eitaa logo
گاه نوشته های دل💕
325 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
494 ویدیو
1 فایل
مهمان ما باشید.... کمی این طرف تر... حوالی دل... ارتباط با ادمین👇 @M12_m18
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 پدر برای آرامش دختر بچه بهش گفته این یه بازیه، هر وقت صدای بمب شنیدی باید بخندی!😔 🔹 ۷۵ ساله که وضع فلسطین اینه حالا یه عده یاشون افتاده برای این سگ اسرائیلی‌ها دل بسوزونند @Neveshtehaidel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 به پست دیده‌بانی لبنانی حمله می‌شود اما پرچم امام حسین علیه السلام نمی‌افتد 😢 @Neveshtehaidel
خیلی وقته لینک ناشناس نذاشتم واسه حرفاتون... حرفی سخنی نکته ای چیزی درباره ی کانال، خودم یا هرچیز دیگه ای داشتید بگید جواب بدم 😁 👇👇👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16970384545308
🇵🇸یکی از اهالی غزه نوشته‌بود: غریب‌ترین کاری که امشب انجام دادم این بود که دوتا از پسرانم را با دوتا از پسران برادرم عوض کردیم. که اگر خانه‌ی آن‌ها موشک خورد از خانواده‌ی آنان کسی زنده بماند و اگر خانه‌ی ما موشک خورد، از خانواده‌ی ما کسی زنده بماند... 😢😢 @Neveshtehaidel
بسم الله الرحمن الرحیم
چقد محبت دارید🥺😍 ممنون بابت نظراتتون... تو شادی هاتون جبران کنیم😅😂 چند نفر از دوستان هم شیطنت کردن، حواسم هست بهتون😂😜
شب جمعه است... هوایت نکنم میمیرم💔
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای عهده دار مردم بی دست و پا... آغوش تو پناه دل خسته ها... حسین جانم😭💔 ای باوفا تر از همه ای باوفا... حسین جانم😭💔 @Neveshtehaidel
کُنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته می‌گویم ،الهی بی اثر باشد! :) 🌒💙☁️
بسم رب المهدی(عج)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به تاریخ شمسی، امروز مصادف با روز عاشوراست😭 عاشورای سال۶۱ هجری قمری، در گرمای مهرماه و روز جمعه اتفاق افتاده است 💢 با تبدیل تاریخ، دهم عاشورای سال ۶۱ هجری قمری مصادف میشه با ۲۱ مهر سال ۵۹شمسی. بدین‌ترتیب امروز جمعه مصادف با عاشورای حسینی ست @Neveshtehaidel
میگفت:وسط‌شهر یاد امام‌زمان‌بودن،هنراست وگرنه‌درجمکران‌که‌همه‌به‌یادش اند..! @Neveshtehaidel
پرکشیدیم... ولی باز به دام افتادیم... شرط بی بال و پری بود، نمی‌دانستیم... تا ظهورت چقد فاصله داریم آقا؟ آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا... رفته بودی که بیایی... چقدر طول کشید عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید ما برای خودمان این همه گفتیم بیا... نذر کردیم به پای تو بیوفتیم، بیا... تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا... ما که مردیم بیا، پس تو کجایی آقا...💔 مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی... از به خود آمدن این قافله را گم کردیم وای بر ما... پسر فاطمه را گم کردیم😭 @Neveshtehaidel
🚨کوچکترین شهید نوار غزه نبیله نوفل تنها ۷ روز سن دارد!!!😔😭 @Neveshtehaidel
این عالیییی بود🤣🤣🤣 من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد🤣🤣 @Neveshtehaidel
بسم الله الرحمن الرحیم ☘
امروز نبودم یکیتون نگفت کجایی😐😂
🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀
به خودم آمدم انگار تویی در من بود.. این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود...! @Neveshtehaidel
کودکان و زنان بیگناه اسرائیلی که به دست حماس کشته شدند @Neveshtehaidel
😅 خاطره ای طنز از حضور زنان در جبهه بیگودی های خواهر کاتبی!😐 ✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم! من و چند از خواهرا✋🏻 که پزشـ🔬ـکی میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩 و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌 من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐 و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک یعنی بیگودی هام😲 و چند دست لباس👗 و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️ یا دستمو کرم بزنم...👐🏻 به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که😰 ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬 و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده 😥. برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅 دلمون میخواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶 . و بعد . بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌ شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺️ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن بیگودی های خواهر کاتبیه😮 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡 دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃‍♂️ خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… 😂😂😂😂😂 داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی یکی از امدادگرانوجهادگر ۸ سال دفاع مقدس میباشد @Neveshtehaidel