اثرات ناسپاسی
قوم سبا باغ های پر محصولی داشتند شکر نکردند خداوند هم باغ های انها را سوزاند و درختی اورد که میوه های بد بویی داشت
هل نجازی الا الکفور
ایا ما جز انسان نا سپاس را مجازات می کنیم؟
ما فقط ناسپاس ها را مجازات می کنیم...
بهترین شکر ان است که با ان نعمت طاعت خدا کنی
بدترین ناسپاسی این است که با نعمت خدا عصیان کنی
هل نجازی الا الکفور
اگر گناه موجب ناسپاسی شود مجازات در پی دارد.
التحدث بنعم الله شکرٌ و ترک ذلک کفر
گفتن نعمت های خدا شکر خدا است
حتی گفتن این که من خانه دارم من .. دارم این شکر خدا است
و نشمردن نعمت های خدا کفر است
یاد اوری نعمت های خدا موجب زیادی می شود
روایت
من عرف نعمت الله بقلبه
کسی نعمت خدا را به قلبش درک کند مستوجب زیاد شده نعمت می شود از ناحیه خداوند متعال.
حال اگر کسی عادتش شود که نعمت های خدا را یاد کند می شود انسان شکور.
و قلیل من عبادی الشکور
المومن بین نعمت و خطیئه
انسان یا خطا می کند و یا نعمت به او می رسد
و چیزی جز شکر و استغفار او را اصلاح نمی کند.
به خدا قسم خدا از انسان دو چیز بیشتر نمی خواهد
اقرار کند به نعمت تا خدا نعمت را زیاد کند
اقرار کند به گناه تا خدا او را ببخشد.
🔹یک راهکار توجه عمیق به نعمت ها در روایات:
🔹تکنیک های توجه عمیق در روایات:
🌷إذا ذَكَرَ أحَدُكُم نِعمةَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ فَليَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرابِ شُكرا للّه ِ ، فإن كانَ راكِبا فَلْيَنزِلْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرابِ ، و إن لَم يَكُن يَقدِرُ عَلَى النُّزولِ للشُّهرَةِ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ على قَرَبُوسِهِ ، و إن لَم يَقدِرْ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ على كَفِّهِ ، ثُمّ لِيَحْمَدِ اللّه َ على ما أنعَمَ اللّه ُ علَيهِ .
امام صادق عليه السلام :
هر گاه فردى از شما به ياد نعمت خداوند عزّ و جلّ افتاد، براى سپاسگزارى از خدا گونه اش را بر خاك گذارد .
اگر سواره بود پياده شود و گونه اش را بر خاك نهد، و اگر به خاطر [ترس از ]انگشت نما شدن نتوانست پياده شود صورتش را بر كوهه زين بگذارد،
و اگر باز هم نتوانست اين كار را بكند گونه اش را بر كف دست خود بگذارد و آن گاه خدا را براى نعمتى كه به او داده است حمد و سپاس گويد .
خدایا! چطور شکر کنیم برای نعمت دهه محرم؟
اگر نمی توانیم شکر این دهه را به جا اوریم چه کنیم؟
طریقه کنترل ذهن در روایات
و إياکم ان تمدوا أطرافکم إلى ما في أيدي (يد خ د) أبناء الدنيا فمن مد طرفه إلى ذلک طال حزنه و لم يشف غيظه واستصغر نعمةالله عنده فيقل شکره لله و انظر إلى من هو دونک فتکون لأنعمالله شاکر أو لمزيده مستوجبا و لجوده ساکناً
بپرهيزيد از چشمداشت به آنچه دنياداران دارند که هرکه بر آن چشم دوزد، اندوهش بسيار شود و خشمش فرونکشد و نعمت خدا در نزدش اندک نمايد و شکرش براى خدا کم شود، به کسي که از نظر مالي از تو پايينتر است، بنگر تا شکرگذار نعمت خدا باشي و بدين وسيله از فزوني نعمتش بهرهمند گردي و در زير سايهي بخشش او ساکن شوي.
طریقه کنترل ذهن در روایات
امير المؤمنين علي عليه السلام : أكثِرِ النَّظرَ إلى مَن فُضِّلتَ عَلَيهِ فَإنَّ ذلِكَ مِن أبوابِ الشُّكرِ ؛
به آن كه از تو كم نصيب تر است، بسيار بنگر ، كه اين از جمله راه هاى شكرگزارى است .
من مقدرات بنده ام را تغییر می دهم به خاطر حسن ظنی که به من دارد.
کسی که تجربه شکر گذاری از نعمت های خدا را دارد باورش نمی شود که خدا او را عذاب کند و چنین کسی را خدا عذاب نمی کند.
