eitaa logo
کارآفرین و بازاریاب الکترونیکی
109 دنبال‌کننده
71 عکس
16 ویدیو
0 فایل
نم 🔯مشاوره و ارسال رایگان 🔯دعوت به همکای جهانی 🔯ثبت نام رایگان بعنوان نماینده فروش 🔯اموز ش رایگان @NetWoork شهلا بن سعید 09036442326 برای ارتباط بیشتر👈 *6655*1000722#
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃گفتم می خواهم ببینمت.. گفت: برای دیدنم باید همه خواسته ها و نخواسته هایت را کنار بگذاری! باید نه بخواهی! نه نخواهی! و من گیج شدم... 🌹🍃اگر دیدنش را نخواهم پس چگونه می توانم ببینمش؟ از او چگونگی دیدن بدون خواستن را پرسیدم. گفت: دانستن چگونگی ها را باید رها کنی باید نه بدانی! نه ندانی! دوباره سردرگم شدم. گفتم: من عجله دارم. باید سریع ببینمت. نه مثل تو بی نهایتم و نه مثل تو ابدیت دارم. «آهسته دیدن» در توان من نیست. گفت: برای دیدنِ من باید نه عجله کنی و نه آهسته شوی! هیچ نمایشی به خاطر نگاه تو سرعتش عوض نخواهد شد باید نه تندشوی و نه آهسته! و من باز گیج و آشفته شدم. و سرانجام تسلیم شدم.. 🌹🍃همه توقعات و انتظاراتم و آرزوها و دعاها و شتاب ها و دانسته هایم را واگذار کردم هیچ «شدنی» دیگر برایم مهم نبود.... حتی همین «بودن» هم برایم نامهم و بی اهمیت شد... من هیچ سهمی از هستی نداشتم و نمی توانستم داشته باشم.. حتی  آرزوی دیدنش هم حق و سهم من نبود... پس رها کردم و رها شدم... و مات و متحیر به آمد و رفت و اُفت و خیز دنیا خیره شدم و بعد یکباره متوجه شدم که من دیگر خیره و تماشاچی نیستم حس کردم با آنچه می بینم یکی شده ام! 🌹🍃بدون اینکه نیازی به بیننده باشه و بی آنکه نیاز به خواستن باشه و بی آنکه دانستن چگونگی دیدن لازم باشه وبی آنکه زمان و مکان و وقت دیدن اهمیت داشته باشه «دیدن» داشت اتفاق می افتد.... 🌹🍃من بخشی از دیدن چه می گویم، من خودِ دیدن بودم..... آنچه قرار بود ببینم خودِ دیدن بود.. خودِ اتفاق دیدن، خودِ زندگی خودِ عشق خودِ خدا بود... نوشته: فرامرز کوثری