#روایت پنجم
خانم زمانی
یکی از آشنایان دو تا بچه داشت پدر خانواده میگه بچه سوم رو به صورت ناخواسته خانمم باردار شد. مشکلم زیاد شدن جمعیت خونه مان نبود. می ترسیدم چون آداب انعقاد نطفه را که در روایات نیامده رعایت نکردیم بچه خوب نشه و چون تصور می کردم سقط بچه تا قبل از چهارماهگی اشکالی نداره رفته بودم تو فکر که به خانمم بگم تا اول حاملگی اش هست چیزی بخوره مثل زعفران و اینها که سقط بشه . ولی خیلی با خودم کلنجار داشتم که این کار را بکنم یا نه
تو همین فکر قرآن رو باز کردم آیه اومد کانهن بیض مکنون
گویا آنان [از سپیدی] تخم شترمرغی هستند که [زیر پر و بال] پوشیده شدهاند
این آیه را نشانه خدا برای خودم دونستم و فکرم رو از این تصمیم خلاص کردم
اون بچه به دنیا آمد. دختر بود و با برای خانواده برکت آورد. پدر میگه خیلی خوشحالم که اون رو دارم. دخترشون رو ما می بینیم خیلی باهوشه و خیلی مهربون
همه اعضای خانواده فوق العاده دوسش دارند. 💐
@nejatiiran