#سبک_زندگی
✍️امیدوار باش
آب هر چند آلوده شده باشد حتی #لجن هم شده باشد اگر به دریا برگردد صاف و زلال و پاک میشود!! یادت باشد #خدا دریای رحمت است و ما چون آب آلوده اگر به آغوش #رحمت او باز گردیم کار تمام است و پاک پاک میشویم.
✨به بندگانم بگو من #آمرزنده و مهربانم✨
📚سوره حجر ۴۹
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
👤استاد #رائفی_پور
👈 جوونایی که میتونن #گناه کنن و گناه نمیکنن؛ دین داری خیلی سخت شده الان داری دین داری میکنی دمت گرم
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#سبک_زندگی
👈اگر مبتلا به #شهوت شدى، در نمازت تجديد نظر كن حتما دچار سهل انگارى در نمازت شده ای.
💠فخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا
🔅« آن گاه بعد از آنان نسلی به جایشان آمدند که #نماز را تباه کردند، و پیرو خواسته های نامشروع شدند، پس به زودی به گمراهی خواهند رسید [که نتیجۀ آن، دوزخی شدن است]»
📚 سوره مریم آیه 59
@masaf
منتظر که گناه نمی کند!
#حدیث
🔅 #پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
✍️علامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أنْ لا يَكْسِلَ، وَ الثّانيَةُ أنْ لا يَضْجَرَ، وَ الثّالِثَةُ أنْ لا يَشكُوَ مِنْ رَبِّهِ تَعالى لأِنَّهُ إذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ، وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ، وَ إِذا شَكا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصاهُ؛
🔴 #صبور، سه نشانه دارد: اول آن كه #سستى نمى كند ، دوم آن كه #افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن كه از #پروردگار خود شِكوه نمى كند؛ زيرا اگر سستى كند، حق را ضايع كرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد، شكر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شكوه كند، او را #معصيت كرده است.
📚علل الشرايع، ج 2، ص 498، ح 1.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
منتظر که گناه نمی کند!
#داستان_های_اخلاقی
✍️نسخه ای برای #گناه کردن!
🔸مردی خدمت #امام_حسین علیه السلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگهدارم، لذا نیازمند نصایح آن حضرت می باشم. امام علیه السلام فرمودند:
🔺پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی می خواهی بکن!
🔸اول: روزی #خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!
🔹دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی می خواهی بکن!
🔸سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی می خواهی بکن!
🔹چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از خودت دور کن و بعد هر گناهی می خواهی بکن!
🔸پنجم: وقتی مالک #دوزخ تو را داخل #جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهی مایلی انجام بده!
📚داستانهاي بحارالانوار جلد اول داستان 29 / بحار، ج 87، ص 126
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
منتظر که گناه نمی کند!
#سبک_زندگی
اهمیت #نماز_شب
✍️به دلیل اینکه نماز شب بیش از سایر نمازها دارای اخلاص است اثرات معنوی بسیاری برای اقامه کننده آن دارد. خداوند در قرآن میفرماید: وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ: «یعنی ای بندگان من در دل شب بیدار شده و طلب استغفار کنید.» باید ما بندگان رابطه فراوانی با خدا داشته باشیم و هیچگاه خدا را فراموش نکنیم که یاد خدا در همه حال و هر زمان نیکوست. هرگاه انسان پس از خواب بیدار شد باید خدا را شکر کند زیرا نعمت حیات مجددا به او اعطا شده است. هیچ وقتی را نداریم که آدم بخواهد از خدا دور باشد.
فلسفه اهمیت نماز شب این است که ریا و خودنمایی ندارد چرا که ممکن است فردی نمازهای یومیه را برای خودنمایی در برابر دیگران اقامه کند اما نماز شب زمانی اقامه می شود که همه خواب هستند. وقت نماز شب زمانی است که کمتر کسی متوجه انسان است لذا نماز شب مصداق خالصاً لوجه اللّه و قربت الی الله است.
خصوصیت این نماز این است که فرد در دل شب در حالی که دیگران خواب هستند بیدار شده، وضو گرفته، خدا را مناجات کرده، گناهان خود را برشمرده و ضمن گریه از خدا طلب توبه و رهایی از آتش جهنم میکند.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
منتظر که گناه نمی کند!