رابطه با خدا مثل رابطه با پادشاهان عالم نیست.
رابطه با خدا مثل رابطه با مادر و خیلی بالاتر از ان است. اگر به نعمت های خدا فقط فکر کنیم و همیشه نعمت های ما زیاد شود و ما مدام خوشحال باشیم چرا خدا ما را به هشت ببرد
خدا دنبال بهانه است تا ما را به بهشت ببرد
خواستم تو را به بهترین جای بهشت ببرم دنبال بهانه بودم
می شود در دنیا همیشه خوش گذراند و به بهشت هم رفت
حتما باید اذیت شویم تا به بهشت برویم؟
جهاد فی سبیل الله را انشا الله با عشق انجام بدهی تا سختی اش را متوجه نشوی
اين اشکال که گفته اند کاري از قواعد اصولي بر نمي آيد زيرا انسان با ذهن خالي به سراغ قرآن نمي رود بلکه با ذهني پر از اندوخته هاي پيشيني مي رود، و اين اندوخته ها نيز فرد را به همان سمتي که مي خواهند مي کشانند، نادرست است. علت نادرستي آن اين است که فهم در بشر قابل مديريت و کنترل است و قواعد و ضوابط فهم از ادبيات و محاوره براي اين منظور قرار داده شده است . گام اول فرضيه ها، احتمالات و تصورات است که زاييده اندوخته هاي پيشيني است. اينها در فهم بيشتر آيات و روايات موثر و مفيد است. گام دوم تصديقات است که استفاده از آنها در فهم بدون بکارگيري ضوابط فهم نادرست و رهزن است.
علامه طباطبايي درباره اينکه چگونه بايد قرآن کريم را تفسير نمود که شيوه ما «تفسير» باشد نه «تطبيق» مي فرمايد معرفت هاي پيشين ما دو گونه است معرفت هاي پيشيني تصوري و معرفت هاي پيشيني تصديقي. اگر نقش معرفت هاي ما در فهم، نقش تصوري باشد، نه تنها در فهم مضر نبوده و رهزن نيست بلکه مفيد و برکت خيز است اما اگر نقش آنها تصديقي باشد در اين صورت آفت فهم است. اگر ما با معرفت هاي پيشين خود به صورت سوال گونه به سراغ قرآن برويم، شيوه درست را در پيش گرفته ايم و هر چقدر معرفت هاي ما در اين زمينه بيشتر باشد مي توانيم حقايق بيشتري را از قرآن کريم بفهميم. اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که قرآن کريم از سوي خداي متعال صادر شده است که در بردارنده همه علوم است و معارف گسترده اي را در کلام خود بيان کرده است.
اما اگر هم سوال و هم جواب را از قبل آماده کنيم و به قرآن به عنوان پيدا کردن شاهد مراجعه کنيم فهم نادرستي خواهيم داشت.
در علم هرمنوتيک در مورد فهم معناي متن ديدگاه هايي مطرح است. برخي مانند گادامر معتقدند که الفاظ خود داراي معنا نيستند بلکه معنا تابع مخاطب است. از آن سو مخاطب نيز داراي پيش فرض هاي مختلفي است که فهم او متناسب با آنها شکل مي گيرد.
برخي در مورد فهم معناي آيات و روايات همين مطلب را زده اند . آنان گفته اند. کسي که مي خواهد وارد قرآن شده و دست به فهم و استنباط آن زند قطعا با ذهن خالي نمي شود. ذهن خالي چيزي نمي فهمند و قدرت استنباط ندارد. پيش نياز فهم و استنباط از آيات و روايات، اندوخته هاي از طبيعيات، تاريخ، فلسفه، کلام، جامعه شناسي و غيره است. چنين فردي وقتي به سوي قرآن مي رود بر اساس اين اندوخته ها وارد شده و معاني را مي فهمند. از آنجا که اين اندوخته ها براي افراد مختلف فرق مي کند، فهم آنان نيز نسبت به قرآن متفاوت خواهد بود
طبق آنچه گفته شد نادرستي کلام پيروان مکتب تفکيک نيز روشن مي شود که گفته اند: بايد براي فهم متون ديني ذهن را با اندوخته هاي فلسفه و کلامي و غيره آلوده نکرده و با ذهن خالي به سراغ آن رفت تا فهم درستي و غير مغشوشي داشت. نقد اين کلام اين است که ذهن ساده مطلب خاصي از قرآن نمي فهمد چه رسد به فهم معاني عميق تر قرآن کريم. بنابراين ذهن براي فهم نيازمند معرفت هاي پيشيني و اندوخته هايي است منتها اين گاه با معرفت هاي دم دستي و ساده پر شده است و گاه با معرفت هاي دقيق و عميق. در فهم معاني ذهن ساده و سطحي نه تنها مفيد نيست بلکه مضر است. آنچه درست است اين است که اين اندوخته هاي ذهني بايد مديريت و کنترل شود.
