eitaa logo
گاه نوشته های دل💕
299 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
494 ویدیو
1 فایل
مهمان ما باشید.... کمی این طرف تر... حوالی دل... ارتباط با ادمین👇 @M12_m18
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقدس است مقامات مادران اما بهشت زیر قدم های مادر حسن(ع) است😍❤️ @Neveshtehaidel
چیزی تا شهادت حاج قاسم نمانده است...❤️
لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...بل احیاء عند ربهم یرزقون💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین اذانِ صبحی که حاج قاسم پر کشیده بود همینقدر گریه آوره...💔 @Neveshtehaidel
روز« تو هم لنگ عمه تی» مبارک 😂😍 @Neveshtehaidel
روز « ماماااان، یاماااان» مبارک😂😍 @Neveshtehaidel
گلزار شهدای کرمان 💔
باز هم انفجار...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه از غمی که تازه شود با غمی دگر😭💔 @Neveshtehaidel
☘حساب بردن چارپایان از سید احمد معراجی☘ یک روز مشهدی حسن غلامی (یکی از اهالی روستای درو) به خانه‌ام آمد و به من گفت: سالار! یک نامه‌ای برایم بنویس تا کلور بروم. از کلور از مراد (نام مردی در روستای کلور) یک ورزا (=گاو نر) گرفته‌ام که عصیانگر و سرکش از آب درآمده. زمانی که یوغ را به گردنش می‌بندم خود را به تنبلی می‌زند و می‌خوابد. من هم نمی‌توانم آن حیوان را بزنم. می‌خواهم بروم کلور و این ورزا (گاو) را به مراد پس دهم و پولم را از او بگیرم. سیداحمد هم که آن روز مهمان من بود و نظاره‌گر ماجرا، به من گفت: که این آقا که هست؟ گفتم: که یک شخص کاسب و بسیار محترمی هست. سیداحمد برگشت و به مشهدی حسن گفت: مشهدی جان! کمی بیا داخل. مشهدی حسن گفت: در پایم کفش چَموش (نوعی کفش از لاستیک) است و درآوردنش برایم سخت است. سیداحمد گفت: اشکال ندارد. بیا داخل. سیداحمد به مشهدی حسن گفت: هنگامی که یوغ را به گردن ورزا (گاو) می‌گذاری گوشش را بگیر و بگو که سیداحمد معراجی می‌گوید اگر سر کار بخوابی تو را سر می‌برم. مشهدی حسن بعد از انجام این کار گفت که آن گاو دیگر سرکار نخوابید. ☺️👌 @Neveshtehaidel
۱۳ دی سالگرد شهادت حاج قاسم و زین پس سالگرد شهادت مردم عاشق حاج قاسم 😭💔 @Neveshtehaidel
مجال نمی‌کنیم پیرهن‌های سیاه‌مان را چندروزی در کمد بگذاریم؛ ما امتِ همیشه داغدارِ دائماً زخمی 🥀 + تنها به این جرم که شیعه‌یِ حیدریم . . . @Neveshtehaidel
بسم الله الرحمن الرحیم ☘
لعنت الله علی قوم الظالمین😏 @Neveshtehaidel
‏مامان بزرگم وقتی شروع میکنه به دعا کردن دیگه هیچی جلودارش نیست😐😂 @Neveshtehaidel
. اینو یه جایی خوندم ولی واقعا مادربزرگ من همینه😍😂 تو کربلا باهاش مصاحبه کردن، گفتن دعا کن برامون گفت انشاالله عاقل بشی، آدم بشی😐🤣
کلیدی که به خانه نرسید...😭💔 @Neveshtehaidel
☘حساب بردن حیوانات وحشی از سید احمد معراجی☘ روزی سید احمد به روستای نساز رفته بود و به شخصی به نام حسن رضا جودی گفته که برو و برایم آهویی را شکار کن. آن مرد بعد شکار آهو با یک پلنگ مواجه شده بود و بسیار ترسیده بود. پلنگ بعد مدتی خیره شدن به مرد او را رها کرده و رفته بود. بعد آن که آن مرد از شکار برگشت سید احمد به او گفته بود آیا بعد شکار آهو پلنگ جلوی راه شما را نگرفته؟ آن مرد تایید کرده بود. سید احمد به او گفته بود که: آن پلنگ می خواست هم تو را بکشد هم شکارت را ببرد ولی من به پلنگ گفتم آن آهو را برای من شکار کرده و به خاطر من آن مرد برای شکار آمده. حق نداری به او آسیبی برسانی یا شکارش را بگیری. ☺️👌 @Neveshtehaidel