ادب😭😭
مویه و اشک و دعا و نجوا در هم شد.
بوسه امانتی ضریح علی بن موسی الرضا علیه السلام رو با سرانگشتان دست منتقل کردم به ضریح عموجان.
و باز هم مثل همیشه، رسیدم به عذرخواهی… برای رفتن… :
«ببخشید مولاجان، باید برم،
به بچهها گفتم زود برمی....»
ساکت!
این کلمه ر
و اینجا، در محضر ساقی کربلا، امید خیمه ها، پناه حرم حسین علیه السلام نباید گفت
😭😭😭😭
با چند خط روضه جلو رفته بودم، با چند خط روضه عقب برگشتم.
با دلی تفتیده، مثل تشنهای که فقط جرعهای آب به لب خشکیده زده…
به دخترم که رسیدم بوسیدمش و تشکر کردم. گفتم ممنونم ازت، همه بدقلقیها و بدغذاییهات به این همراهیت در...
با عجله برگشتیم.
برادرم و مادرم و دوستش اومده بودن.
اما دو نفر دیگه نه.
حدود یک ساعت نشستیم...
خم به ابرو نیاوردیم هیچکدوم.
هیچی نگفتیم، گفتیم و خندیدیم، بچهها خوشحال بودن با مامان جون هستن اما به بابام گفتم خب ما برای چرا نشستیم😢
مقصدمونم یکی نیست! اونا میرن نجف، ما وسط راه پیاده می.شیم و راحت میریم موکب.
گفت نه حالا که اینجاییم با هم باشیم.
😢 تو دلم میگفتم آخه مگه ما با هم همسفر بودیم، چرا آخه باید اییینهمه معطل بشیم؟
با چهارتا بچه که وقت خوابشونه…
حدود دو ساعت کنار خیابون…
بالاخره اومدن.
کیف و مدارک و... رو گم کرده بودن
و معطل اون بودن.
الحمدلله پیدا شده بود.
طفلکها خسته شده بودن.
از ما خسته تر و اذیت تر.
سلام و احوالپرسی کردیم و راه افتادیم. کاروان مون بزرگ شده بود، قشنگ بود.
رفتیم سمت گاراژ و سوار ون شدیم.
سال گذشته با ما که میخواستیم وسط راه پیاده بشیم، کرایه رو نصف حساب کرده بودن اما امسال همه گاراژی ها متحدالقول میگفتن کرایه کامل. منصفانه نبود اما همین بود که بود!
سوار شدیم و حدود نیم ساعت بعد، عمود ۷۰۰ و خوردهای، موکب همسر، پیاده شدیم.
بچهها ذوق دیدن بابا رو داشتن؛ من هم.
باز هم گشتیم و به این و اون سپردیم تا بابا بین کارهای موکب پیدا شد.
مارو راهنمایی کرد سمت اسکان خانمها.
رفتم تو، گرم و شلوغ، باب میلم نبود.
جاریم از یکی دو روز قبل اونجا بود و باتجربهتر. گفت دوتا موکب اون طرف تر، موکب خود عراقیها، یه سالن بزرگ و راحت هست. ما برای خواب میریم اونجا.
رفتیم موکب بغل، یک جای راحت و بزرگ و خنک.
بچهها بعد از کمی گشت و گذار با بابا در موکبهای اطراف و گرفتن دو سه ظرف شیربرنج داغ خوششششمزه، خوابیدن.
در یک شب پر از
آرامش و راحتی در #طریق_الحسین ❤️
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
🏴📌 آفتاب به تیغ آسمان رسیده بود و نوای کاروان اربعین از همه جا به گوشم میرسید....
🏴🧕🏻 اقوام، دوستان و من تنها با کودکان خردسالم که شرایط را برای رفتنم محدود می کرد.... تقدیر آن بود که بمانم و بغض فروخوردهام را پنهان کنم....
🏴🤲🏻 من که در میان گل سجادهام زانوی حسرت در آغوش کشیده بودم گفتم خدایا باید کاری کنم، کاری که دلم را قرار دهد، کاری برای امامم.....