وقتي خدا ميفرمايد پناه بر ﴿أَعُوذُ بِاللّهِ﴾
يا ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ﴾
به خدا پناه ببر نه يعني بگو «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» البته اين استعاذه لفظي, لفظي است و ثواب خاصّ خودش را دارد اما شما در جريان اين دفاع مقدس بوديد وقتي ميگفتند آژير خطر را شنيديد برويد پناهگاه معناي برويد پناهگاه اين نيست كه در خيابان بايستيد بگوييد كه من ميخواهم بروم به پناهگاه كه فرمود آژير خطر را شنيديد فوراً پناهنده بشويد ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ﴾
اگر ديديد وسوسهٴ نگاه به نامحرم است وسوسهٴ غيبت و تهمت و دروغ است, وسوسه ﴿أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾
است گرفتن مال حرام است توجيه حرام است اگر چنين وسوسهاي در خودتان احساس كرديد اين آژير خطر است فوراً پناهنده بشويد انسان بايد تنش بلرزد رنگش زرد بشود به خدا متوسّل بشود مثل اينكه كسي را بخواهند در اتاق عمل ببرند از بستگان او اين چطوري ﴿أَمَّن يُجِيبُ﴾
ميخواند در آن حال كه ديگر نميگويد خدايا پدرم را شفا بده كه اين ﴿أَمَّن يُجِيبُ﴾
را با اضطرار ميخواند اين ﴿إِمَّا يَنزَغَنَّكَ﴾
يعني وقتي ديديد داريد گرفتار ميشويد واقعاً با اضطرار برويد در پناهگاه ديگر ﴿إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ﴾
نَزْغ آن فشاري است كه اين مسئولين مركوبها به اين مركوبها فشار ميدهند تا بيشتر بار ببرند و بيشتر بدوَند و بيشتر حركت كنند آن كاري كه آن سيخي كه دست اين چاروادار است به اين حمار ميزند اين را ميگويند نزغ كرده يعني فشار داده يعني سيخ داده, فرمود اگر سيخي به شما داد فوراً برويد پناهگاه اين پناهگاه من «كلمة لا اله الله حِصْني
طواف شیطان پیرامون قلب آدمی
کنترل ذهن
" إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ" يك نحوه تعليلى است براى امرى كه در آيه قبلى بود،
و" طائف از شيطان" آن شيطانى است كه پيرامون قلب آدمى طواف مىكند تا رخنهاى پيدا كرده وسوسه خود را وارد قلب كند يا آن وسوسه اى است كه در حول قلب مىچرخد تا راهى به قلب باز كرده وارد شود.
بخشی از المیزان
کنترل ذهن
وسوسه شیطان
" إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ"
گويا وسوسههاى شيطانى همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكنند تا راهى براى نفوذ بيابند، اگر انسان در اين هنگام به ياد خدا و عواقب شوم گناه بيفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهايى مىيابد و گرنه سرانجام در برابر اين وسوسهها تسليم مىگردد.
کنترل ذهن
طواف شیطان
قلب هم مثل کعبه است درِ کعبه را هم همیشه باز نمیکنند، تمام تلاش و کوشش شیطان این است که احرام ببندد این حرامی راهزن به صورت مُحرِم وارد دل میشود. منتظر است که درِ دل، درِ این کعبه چه وقت باز میشود؟ دورش طواف میکند، مرتّب به عنوان یک طائف، طواف کننده. منتظر است که چه وقت قلب باز میشود تا از آنجا نفوذ پیدا کند. در این کریمه فرمود: ﴿اِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ﴾؛ این طواف کننده شیطان است، این راهزن است، این لباس احرام پوشید، وارد صحنه درون شد. میخواهد وارد دل بشود. همین که تماس شیطان احساس شد، ﴿تَذَکَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾، فوراً این را طردش میکنند،
آیت الله جوادی آملی
دلیل حرمت استعمال مواد مخدر [دخانیات]
پرسش :آیا حرام بودن استعمال موادّ مخدر در قرآن آمده است؟
و از آن جا که اعتیاد به آن، بلاى اعتیاد بلای خانمان سوزى است که دامن جوانهاى ما را گرفته، و حتّى در سنین بالا و برخى از مؤمنین آلوده به آن هستند.
