نظر اهل سنت پیرامون دمیدن در طعام و نوشیدنی ها
(ومن مروءته صلى الله تعالى عليه وسلم) أي أخلاقه المرضية وشمائله البهية (نهيه)
كما رواه أحمد (عن النّفخ في الطّعام والشّراب) أي جميعا و لأبي داود و ابن ماجه والترمذي و صححه نهيه عن النفخ في الإناء وللترمذي في الشراب لأنه في الطعام يؤذن بالعجلة وشره النهمة وقلة التؤدة و في الإناء يورث رائحة كريهة ولأنه قد ينفصل بالنفخ فيهما من الفم ما يكون موجبا لنفرة الطبيعة
و قيل: نفس الآدمي سم.
نام کتاب : شرح الشفا
نویسنده : القاري، الملا على
جلد: ۱ صفحه : ۳۱۲
یکی از اخلاق نیک پیامبر اکرم ص این بود که نهی میکرد، از دمیدن در غذا و نوشیدنی،ها.
عللی که برای این حکم ذکر کرده اند
۱_ دمیدن در غذا نشانه ی عجله داشتن و حرص و اشتهای بیش از حد به غذا و کم صبری دارد.
۲_ دمیدن در ظرف غذا موجب بوی بد در ظرف میشود.
۳_ گاهی اوقات موقع دمیدن چیزی از دهان بیرون می آید که موجب تنفر از غذا میشود.
۴_ و گفته شده است: دم آدمی سم است.
گاه تصور می شود که ما نیّت کرده بودیم امروز به زیارت رویم و یا فلان کار خیر را انجام دهیم ولی نشد و خداوند خودش ثواب می دهد. این موجب می شود که از بسیاری کارهای خیر به راحتی اجتناب کنند. این کار اشتباه است.
همت مؤمن بالا است او هرچند کارهای خیری را به جا آورد ولی نیّت دارد بیش از آن بتواند ولی توانائی آن را ندارد. مؤمن به همسایه ی فقیر کمک می کند و دوست دارد به افراد بیشتری کمک کند ولی نمی تواند.
مؤمن حقیقی کسی است که به کار خیری که انجام می دهد قانع نباشد. او باید همتش بلند باشد و هر وقت فرصت پیدا کند به آن اقدام می کند. نیّت او بالاتر از کارهایی است که انجام می دهد. او نباید بگوید: همین مقدار که انجام می دهم کافی است و مگر چقدر باید کار خوب انجام دهیم.
این حدیث نمی گوید، نیّت عمل از خود عمل بهتر است بلکه این حالت را مخصوص جایی می داند که نیّت و همّت مؤمن بالا باشد و در مقام عمل فقط توانایی پوشش دادن به بخشی از آن نیّت ها را داشته باشد. نیّت هنگامی موجب جلب ثواب می شود که نیّت جدی در او باشد ولی توان در او نباشد نه اینکه توان باشد و اقدام نکند و یک جا بنشیند و نیّت کند.
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرِكُهُ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْكَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَ يَأْمُلُ مِنَ الشَّرِّ مَا لَا يُدْرِكُهُ.
آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
شوخی های آزار دهنده
در بسیاری از موارد وقتی انسان نمی تواند کلام خود را به شکل جدی بیان کند در قالب شوخی نیش دار بیان می کنند. گاه با نگاه تحقیرآمیز و گاه با اشاره و حرکات خاص و گاه با سکنات خود مؤمن را آزار می دهد و همه ی آنها از گناهان کبیره است.
هشام بن سالم که از اصحاب ثقات و مورد اعتماد امام صادق علیه السلام از ایشان نقل می کند: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ
کسی که بنده ی مؤمن من را آزار و اذیت کند در واقع با من وارد جنگ شده است.
آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
نوشته
شوخی های آزار دهنده در بسیاری از موارد وقتی انسان نمی تواند کلام خود را به شکل جدی بیان کند در قال
مشکل در این است که ابزار آن غالبا توسط زبان انجام می شود که همواره به راحتی در اختیار انسان است و مردم هم به آن اهمیت چندانی نمی دهند.
تواضع مرحوم آیت الله خویی ره
زمانی که ما در نجف بودیم مدتی در درس آیة الله العظمی خوئی شرکت می کردیم. ایشان بعد از درس به سمت صحن حرم امیر مؤمنان علی علیه السلام می رفت و کاملا بی تکلف روی یکی از سنگ های صحن حرم می نشست و به سوالات شاگران پاسخ می داد. روزی یک پیرمرد عربی وارد شد و از ایشان آدرس مدرسه ی کاشف الغطاء را پرسید. ایشان بلند شد و دست او را گرفت تا آدرس را به او نشان دهد ما که این صحنه را دیدیم متکفل این امر شدیم و ایشان را مطمئن کردیم که حتما آدرس مدرسه را به او نشان خواهیم داد وقتی آیة الله خوئی مطمئن شد برگشت.
آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله
قیاس استثنایی در مسئله فقهی حیله های ربای معاوضی
اگر حل کردن ربا به این سادگی میسر بود (بوسیله حیله های ربا)
در این صورت برای دوری از ربا این همه شدت و حدت در آیات و روایات به خرج داده نمی شد، (بلکه بیشتر راه حل و این حیله ها بیان میشد)
لکن برای دوری از ربا این همه شدت و حدت در آیات و روایات به خرج داده شده است،
پس حل کردن ربا به این سادگی میسر نیست. (بوسیله حیله های ربا)
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ
قرآن براى شفاء امراض جسميّه نازل نشده، گرچه شفاء امراض جسميّه به او حاصل شود، چنانچه انبياء عليهم السلام نيز براى شفاء جسمانى نيامده بودند گرچه شفاء مىدادند، آنها اطبّاء نفوس و شفا دهندگان قلوب و ارواحند.
آداب الصلاة
ما از اول عمر شيطان را ملعون و مطرود خوانديم و خود به اوصاف خبيثه او متّصف هستيم.
و در فكر آن بر نيامديم كه آن چه سبب مطروديّت درگاه قدس است در هر كسى باشد مطرود است، شيطان خصوصيتى ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور كرد ما را نگذارد كه به آن درگاه راه يابيم. مىترسم لعنهايى كه به ابليس مىكنيم خود نيز در آن شريك باشيم.
آداب الصلاة
آیا هنگام ذکر خدا دلهایمان ترسان می شود؟
مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان میگردد.
»«انَّما المُؤْمِنُونَ الَّذينَ اذا ذُكِرَ
اللَّهُ وَجِلَتْ قُلوبُهُمْ وَ اذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ ايماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون ... الخ.
شخص سالك بايد اين اوصاف ثلاثه را ببيند با او منطبق است؟
آيا وقتى ذكر خدا مىشود، قلب او فرومىريزد و ترسناك مىشود؟
و وقتى آيات شريفه الهيّه بر او خوانده مىشود، نور ايمان در قلبش افزايش پيدا مىكند؟
و اعتماد و توكلش به حق تعالى است؟
يا در هر يك از مراتب راجل،(پیاده) و از هر يك از اين خواصّ محروم است.
فقیه حقیقی
در معانى الاخبار در حديثى از حضرت امير مؤمنان عليه السلام منقول است كه فرمود:
«فقيه حقيقى، آن است كه ترك نكند قرآن را از روى بىميلى و به غير آن متوجّه شود.
آگاه باش كه
۱_خيرى نيست در علمى كه در آن تفهّم نباشد،
۲_و خيرى نيست در قرائتى كه در آن تدبّر نباشد،
۳_و خيرى نيست در عبادتى كه در آن تفقّه نباشد.»
فصل اول [مراتب و مدارج قرائت و طوايف قاريان]
اول آن كه قارى جز به تجويد قرائت و تحسين عبارت به چيزى نپردازد، و همّ او فقط تلفظ به اين كلمات و تصحيح مخارج حروف باشد تا تكليفى ادا و امرى ساقط شود.
و معلوم است براى چنين اشخاصى تكاليف كلفت و زحمت دارد، و قلب آنها از آن منضجر و باطن آنها از آن منحرف است. اينان را حظّى از عبادت نيست جز آن كه معاقب به عقاب تارك نيستند، مگر آن كه از خزائن غيب تفضّلى شود و به همان لقلقه مورد احسان و انعام گردند.
و اين طايفه گاهى شود كه زبان آنها كه مشتغل به ذكر حق است، قلب آنها از آن بكلّى عارى و برى و به كثرات دنيويّه و مشاغل ملكيّه پيوند است، و در حقيقت اين دسته به صورت داخل نماز و به باطن و حقيقت مشغول به دنيا و مآرب و شهوات دنيويّه هستند. و گاهى شود كه قلب آنها نيز اشتغال به تفكّر در تصحيح صورت نماز دارد، در اين صورت، اينها به حسب قلب و زبان وارد صورت نماز هستند، و اين صورت از آنها مقبول و مرضىّ است.
آداب الصلاة
الخميني، السيد روح الله
جلد : ۱ صفحه : ۲۱۴
حديث شريف قدسى:
«من نماز را بين خود و بندهام تقسيم كردهام، نيمى از آن من است و نيمش از آن بندهام. پس چون بنده گفت: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم،
خدا گويد: بندهام مرا ياد كرد. و چون بنده گفت: الحمدُ للّه خدا فرمايد: بندهام مرا سپاس گزارد و ستايش گفت. و اين است معنى سمع اللّه لمن حمده.- و چون گفت: الرّحمن الرّحيم، خداوند گويد: بندهام مرا تعظيم كرد. و چون گفت: مالك يومِ الدّين، خدا گويد: بندهام مرا تمجيد كرد. (و در روايتى ديگر: كار خود را به من واگذار كرد.) و چون گفت: ايّاك نعبد و ايّاك نستعين، خدا مىفرمايد: اين بين من و بنده من است. و چون گفت: اهدنا الصّراط المستقيم خداوند مىفرمايد: اين از آن بنده من است و بندهام آنچه بخواهد از آن اوست.»
المحجّة البيضاء، ج ۱، ص ۳۸۸.
بحار الانوار، ج ۹۲، ص ۲۲۶.
و صحيح مسلم، ج ۲، ص ۹۲.
با تفاوت در عبارات