اما ذهنم یاری نمی کرد....
🏴🤲🏻💫 قامت زدم در نماز عصر نسیمی بر جانم وزید و واژهای در وجودم نقش بست، اربعین مادرانه !!!
🏴☎️ بعد نماز تماس اول را با مداح گرفتم گفت سه شنبه عصر وقت دارم تماس دوم را برای مکان گرفتم گفت سه شنبه عصر حسینیه خالیست، و تماس سوم که سخنران گفت فقط سه شنبه عصر را خالی دارم.
🏴💫🏴 همه چیز در 3 تماس جور شد و پازل اربعین مادرانه شکل گرفت.....
گویا من این میان فقط واسطه بودم و برنامه ریز خود مولا بود.
صبح یکی بستههای فرهنگی آورد که ببر توزیع کن اما جایش مشخص نبود و حالا انگار اون بستهها هم جای خود را یافت.
خلاصه ظاهر مراسم شکل گرفت.👌🏻
و حالا لطف مولا داشت نمود میکرد، دوستی تماس گرفت و گفت سحر خواب دیدم گفتی عازم کربلا هستم.... 😭😭
و نگاه من که بهت زده فقط به خط نوشتهی روی دیوارم گره خورد:
لبیک یا حسین🏴💫
لبیک یا مهدی🏴💫
«بنتالهدی زکی خانی»
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤵️ این حدیث رو ببین👇
امام صادق(ع): به ازای هر درهمى كه کسی برای روانه کردن زائر امام حسین(ع) خرج کند، خدا مانند كوه اُحد برایش حسنه مینویسد و چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند و ..._(کامل الزیارت)_
⬇️ حالا بیا اینجا ⬇️
📌 ||||||||| شرایط رفتن به کربلا رو نداری؟ |||||||||
شاید یه نفر دلش پر میزنه برای رفتن و فقط پول رفتن رو نداره. و این به تو برمیگرده 🫵
⁉️ چرا؟
🚶 میتونی راحت از کنارش رد شی...
🤝 میتونی وظیفه خودت بدونی که باید اون و به جای خودت بفرستی
مواسات، تو اربعین؟ از این قشنگترم مگه میشه دلهای مومنین و به هم نزدیک کرد؟💞
⚠️ یادت باشه !!
امام زمان از همه ی ما توی اربعین انتظار داره. ببینم چی کار میکنی...💪
🌀 پس بسم الله...
📌 شماره کارت جهت واریز هزینه
6062561015426516
مرضیه رضوانی
#اربعین
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
May 11
مقصد اول ما کاظمین بود.
یکی از راننده های عراقی ما را به سمت ون برد.
چند مسافر بیشتر داخل ون نبودند. تا بیست نفر تکمیل شود یک ساعتی طول کشید!!!
افرادی که تا کاظمین با ما همسفر بودند، از یزد، همدان، اصفهان، شمال و دورگه ایرانی-عراقی بودند. همه خوش اخلاق و اهل سفر و اکثرا جوان☺️
اصفهانیها همان اول که سوار ون شدیم، سخاوتشان را با پذیرایی شربت خاکشیر و گز نشان دادند😍
یزدیها هم که سه چهار نفر مجرد بودند،
تا آخر مسیر با همان لهجه شیرین یزدی گفتند و خندیدند و سر به سر یکدیگر گذاشتند.😃
تا ماشین راه افتاد اعتراض محمدجواد چهار ساله بلند شد و گفت که مسافرت دیگر بس است و برگردیم 😃 دقیقا احساسی مخالف احساس ما.
