enc_17152967795425744571169.mp3
2.15M
یا مستعان اغثنی
واژه به واژه
خط به خط
نوبت به نوبت
نوشتم؛ سوختم؛ صبر کردم
نشانی برایم بزار که بدانم
من هم یک روز . . .
گاهی اوقات دلم را می گذارم
سر طاقچه ی دلتنگی، تا کمتر بسوزد
#شین یعنی شوری که
دلم را آتش می زند . . .
#هاء یعنی همیشه منتظر آن
لحظه نفس می کشم
#الف یعنی انتظاری که محاسن را سفید کرد
#دال یعنی دوستانی که، فقط به آنها حسرت می خورم
#تاء یعنی، دنیا، تمامم کن
نمی دانم دل وقتی به آسمان چشم بدوزد
آیا می تواند، در زمین، بی قراری نکند
نوشتم،خواندید،صبر کردم
واژه ها ساختم تا مرهمی شود
که بی قراری نکنم
بهانه ساختم تا به بها بفروشم
من فقیرِ، محبت معشوق
خود هستم!
عشقی که در دام آن گرفتار نشدم
(آنان که به دعا
نذر خویشان ادا کنند
به ما که می رسند
نظر به ماسوا کنند
ما اسیر دنیای خویش هستیم
آیا شود نصیب ما بلا کنند)
ما گذشتیم از آرزوهای خود،سه نقطه
دل سپردیم به خدای خود، سه نقطه
صبر کردیم تا از
حضرت ارباب امضا بگیریم
سر سپردیم به ماسوای خود، سه نقطه
دلم یک خواب می خواهد
به اندازه یه ثانیه بیداری!
بارها گفتم و سوختم
چو شمع آب شدم
خنده بر حال دلم
صحبت ایشان شده است . . .
(عَلیرِضا عَبدیِ اَملَشی)
#تطمئن_القلوب
#نوشته_های_خاکی
https://eitaa.com/neveshtehayekhaki206