و سر و صداى مبارزه با موادّ مخدّر متأسّفانه نتیجه چندانى نداده، چرا به جز رساله شما، در رساله هاى علماى دیگر تحریم آن نیامده است؟
پاسخ :بسیارى دیگر از فقها نیز موادّ مخدّر را تحریم کرده اند، و دلیل آن حکم عقل به قبح آن است.
علاوه بر این که آیه شریفه «وَ لا تُلْقُوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهْلُکَةِ» نیز چنین اشخاصى را شامل مى شود.
بعضى از روایات نیز اشاره به این معنا دارد، که استعمال اشیاى مضر حرام است.
«گاهی اوقات از راه صحیح نمی توان به هدف رسید. و باید صبر کرد و از آن هدف صرف نظر کرد»
زمانه ای می رسد که کسی مالک نمی شود مگر با کشتن و زور گویی
کسی غنی نمی شود مگر با بخل ورزیدن
کسی محبوب مردم نمی شود مگر این که از هوای نفس تبعیت کند و در دینش کوتاهی نماید
هر کس آن زمان را درک کرد و از این امور دوری جست، ثواب پنجاه صدیق به او داده می شود. (ترجمه به صورت خلاصه)
ألا إنه سيكون بعدي أقوام لا يستقيم لهم الملك إلا بالقتل والتجبر
ولا يستقيم لهم الغنى إلا بالبخل،
ولا تستقيم لهم المحبة في الناس إلا باتباع الهوى والتيسير في الدين
ألا فمن أدرك فصبر على الفقر وهو يقدر على الغنى و صبر على الذل وهو يقدر على العز، وصبر على البغضاء في الناس وهو يقدر على المحبة لا يريد بذلك إلا وجه الله والدار الآخرة أعطاه الله ثواب خمسين صديقا.
(تحف العقول)
إِنَّ الْعِلْمَ قُوَّةُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْفِ.
دانش نيرومندي بدن است از ناتواني.
کنترل ذهن
قدرت روحی را با کنترل ذهن باید اغاز کرد
ذهن من باید جایی برود که من می خواهم
ورزش کنترل ذهن
کنترل ذهن و قدرت ذهن یعنی هر قدر خواستی بتوانی درباره موضوعی که می خواهی فکر کنی
به یک موضوع عمیق فکر کنی
تمرکز فوق العاده قوی پیدا کنی
قدرت روحی از ورزش ذهنی آغاز می شود
ذهن من هر جا نباید برود
انجا باید برود که من دستور می دهم.
راه کنترل لذت طلبی چیست؟
ایمان و اعتقاد به قیامت لازم است؟
با همین مقدار ایمان کافی نیست برای دوری از لذت طلبی؟
جوان اگر در راه انقلاب و ارمان های انقلاب، و عشق و شور خود را در این راه بکار برد، از لذت طلبی دوری می کند.
موعظه اثر ندارد بیش از این.
راهش این است
باید در لذت های انقلابی بیفتد.
کیف می کنی چه رهبری داری؟
یک نهیب می زند امریکایی ها ماست شان را کیسه می کنند.
هیجانات کاذب را باید دور زد
باید هیجانات انقلابی و ارمانی را جلوی پای جوان ها باز کرد تا از لذات کثیف دوری کند.
جوان اگر نیاید روی موج شهادت و ارتباط با شهدا و هیجانات را در این راه خرج نکند می رود دنبال لذت طلبیِ فاسد.
راه خوش اخلاقی چیست؟
یک راه تقویت ایمان به خدا است
عباد الرحمان یمشون فی الارض هونا.
قوی ترین عامل اصلح اخلاق است.
عامل بعدی این است که ضرر های بد اخلاقی را به او بگویند. هر بد اخلاقی در دنیا مجازات دارد
بعضا مجازات دنیوی با توبه از بین نمی رود.
راه دیگر برای رفع بد اخلاقی این است که قدرت فکری عمیق پیدا کند ببیند چند روز در دنیا است دنیا چقدر کوتاه است
آیا ارزش این بد اخلاقی ها را دارد؟
آیا دنیای دو روزه ارزش غضب و شهوت های بی جا دارد؟
از نگاه بالا و عمیق به دنیا بنگرد.
راه دیگر
این است با ادم های خوش اخلاق رفت و امد نماید زندگی نامه های انها را بخواند
زندگی نامه شهید ابوترابی که با شکنجه گر خودش مهربان بود
این باعث می شود شما نیز خوش اخلاق شوید
همراه بودن با خوب ها در شما اثر نیک می گذارد.
به صورت تجربی به دین عمل کنیم...
نماز های مستحبی را نیز بخوان ببین وقتت توسعه پیدا نمی کند... ببین بیشتر به کارهات می رسی یا نه...
تجربه کن این را...
استاد پناهیان