ما احساس پیروزمندانه داشتیم که این مسیر سخت و طولانی را طی کردیم و هنوز به شیرینیهایش نرسیدیم، ولی او خسته بود و گرما هم اذیتش میکرد...😔😢
بین راه راننده در جایی برای نهار نگه داشت. پسر یزدی پیاده شد و گفت من باید بروم و غذا را چک کنم. به من گفتند که در موکبها مرغ و کباب میدهند🤭
آمد و گفت نه اینجا خوب نیست، لوبیا را روی برنج ریختهاند😁 این دیگر چه غذایی است😂 (خورشت فاصولیه عراقی)
همانها که دو رگه بودند حرفهای ما را ترجمه میکردند و به راننده میگفتند.
کم کم همه گرسنهشان شده بود. بالاخره پسر یزدی به خورشت بامیه راضی شد و ما اولین نهار نذری را همراه با چای عراقی نوش جان کردیم. نماز را هم در همان موکب خواندیم.
سرویس های بهداشتی اش تمیز بود. سکو هم داشت🙂 و من همانجا به راحتی تعویض پوشک معصومه را انجام دادم😊
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
اربعین همه چیزش سخت است
رفتنش سخت است و ماندنش سخت تر...
همه رفتند و من ماندم😭😭
مادرم، پدرم، برادرام، همسرم
و فرزندم ( پاره تنم)....
ماندم با دو ثمره دلم....
بیبی زینب جان، بانوی من، اسوه و الگوی مقاومت....
چگونه مقاومت کردی و راهبری کردی این کاروان را...
بدون پدر، بدون برادر😭😭 بدون همسر....
من هم باید بروم...
از این خرابه (قلب تزکیه نشده) باید بروم...
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
به نام خدا
نزدیک کربلاکه شدیم،عمودهای آخر
آفتاب زیادشده بود وبرای رفع خستگی بچه ها سوارتوک توک، شدیم. (موتوراتاقک دار)
بچه ها خیلی ذوق کردند، انگاررفتندشهربازی.
🎡
از یک مسیری، دیگر راه ورود وسایل نقلیه بسته بود.
میخواستیم به منزل فردعراقی (آقا مصطفی) که شب قبل برادرم آنجابود برویم، بدون هیچ آشناییتی و گفته بود،خانوادهام در راهند و قرارشد ما هم اونجا برویم.
پیاده رفتیم، با نرم افزار نشان، ولی نتونستیم پیداکنیم...
یک آقای عراقی گفت چی شده؟
ماهم بازبان الکن،گفتیم مکان معلوم نحن مفقود. تعجب کرد ولی فهمید، گفت بیایید استراحت کنید منزل ما.
خیلی گرم بود،پنج دقیقه دیگه تو گرما میماندیم، گرمازده میشدیم.
رفتیم خونه شان، وضو و نماز.
بعدچنددقیقه، آقامصطفی که میخواستیم بریم خونه شان، اومد دنبالمان.
(ماهمچین کاری میکنیم؟)
بالاخره رسیدیم مبیت موردنظر
ساعت۳.
برامون غذاآوردند، آبگوشت، خیلی گرسنه بودم.
خانم میزبان، (ام مصطفی) گفت:
حمام هست، ماشین لباسشویی، بفرمایید.
خیلی حمام لازم بودم.
تا از حمام بیایم بیرون، لباسهایم راشسته بود .
بنظرم هیچ وقت نمیتونم چنین میزبانی شوم که مهمانم تا واردخانه شد برود حمام خانه من، لباسهایش راهم بشویم.
صبحانه، نهار، شام برایش آماده کنم و از همه مهمتر حسن خلق داشته باشم؟🫤
ما هم هزار بار تشکر میکردیم، خدا را شکر یه کلمه (شکرأ) را بلد بودیم، ولی انتظار تشکر هم نداشتند، دلشان جای دیگر بود.
حب الحسین یجمعنا❤️
#روای_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
«اینم گونه ای دیگر از
مواسات در مسیر پیادهروی اربعین.»
(پاک کردن سبزی موکب عراقی
توسط مامانای #محله_ویلاشهر)
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
حب الحسین یجمعنا❤️
به عشق حسین(علیهالسلام)، دوست شدیم
ایستگاه اوریگامی خودجوش دخترم
در مسیر پیادهروی حله تا کربلا💫☘
#روای_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
به نام او
چهار روز به شهادت دردانه اباعبدالله مانده بود و دلمان در گروِ برپایی یک #روضه_خونگی؛ که جرقهای از یک دوست، نور به قلبمان تاباند.
