eitaa logo
نجات فرشته ها
405 دنبال‌کننده
492 عکس
71 ویدیو
0 فایل
"صفحه ای برای حمایت از قلب های کوچک" قلب هایی که پنهان می تپند❤️ و پنهانی ساکت میشوند💔 صفحه توسط جمعی از پزشکان اداره می شود. https://eitaa.com/joinchat/2015166524Cef89c532aa مدیرکانال: @Rahieaseman @zahrasadat1996
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ فرزند حاصل از بارداری ناخواسته مثل این گل صورتی رنگ و بویش با بقیه بچه ها فرق دارد شیرین تر و خاص تر است دقت کرده بودید؟
nejate_fereshteha ‌ نگه داشتن این بچه خیلی سخته برات؟ چون تو کار و تحصیلت شکست میخوری؟ چون اگه تعداد بچه هات زیاد باشه سرشکسته میشی؟ چون وضع اقتصادیت خوب نیست و داری ورشکست میشی؟ چون میخوای با این شکستگی ها مواجه نشی،پس بار شیشه ات رو میشکونی؟ فقط قبل از اینکه تصمیم بگیری اینو بدون اون شکستگی هایی که ازشون میترسی بالاخره خوب میشن ولی اون بار شیشه ای که عمدا خورد میشه،دیگه ترمیم نمیشه کاسه نیست که بندش بزنی...
‌ این خانوم کوچولو رو میبینید؟ ایشون چهارشنبه ساعت ۹ صبح به دنیا اومدن،یعنی الان کمتر از سه روزشه😊 این خانوم کوچولو حاصل یک ( یا بهتر بگیم ) هست مامانش ۲۵ سالشه و بارداری دومش بوده مادر در خانواده شرایط بسیار سختی داشته و با مشکلات زیادی هم مواجه بوده (که از گفتن جزئیاتش معذوریم)،به نحوی که سایرین بهش اکیدا توصیه میکردند که سقط کنه،حتی مشاور اورژانس اجتماعی به ایشون گفته بود که سقط کن،چرا با این شرایط میخوای خودت رو بدبخت تر کنی و یک پزشک زنان هم قرص جهت سقط در اختیار این مادر قرار داده بود با توجه به این شرایط خود مادر هم تصمیم به سقط گرفته بود اما اما خداروشکر چند نفر بنده خوب خدا پیدا شدن و جلوی این اتفاق رو گرفتند یکی از بزرگوارن حمایت مالی کرد یکی دیگه از بزرگوارن هم که استاد قرآن هستند حمایت معنوی و مشاوره براشون انجام دادند راستی،واسطه این اتفاق خوب(که عکس رو برام فرستادن)و هم مامان مهربون این نوزاد، تو صفحه ما عضوند🥰 خبر از این خوبتر صبح جمعه ای؟😍😍 @nejate_fereshteha
‌ 🔻❓ناخواسته یا خداخواسته؟ ممکن است یک خانم بدون برنامه ریزی قبلی باردار شود میتواند اسمش را بگذارد و به فرزندش بگوید تو یک هدیه غیرمنتظره بودی از طرف خدا و چه چیزی شیرین تر از یک هدیه ناگهانی😍 میتواند هم اسمش را بگذارد و کام فرزندش را مدت ها تلخ کند،حتی بعد از ۲۲ سال. @nejate_fereshteha
‌ "خدا به خیر کرد ها,نزدیک بود بچه ام از دست بره" و با هیجان تعریف کرد: "مریم و مهسا دیروز رفته بودن خرید,مهسا میره اون طرف خیابون بستنی بخره,وقتی میخواسته از خیابون رد بشه یه موتوری با سرعت خیلی بالا از اون طرف میاد,حواسش هم تو گوشیش بوده,یک آن مهسا رو میبینه و چنان ترمزی میکنه که از صداش همه از مغازه ها میریزن بیرون,خودش هم تعادلش رو از دست میده میخوره زمین.یعنی اگر یک ثانیه دیرتر ترمز کرده بود زده بود به بچه ام,مریم هم که از کنار خیابون اتفاق رو دیده بوده عصبانی میشه میپره وسط خیابون ,یقه موتوریه رو میگیره و داد وبیداااد که چکار میکنی ,داشتی خواهرمو میکشتی" بعد با خنده ادامه داد: "مریمم که دیدی چقدر زورش زیاده.