#سبک_زندگی
✅سرآغاز #نافرمانی_خدا
💢قال رسول الله صلّي الله عليه و آله : إن أولَ ما عُصِيَ الله عزوجل به ستٌّ: حبُّ الدنيا و حبَّ الرئاسة و حبُ الطعامِ و حبُّ النَومِ و حبُّ الراحةِ و حبُّ النساءِ.
✍️رسول خدا - صلّي الله عليه و آله - فرمودند: سرآغاز نافرماني خدا - عزوجل - شش چيز است:
۱. دوستي #دنيا
۲. دوستي #رياست
۳. دوستي #خوراك
۴. دوستي #خواب
۵. دوستي #راحتي
۶. دوستي #زنان
📚«الكافي، ج ۲، ص ۲۸۹»59
☝️موارد مذکور در روایت ناظر به دوستی و محبت زیادی است که انسان را از دایره بندگی و فرمانبرداری خارج سازد.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
⭕️ بهترین زمان چلّهگیری
🔸در بین مردم، سنتی به نام اربعین یا همان چله گرفتن وجود دارد. افراد 40 روز، خود را متعهد به انجام اعمالی خاص میکنند و هر کدام به نیتی چله میگیرند.
🔸یکی از بهترین زمانهای چلّهگیری که از طرف علما نیز سفارش و تاکید شده است، از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه (13 تیر الی 21 مرداد امسال) است که به "اربعین موسیِ کلیم" مشهور است.
@nejatazgonah
#حدیث
🔅#پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
✍️امّا عَلامَةُ التّائِبِ فَاَرْبَعَةٌ: اَلنَّصيحَةُ لِلّهِ فى عَمَلِهِ وَ تَرْكُ الْباطِلِ وَ لُزومُ الْحَقِّ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْخَيْرِ؛
🔴 نشانه #توبه كننده، چهار است:
👈عمل #خالصانه براى #خدا،
👈رها كردن #باطل،
👈پايبندى به #حق و
👈حريص بودن بر كار خير.
📚تحف العقول، ص 20.
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
منتظر که گناه نمی کند!
#سبک_زندگی
💢#امام_رضا عليه السلام :
✅هفت چيز است كه بدون هفت چيز ديگر مسخره آميز است:
👈كسى كه به زبان خود #استغفار كند اما در دلش [از #گناه ]پشيمان نباشد خودش را مسخره كرده است،
👈كسى كه از خدا #بهشت بخواهد امّا در برابر سختيها شكيبا نباشد خود را به سخره گرفته است،
👈كسى كه خواهان موفقيت باشد امّا نكوشد خودش را به باد تمسخر گرفته است،
👈كسى كه جوياى دورانديشى باشد امّا احتياط نورزد خودش را ريشخند كرده است،
👈كسى كه از #آتش #دوزخ به خدا پناه برد امّا خواهشهاى دنيايى را رها نكند خود را به باد تمسخر گرفته است
👈و كسى كه #خدا را ياد كند ولى براى ديدار او نشتابد خود را ريشخند كرده است.
📚بحار الأنوار : 78/356/11 .
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah
#داستان_های_اخلاقی
✍️رفع گرفتاری با توسل به #امام_رضا علیه السلام
🔸عبدالله به دیواره ی سخت صخره ی کوچک تکیه داد . دلش پر از غصه شد . دور و بر خود چشم چرخاند . دلش می خواست با ناله ی بلند، عقده هایش را بیرون بریزد . چه کسی بود که پای درد دلش بنشیند و غصه هایش را بروبد!
چشم به آسمان کشاند و به خدا شکایت کنان گفت: «فقط خودت به دادم برس; تنهایم، خدا!»
یاد طیس و دوستانش افتاد . در نظرش، طیس چه قدر پست شده بود! دیگر کم مانده بود که آن ماجرا را از همه جای شهر جار بزند . حالا خیلی ها به موضوع پی برده بودند . همان ماجرای پول مختصری که عبدالله به «طیس » بدهکار بود .
🔹آخرین بار، همین چند دقیقه ی پیش بود که طیس، سر راه او سبز شد و زبان پشت لب های درشت و سیاهش چرخاند که: «آهای عبدالله! دوباره که دست خالی هستی، نکند باز هم گرفتاری و شرمنده ... هان؟!»
عبدالله هم با رویی سرخ، اما دلی خشمگین گفت: «نه! باور کن هنوز در تلاش هستم تا هر طور شد، بیست و هشت دینارت را برایت جور کنم; کمی صبر داشته باش مسلمان!»
ناگهان دوستان «طیس » دور عبدالله جمع شدند و او را به باد خنده های مسخره آمیزشان گرفتند .