برپایی روضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) امّا متفاوت در فضای جامعه؛ در پارک منطقه.
☘🏴
☘🏴بذر امید و محبت و شوق
در دلها جوانه زد.
صبح وصال رسید..
دردانه حسین(سلام الله علیها)
ما شاهد بودیم چه قلبهایی که با آمدن اسم شما منقلب میشد؛ چهرهها متفاوت میشد؛ لبها به ذکر باز میشد.
و سدّ تفاوتهای انسانی و عقیدهای شکسته میشد..
ما به چشم دیدیم که نام شما نقطه اتصال انسانهای آزاده است با هر تفکری؛
و چه خوب حبل المتینی هستید شما...
اندک ما را پذیرا باشید.
به امید حضور در لحظه یاری امام غریبمان و دیدن تک تک رهگذران در فضای سبز ظهور
🌿
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
33.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"بسمه تعالی"
🍃 "افتتاحیه موکب مردمی
حضرت رقیه سلام الله علیها" 🍃
در روز:
⏰سه شنبه ٣١ مرداد١۴٠٢
ساعت ۵:٣٠ الی ٨ صبح
مصادف با
🏴"سالروز شهادت حضرت رقیه
سلام الله علیها"
در
📍پارک پلیس🌳
به صرف صبحانه نذری 🥪🫔
با هدف🎯 :
✅معطر شدن فضای پارک به نام و یاد اهل بیت علیهم السلام
✅ تلاش برای کم کردن فاصلهها و عدم دوگانگی اجتماعی
برگزار شد.
🍃 والحمدلله 🍃
#نهضت_مادری
#محله_تهرانپارس
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
🏴🏴 #گزارش مراسم محرم ۱۴۴۵ 🏴🏴
محرم امسال ما با سالهای دیگه فرق داشت،
چند سالی بود که برپایی #روضه_خونگی کمرنگ شدهبود.
تصمیم گرفتیم که این سنت رو احیا کنیم، بی تکلف با هزینه کم، خونههامون با تلاوت قرآن و یاد اهل بیت نورانی کنیم.
با مواسات خواهران نهضت مادری شهر ری ۶ جلسه در دهه اول و ۶ جلسه در دهه دوم تونستیم روضه برگزارکنیم.
تقریبا هرجا هیات میرفتیم یک نفر پیدا میشد که تذکر بده هیس هیس اما دیگه خیالمون راحت بود یه جمع صمیمی و مومنانه با تعداد زیادی بچه قد و نیم قد که حضور خود این فرشتههای پاک و معصوم برکت خاصی به مجلسمون میداد.
شاید فکرش هم نمیکردیم که بشه روضه بگیریم که همش از نگاه و لطف خود امام حسین علیه السلام بود
😢😭
خانم راه چمنی عزیز هم که بچه بغل برامون هم سخنرانی میکردند، هم مداحی.
چند جلسهای هم خانم یعقوبی جان برامون تدبر در قرآن گفتند.
👶🏻👧🏻 جزء اولین مجالس روضهای بودیم که تعداد بچهها بیشتر از بزرگترها بود، اما دیگه سر و صدای بچه ها برا کسی مزاحمت نداشت،
و همدیگر و رو درک میکردیم.
بچهها این وسط هم بازی کردن و هم با اهل بیت آشنا شدند و انس گرفتند.
با کمک مادرا هدیههای کوچکی هم برای بچهها در نظر گرفتیم که پایان جلسه بهشون دادیم.
از همه عزیزان برای برپایی مجلس عزای امام حسین علیه السلام تشکر میکنم .
😭 اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ😭
#نهضت_مادری
#محله_شهرری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
🌹🌿 #گزارش کمک به مادر پنج فرزندی
در حدیثی از پیامبر عزیز اسلام
(صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت فرمودند: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است.»
