#بخش_هشتم
☘سید احمد در سجده پایش را ناگهان دراز می کند☘
شخصی می گفت که به خانه سید احمد رفته بودم. موقعی که در حال سجده بود به ناگاه یکی از پاهایش را دراز کرد و گفت: یا جَدّی. من تعجب کردم. بعد نماز به سید احمد گفتم این چه کار بود که کردی؟ سید احمد گفت: کسی با اسبش داشت از صخره ای عبور می کرد. پای اسبش از صخره لیز خورد و داشت می افتاد. مرا صدا زد. منم پایم را دراز کردم تا نگذارم اسب بیفتد. سید احمد به همسرش گفت:غذا آماده کند برای اینکه آن مرد به خانه او خواهد آمد.
بعد مدتی آن مرد به خانه سید احمد رسید و بعد تشکر از سید احمد گفت که این آذوقه ای که بار اسب کردم را نذر شما کرده ام. سید احمد گفت: تو در مشکل گیر کرده بودی و وظیفه من کمک به تو بود. از تو هیچ توقعی ندارم.
#حتمااااابخونید 👌☺️
#سیداحمدمعراجی
@Neveshtehaidel