- آهای آهای عبدالله گدا! آهای آهای عبدالله بی پول! عبدالله گرسنه!
همان دم بود که عبدالله از دست آن ها گریخت . «طیس » هم پشت سرش عربده کشید که: «تا فردا مهلت داری پولم را پس بیاوری; وگرنه، هر چه دیدی از چشم خودت دیدی . می دهم نوچه هایم از پا به نخل های نخلستانم آویزانت کنند، آن وقت ... !»
حالا عبدالله آرام آرام می گرید .
🔸- خدایا! از کجا بیست و هشت دینار طلا جور کنم . برای من پول زیادی ست .
کاش محتاج نبودم و از او قرض نمی گرفتم! کاش می مردم و دست به دامان او نمی شدم!
فکری به خاطرش رسید .
- بروم دست به دامان او بشوم . نه ... بهتر نیست؟! او خیلی کریم است . خیلی هم با گذشت و راز دار!
🔹فوری به عریض، در نزدیکی مدینه رفت . چون اهل خانه ی امام رضا ( علیه السلام) گفته بودند که حضرت به آن جا رفته است .
به طرف کلبه ی امام راه افتاد . امام را از دور دید، تا آمد پا تند کند، دید امام فوری اسبش را به سمت او راند و خیلی زود به او رسید . هر دو گرم سلام و احوال پرسی شدند . عبدالله تا آمد حرفی بزند، امام رضا ( علیه السلام) پرسید: «چه خواسته ای داری عبدالله!»
- قربانت گردم مولای من! «طیس » از من طلبی دارد و چند روزی ست که در گرفتن آن پافشاری می کند . من نتوانسته ام پولش را تهیه کنم; اما او با حرف ها و اعمال خود مرا در کوچه و بازار، رسوای مردم کرده است!
صورت امام رنگ به رنگ شد . عبدالله فکر کرد شاید امام به «طیس » خواهد گفت که باز هم به عبدالله مهلت بده و دیگر او را آزار نده!
اما چنین نشد . امام رضا ( علیه السلام) با جمله ی کوتاه گفت: «همین جا باش تا برگردم!»
او بر روی زیلویی ساده در بیرون کلبه نشست . ماه رمضان بود . عبدالله هم مثل امام روزه دار بود . دقایقی گذشت، امام نیامد . عبدالله نگران شد . برخاست تا به مدینه برگردد و روزی دیگر به سراغ امام بیاید . چون وقت افطار شده بود .
تا آمد راه بیفتد، امام را در برابر خود دید .
امام رضا ( علیه السلام) با مهربانی او را به درون کلبه برد . عبدالله در کنار امام رضا ( علیه السلام) و خدمت کارش افطار کرد .
بعد از خوردن غذا، امام با خوش رویی به عبدالله گفت: «تشکی را که رویش نشسته ای بلند کن . هر چه زیر آن است،
برای توست!»
عبدالله تعجب کنان، لبه ی تشک را بالا زد . دستش به کیسه ای کوچک خورد . با خوشحالی آن را برداشت . داخل آن پر از سکه بود . آن را تکان داد و سپس از امام تشکر کرد و برای رفتن برخاست .
عبدالله خداحافظی کرد و با شعف و شوق راه افتاد . دوستان امام تا جایی که از دید یاران ابن مسیب دور بود او را همراهی کرند . سپس به نزد امام بازگشتند .
عبدالله، بی قرار و باعجله وارد خانه شد و ماجرا را برای همسرش باز گفت .
بعد بند از دور گلوی کیسه باز کرد و سکه های طلای آن را یکی یکی شمرد .
48 سکه ی طلا بود . شگفت زده شد . ناگهان نگاهش به نوشته ی روی یکی از سکه ها گره خورد: «28 دینار طلب آن مرد است و بقیه هم برای توست!»
عبدالله به گریه افتاد . همسرش که با بهت و ناباوری نگاهش می کرد، پرسید: «چرا گریه می کنی مرد، چه شده عبدالله؟!»
صدای عبدالله بریده بریده از ته حلقش بیرون آمد .
☀️- #معجزه است; معجزه ی امام رضا علیه السلام. سوگند به خدا من به امام نگفته بودم که طلب «طیس » چه قدر است . اما انگار او همه چیز را فهمید . خدایا، او چه قدر به دل دوستانش نزدیک است!
✅ کانال نجات از گناه
@nejatazgonah