🌿🌹
از مهمترین اهداف نهضت مادری همون مواسات، کمک به همدیگر در مواقع سختی و نیاز هست.
مطلع شدیم یکی از مادران جوان که پنج فرزند دارند، متاسفانه دچار کمر درد شدید شدند و از لحاظ مالی هم در مضیقه هستند وتوان هزینههای درمان رو ندارند.
تصمیم گرفتیم هر کداممان با تقدیم حدالاقل پنجاه هزار تومان هرچند کم هست، قسمتی از هزینه درمان رو تامین کنیم.
الحمدالله مبلغ
۳,۵۰۰,۰۰۰ تومان جمع آوری و تقدیمشان شد.
🤲🏻💫 ان شاءالله گره گشایی از زندگیشان باشد .
ممنون از همه خواهرانی که در این امر خیر با ما همراه بودند.💐💐💐
#نهضت_مادری
#محله_شهرری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
رهبر عزیز در سخنرانی سال ۸۹ فرمودند:
«هر بارى كه شما با قرآن نشست و برخاست كنيد، يك پرده از پردههاى جهالت شما برداشته مىشود؛ يك چشمه از چشمههاى نورانيت در دل شما گشايش پيدا مىكند.»
سلام به مادران گرامی❤️
ما چند نفر بانوی دغدغه مند هستیم که میدونیم حفظِ معنویات روی تربیت نفسِ خودمون و فرزندانمون چه تاثیرات مثبتی داره.
برای همین تصمیم گرفتیم از دوشنبه همین هفته حفظ قرآن کریم رو همراه با معنی و تفسیر و تدبر در آن پیش ببریم.
این گروه معنوی و خوب در محله حر و پاستور هست اما چون کلاسمون فعلا مجازیه و در ایتا تشکیل شده امکان حضور بقیه مادران محلات دیگه هم هست☺️
هر عزیزی از مادران گرامی تمایل دارن همراهی کنن تا با هم حفظ کنیم...
و امکانش هست که در گروه مباحثه، پرسش و پاسخ و... حضور داشته باشید.
میشه به خدا نزدیکتر شد، حتی با وجود نوزاد تازه متولد شده یا فرزندان کوچک ، با وجود سختیا و کم خوابیها و...
گروه داخل ایتا هست
این آی دی رو داخل ایتا باز کنین
@Mooazami
#نهضت_مادری
#محله_حر_پاستور
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحمدلله پنجمین جلسه #روضه_خانگی گروه مواسات مادری شهرک ویلاشهر در تاریخ ۷ شهریور برگزار شد.
خانم حیدری زحمت کشیدند آش پشت پای زائران امام حسین علیه السلام رو درست کردند.☺️
چند نفر از خواهرای مواساتی هم در پذیرایی و جمع کردن و شستن ظرفها کمک کردند.😊
مراسم با قرائت حدیث کسا و زیارت عاشورا شروع شد و بعد روضه و سینه زنی😊
ممنونیم از تک تک دوستانی که زحمت کشیدند تشریف آوردند و کمکی کردند تا این مجلس برگزار بشه.🙏
اجرتون با سیدالشهدا
#نهضت_مادری
#محله_شهرک_ویلاشهر
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
«جلسه تقسیمات کارگروهها و برنامههای راهبردی با تیم اجرایی نهضت مادری جنت آباد شمالی.»
امروز ۱۲ شهریور در مسجد فاطمه الزهرا برگزار شد.
و در خلال طرحها و نقطه نظرات پیرامون برنامههای گروه محله، با کمک بچهها، بسته فرهنگیهای حجاب ویژه اربعین رو آماده کردیم.