موتوریه هم لاغر، هرچی هم مهسا بهش میگفته آجی زشته,آبرومون رفت,ول کن یقه بیچاره رو,میگفته نه من میکشم هر کی بخواد بلایی سر تو بیاره..." یواش بهش گفتم:"پس بپا مریم نفهمه میخواستی چه بلایی سر مهسا بیاری" خنده رو لبش خشک شد. "یادته که اون چندتا لیوان آب زعفرون غلیظ و شستن فرشها و پریدن از پله ها رو.آخرشم که مادرت به زور اون قرص ها رو از دستت درآورد" ناگهان مریم اومد تو و گفت "مامان ببین این قشنگه واسه تولد مهسا رو کیکش بزنم؟خوشبختی یعنی بهترین خواهر دنیا رو داشته باشی" 👭 @nejate_fereshteha
خرده پارچه ها دورش رو گرفتن. با چنان محبتی پارچه ها رو نگاه میکنه که حسودیم میشه. میگم: مامان گلم منو نگاه کن. با همون محبت منو نگاه میکنه. یه ساک بزرگ از لباس های مختلف و آرد برنج و گرد نخود و گردوی چرخ شده و... آماده کرده. با خنده میگم: مامان گلم برا منم از این ساکا آماده می کنی!؟ میگه: مادر شیرین خانم بنده خدا پیره، ۳ تا بچه ی قد ونیم قد دیگه هم داره، هیچکی ذوق بچش رو نکرده، شوهرشم که میگفت نمی خوام این بچه رو، با هزار حرف و قول راضی شده نگهش داره. خلاصه دختر جون بهش گفتم تو بیار همه چیزش بامن، اصلا فرض کن این کوچولو دختر منه شما هم دایه اش هستی. سخته زن باردار پشتش به کسی گرم نباشه. سرویس خواب دختر کوچولوم رو که بدوزم فقط میمونه تخم مرغ رسمی. میگم: تخم مرغ دیگه برا چی؟ میگه: قبل حموم دهمش با گرد نخود قاطی کنم بزارم رو سرش، این گردوها رو هم با عسل ببندم به کمرش. از نگاه کردن به مامانم سیر نمی شم، برای شیرین خانم خوشحالم که صاحب خونه ای به این ماهی داره. دل مامان من اقیانوسه، خیلی دوسش دارم. منبع:https://www.instagram.com/p/CMbL3xeAonL/?igshid=1mn6vb0qgul96 @nejate_fereshteha
‌👶🏻کوچکترین انسانی که من تا به حال دیده ام!! این عکس از رابرت وولف ، عکاس دانشگاه مینه سوتا است که در لحظه دقیق تولد یک‌جنین زنده 6-7 هفته ای، در لحظه خروج از شکم مادرش گرفته است. این جنین یک حاملگی خارج رحمی ایجاد کرده بود.(به جای رحم،در لوله های رحمی لانه گزینی و رشد کرده بود.) در مرکز جراحی هیچ کس جرات نمی کرد که انسانیت این جنین را نفی کند. پزشک متخصص بیهوشی می گوید: "سالها پیش نیز هنگام انجام بی حسی برای جراحی حاملگی خارج رحمی ، کوچکترین انسانی را که تا به حال دیده بودم به من تحویل دادند. کیسه جنین سالم و شفاف بود. در داخل کیسه ، یک انسان کوچک در حالی که توسط بند ناف بسته شده بود با شدت در مایع آمنیوتیک شنا می کرد. این انسان کوچک کاملاً توسعه یافته بود، با انگشتان بلند و پوست تقریبا شفاف.عروق و رگهایش به آرامی به سمت نوک انگشتان حرکت می کردند. نوزاد فوق العاده زنده بود و هیچ شباهتی به عکس ها و نقاشی های جنین که من دیده بودم نداشت.و هنگامی که کیسه باز شد، انسان کوچک فوراً جان خود را از دست داد." #نجات_فرشته‌ها #سقط_جنین #بارداری_ناخواسته #سقط_عمدی #بارداری_برنامه_ریزی_نشده #سقط #بارداری_نا_به_جا #بارداری_اکتوپیک @nejate_fereshteha