مسافرتی برای گفتن یک نکته . . .
آیت الله فهری از مرحوم حاج غلام قدسی نقل کردند:
سالی جناب شیخ به کرمانشاه آمد، یک روز به من فرمود:
به منزل سردار کابلی برویم،
رفتیم و نشستیم. من جناب شیخ را معرفی کردم، مدتی به سکوت گذشت، مرحوم سردار کابلی فرمود:
جناب شیخ! چیزی بفرمایید که استفاده کنیم.
جناب شیخ فرمودند:
چه بگویم به کسی که اعتمادش به معلومات و مكتسبات خودش
بیش از اعتمادش به فضل خداست.
مرحوم سردار کابلی ساکت نشسته بود، لحظاتی گذشت، عمامه از سر برداشت و روی کرسی گذاشت و سرش را آن قدر به دیوار کوبید که من به حالش رقت کردم، خواستم مانع شوم، شیخ نگذاشت و گفت:
من آمده ام که این حرف را به او بگویم و برگردم.
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ gap.im/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan
سید محمد علی میلانی، فرزند فقیه و مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی(ره) جریان دیداری از شیخ با پدر بزرگوارشان را چنین تعریف می کند:
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که در اثر كف نفس و ترک گناه خداوند به او چشم بصیرت عنایت فرموده بود، موفق شد جمعی از شیفتگان را در جهت اخلاص و عشق به خداوند تربیت نماید.
وی به پدرم علاقه مند بود
سالی برای زیارت به مشهد مشرف شد و مرحوم پدرم از ایشان برای صرف ناهار دعوت کرد. آقا شیخ رجبعلی به منزل ما آمد و مرحوم آقا از دیدار ایشان خیلی خوشوقت شدند و تا نزدیک غروب با هم سخن گفتند. مرحوم شیخ در همین مجلس رو به من کرد و فرمود:
مواظب باش پدرت برای تو بت نشود
و به پدرم گفت:
مراقب باشید پسرتان موجب دردسر و گرفتاری برای شما نشود ، در خاطرم گذشت:
آیا می شود انسان هم دنیا داشته باشد و هم آخرت؟
جناب شیخ بدون مقدمه رو به این جانب کرد و فرمود:
این دعا را زیاد بخوان:
«ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسن»
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ gap.im/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan
آن میز چیست؟
آقای دکتر ثباتی می گوید:
مرد کفاشی بود به نام «سید جعفر» که مرحوم شد می گفت:
در منزل میز بزرگی داشتم که جای مناسبی برای آن نداشتم که آن را آن جا بگذارم و در فکر بودم که آن را چکار کنم.
شب شد رفتم جلسه، جناب شیخ که مرا دید، آهسته گفت:
آن میز چیست که آن جا - اشاره به دل او - گذاشته ای؟!
مرد کفاش ناگهان توجه نمود، خنده ای می کند و می گوید:
جناب شیخ جایی برای آن نداشتم، لذا آن را اینجا جا داده ام !!
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan
یکی از سخنان ارزنده و بسیار آموزنده جناب شیخ این است که می فرمود:
همه چیز خوب است، اما برای خدا!
گاه به چرخ خیاطی خود اشاره می کرد و می فرمود:
این چرخ خیاطی را ببینید، همه قطعات ریز و درشتش مارک مخصوص کارخانه را دارد...
می خواهند بگویند کوچکترین پیچ این چرخ هم باید نشانی کارخانه ما را داشته باشد.
انسان مؤمن هم همه کارهای او باید نشان خدا را داشته باشد.
در مکتب تربیتی جناب شیخ، سالک قبل از انجام هر کاری باید تأمل کند، اگر آن کار نامشروع است، برای خدا آن را ترک کند، و اگر مشروع است و انجام آن خوشایند تمایلات نفسانی نیست، آن را برای خدا انجام دهد، و اگر مشروع است و خوشاین نفس، ابتدا از میل نفسانی خود استغفار کند، سپس آن کار را برای خدا انجام دهد .
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan
یکی از شاگردان شیخ می گوید:
در جلسه خصوصی به من فرمود:
حواست فلان جاست، خوب است، ولی باید برای خدا باشد.
روزی من با یکی از دوستان خدمت ایشان بودیم، اشاره کرد به قلب دوستم و گفت:
در این جا دو تا دختر یا پسر می بینم، این خوبه، ولی دل جای خداست باید علاقه به فرزند برای خدا باشد.
می فرمود: مقدس ها همه کارشان خوب است، فقط «من» خود را با «خدا» باید عوض کنند.
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan
آقای دکتر ثباتی می گویند:
یک روز که ناهار در منزل یکی از افراد جلسه مهمان بودیم، بعد از صرف ناهار همه به استراحت پرداختند من که دراز کشیده بودم و چشمانم برهم بود به یاد خدا بودم و در این رابطه فکر می کردم، در این موقع جناب شیخ که روبروی من بود و مرا میدید به دوستان توصیه کرد که:
در خواب هم بایستی به یاد خدا باشید.
این توجه دادن «به یاد خدا در خواب» را، فقط در همان جلسه از ایشان شنیدم و دیگر به یاد ندارم.
✅ eitaa.com/nekoogooyan
✅ telegram.me/nekoogooyan