در همین حین باهم از مدیریت منزل و بچهها در زمان نبودن باباها و مسافران اربعین صحبت کردیم🌹🌹❤️
پ. ن: مسئولیت به بچهها هم باعث اعتماد بهنفس و آرامش خودشون میشه و هم کار مامانا راه میفته💫✅
#نهضت_مادری
#محله_جنت_آباد_شمالی
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
جاذبه ی عشششق ❤️
«عشقت گر به سرها فِتد عقلها از سر برود»
دهه محرم که تموم میشه تازه شور حسینی شروع میشه، شور پیادهروی اربعین به سر عاشقای حسینی میافته.
ثنای من هم یه عاشق حسینی ۱۵ ساله ست یه دختر زینبی.😍
یه شب رفتم اتاقش طبق عادت هر شب کمی با هم خلوت کنیم،
خیلی دخترم گرفته بود بهش گفتم ثنایی خوبی مامان !؟ 😐
با یه بغض غریبی گفت مامان من دو سه ساله اربعین میخوام برم پیاده روی چرا امام حسین نمیطلبه 😔
طبق دو سال گذشته اومدم بگم بذار خواهر برادرت یکم بزرگتر بشن با هم میریم...( آخه خدا بعد از ثنا دو هدیه دیگه بهم داد با فاصله دو سال ) یهو بغلم کرد و مثل ابر بهار اشک میریخت😭
اون لحظه سعی کردم فقط آرومش کنم تو دلم غوغا شد تا حالا اینقدر بهم ریخته ندیده بودمش. 😔
اون شب یکم باهاش حرف زدم و بعد نمیدونم چطور به زبونم اومد بدون هیچ پیش زمینه ذهنی که آخه یه دختر نوجوون تنها...!!!😕
با قاطعیت گفتم ثنا امسال هر طور شده راهیت میکنم بری !!!
یه نگاه همراه با تردید و شوق بهم کرد و با ذوق دوباره بغلم کرد دخترکم آروم شد😊
ولی من .....
حالا باید پدر ثنا رو آماده میکردم برای تصمیمی که .....
فردای اون شب تمام چیزی که شب گذشته پیش اومد رو برای همسرم تعریف کردم و بعد گفتم اگر مشکل مرخصی نداشتی خودت می بردیش...
اون شب همسرم نظر قطعی نداد، نه مخالفتی نه موافقتی...
با خودم گفتم همسرم عاشقه امام حسینه پس قطعاً این عکس العمل ریشه در این عشق و جاذبههاش داره و میدونه وقتی امام حسین بطلبه ...
دو سه روزی گذشت شب بود کنار هم نشسته بودیم که یهو همسرم گفت: «فردا مرخصی گرفتم با ثنای بابا بریم پاسپورتش رو بگیریم.»
فقط اون لحظه و ذوق ثنا 🤗....
توکل و توسل که حالا چطور تنها راهیش کنیم ولی ته دلم هیچ اظطرابی نداشتم ....
چند روز بعد خواهرم برای حال و احوالپرسی زنگ زد خونه وسط صحبتها جریان ثنا رو مختصر گفتم و اینکه دنبال کاروان مطمئن هستم، خواهرم حرفم رو قطع کرد و گفت راستی حاج مهدی (برادرم ) با خانواده داره میره انگار دیروز تصمیمشون رو قطعی کردن
چقدر خوشحال شدم 😍...
همراه شدن ثنا با حاج مهدی و زهرا جان مثل این بود که من و پدرش همراهشیم ....
ایمان داشتم اون که طلبیده خودش راه رو هموار میکنه خودش ضامن میشه 🤲
خلاصه اینکه الان یک سال از پیاده روی اربعین ثنای عزیزم گذشته.
و حالا
هوایی تر از پارسال دغدغهی رفتن داره....
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#محله_جنت_آباد_شمالی
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین امسالم میشه، اربعین دهه هشتادیا!
🏴 پویـش رسانـهای #خدمت_اربعینی
💡با محوریـت: خدمت به عشق امام حسین(ع) چه در پیادهروی اربعین، چه دور از کربلا
روایت یک خدمت بیمنت به نیت اربعین...
💎 ویـژه نـوجـوانان و جـوانان اربعینـی!
🪧 قالب آثار:
📸 روایت تصویری شامل عکاسی از خدمت و...
