#روایت_ششم
آقای وهابی
به یاد ندارم که چگونه با دوره نجات آشنا شدم، اما خوب یادم هست که به علت علاقه و گرایشی که نسبت به موضوعات تربیت فرزند و خانواده داشتم، سوق داده شدم برای ثبتنام و رشته تحصیلات تکمیلی و فعالیت رسانهای که دنبال میکنم نیز این علاقه و اهمیت شرکت در دوره را تقویت میکرد.
توفیق یافتم در این دوره با کارشناسان، فعالان، دغدغهمندان و اساتید جمعیت آشنا شوم و علم و تجربهشان را چراغ راه خویش در این مسیر قرار دهم.
اما جالبترین و خاطرهانگیزترین روایت از این دوره بازمیگردد به جلسه استاد علوی در سالن اجتماعات دفتر تبلیغات اسلامی...
از جلسات آغازین دوره نجات بود و تازه داشتیم با آمار و عمق مسائل جمعیت آشنا میشدیم، فضای به نسبت ناامیدکننده و مبهمی در آغاز دوره برای من وجود داشت که چه شد در کشور در طی چندین سال با چنین چالشهایی روبهرو شدیم و تازه به فکر حل مسئله افتادهایم ؟!!
با ایجاد این ابهام و دنیایی از سوالات از این قبیل، عزم خود را جزم کردم تا با وجود مشغلههای متعدد، در ادامه جلسات را حضور پیدا کنم تا علاوه بر اینکه با ابعاد مختلفی از حوزه جمعیت آشنا شوم، به پاسخ سوالاتم برسم و اولین پاسخ را از زبان آقای علوی دریافت کردم.
.. ساعاتی از تدریس ایشان میگذشت. شاید آن جلسه کمی خستهکننده بود، اما مباحث روانشناسی و تربیت فرزند که مطرح میشد شوق مرا برای نشستن و گوش دادن بیشتر میکرد.
آقای علوی از آمار و مفاهیم جمعیتی، آسیبهای تک فرزندی، سیر تحول خانوادهها و ... صحبت میکردند و هر لحظه آن فضای ابهام و دنیای پر از سوالات جلوی چشمم گذر میکرد؛ به اواسط جلسه رسید و آقای علوی در صحبتهای خود اوج گرفتند و سرعت انتقال آن مفاهیم ناامیدکننده بیشتر میشد😅
تا اینکه ...
فهمیدم این سوالات نه تنها برای من، بلکه برای تعداد بسیاری از شرکتکنندگان مطرح است و همه از استاد علوی پرسیدیم که خب راهکار چیه؟ چیکار کنیم؟
و ایشان مکثی کردند و گفتند: 《 راهکار این است که هر خانم دهه شصتی که امکان باروری دارد، فقط و فقط یک فرزند به دنیا آورد. 》
و آنجا بود که تمام ابهامات و آن همه سوال از جلوی چشمم به یک لحظه محو شد و تنها یک سوال در ذهنم جرقه خورد که:
《 همین؟؟
این همه چالش و آمار ناامیدکننده و عمق بحران مسئله جمعیت، راهکارش فقط همین است؟ اینکه هر خانم دهه شصتی فقط و فقط یکبار دیگر باردار شود!..》
آنجا فهمیدم که منِ دغدغهمند و فعال حوزه زنان و خانواده سعی کنم حداقل خودم دست به دامان این فضای ناامیدکننده نشوم و به دنبال حتی کوچکترین راهکارها بگردم، ببینم از دست من چه کاری بر میآید و من میتوانم چگونه موثر باشم؟
و این شوق و اراده مرا افزایش داد که دوره را به اتمام برسانم و در ابعاد مختلف زندگیام به جمعیت و خانواده توجه بیشتری داشته باشم؛ این امر موجب شد که در جلسات آینده با اینکه اولین گام را در این مسیر قرار دادم، در کنار فعالان و کارشناسان جمعیت پای درس و صحبتهای اساتید بنشینم و از این بستر برای فعالیت استفاده کنم؛
همچنین در فعالیت رسانهای به صورت جدیتر بر موضوع جمعیت، خانواده و تربیت فرزند تمرکز کردم و با لطف خدا در این راه توانستیم گامهای موثری برداریم :)
@nejatiiran
#روایت_ششم
بعد از اینکه به زیارت امام رضا رفتم در حرم پایین پای حضرت نشسته بودم که برای همکاری با بسیج محله بامن تماس گرفتند😊
البته بعد از یک دوره بیماری سخت که خطر فوت زیاد بود رفته بودم😇
در همان حین به امام رضا گفتم می خواهم من را در کاری که به درد امام زمان بخورم قراردهند وبر زبانم جاری شد که من را در گروه نفس قرار بدهید اما نمی دانم به کجا وبه چه کسی مراجعه کنم ولی بعد از سه ماه حاجتم بر آورده شد وبوسیله یک پیامک بااین گروه ارتباط برقرار کردم🤲 امام رضا ممنون🌺
@nejatiiran