🎥 روایت ویدیویی شامل موشنگرافیک خدمت و...
🖋 روایت نوشتاری شامل داستانکنویسی درباره خدمت و...
💌 با ۵ هدیه ۱ میلیون تومانی
🏅 ویژه ۵ روایت برتر
📆 دریافت روایتها تا ۲۲ شهریورماه
📦 اهدای هدیه در ۱۱ مهرماه
همزمان با میلاد رسولاکرم(ص) و امام صادق(ع)
✍🏻 خادم عزیز؛
توجه داشته باشید که آثار تدوین شده، از امتیاز بیشتری در داوری برخوردار خواهند بود.
شما هم با یک خدمت به برادر یا خواهر دینی خود، به سیل خروشان خادمین اربعین بپیوندید...
🔰 کانال رسمـی پویـش خدمـت اربعینـی
https://ble.ir/khedmat_arbaeeni
#خدمت_اربعینی
#خادمیش_افتخاره
#قیام_دهه_هشتادی_ها
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
هزار دل یک دل کردم به رفتن به بریدن،
وصله زدم هزار زخم ناجورم را که شاید جور شود قرار ماجورم.
اما انگار باز هم مادر تقدیر، امسال هم لباس جاماندگان را دوباره اندازهام کرده بود.
انقدر وجودم زار میزد در این رخت چندباره که دخترک نازک دلم با وجود همهی نههایی که از روی محبت به نرفتنم گفتهبود اشک ریزان بغلم کرد و گفت:
(برو مامان برو من دیشب به امام حسین قول دادم که بذارم بری.)
دستهایم توان نداشت که سفت بغلش کنم.
او را آرام در آغوش گرفتم و در حالیکه موهای بلندش را به نیت دلداری سهسالهی اربابم نوازش کردم، آرام در گوشش گفتم:
( یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد...)
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
دلتون نخواد الان ناهار دعوت بودم خونه ویلایی دخترم😊🏡
چندبار درخواست هم بازی دادم هیچکس نیومد.
مجبور شدم دقیقا وسط کلی کار، خودم هم بازیش بشم.😂
شاید اگر دختر دومم رو زودتر آورده بودم با هم، هم بازی میشدن.
الان فاصلهشون ۵ ساله و مدل بازیشون متفاوته و نمیتونن هم بازی باشن.
#نهضت_مادری
#محله_تهرانپارس
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein
روضهی مجسم شدهام این روزها.😭😢
😔💫 دلم نمیخواهد دیگر زنگهای موبایل را جواب بدهم و چندباره همان سوال تکراری را از آن سو بشنوم که با ابهام و تردیدی درد آور میپرسد:
( چی شد؟! چه زود برگشتی! اصلاً رفتی؟! دو روز برای اربعین شوخی بود یا جدی!)
و من شرمندهی کم روزی با صدای که به زور به گوش خودم هم میرسید میگفتم:
( آره برگشتم. آخه پدر بچههایم بود. همسفر راهم، از من خواست.
بیماری توانش را گرفته بود. حتی به زور آخرین کلامش را در دو قدمی بین الحرمین گفت: برگردیم رفیق، حالم بده است. میترسم درموندهی من بشی توی این شهر غریب.)
من که بین دل و عقل مانده بودم در حالیکه تمام وجودم سوخت از حرم ندیده و قلب سوخته، جان تشنه از فرات دیدار یار، بلند شدم.
چشم به چشمان تبدارش دوختهام و یک دل هزار تکه را یک دل کردم و زیارت سلام و وداع رو به گنبد زیبایش
یکدفعه خواندم: «السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.»
#راوی_شو
#نهضت_مادری
#گام_دوم_مواسات_مادری
🇮🇷 نهضت مادری اینجاست:
╭┅──==───┅╮
↪ @nehzatemadari
╰┅──==───┅╯
🌟 این شناسه شما رو به محله هاتون وصل میکنه 👇🏻
@maman_e_hosein