eitaa logo
نویسنده شو ✍
1.8هزار دنبال‌کننده
449 عکس
24 ویدیو
3 فایل
📝 رویاهاتو با کلمات بساز 📚 آموزش نویسندگی خلاق، داستان، فیلم‌نامه، سناریونویسی، ویراستاری، یادداشت‌، خاطره‌نویسی، مقاله تبلیغاتی و... 👤 مدیریت کانال: محمدجواد ابراهیم‌زاده 📱آیدی جهت ارتباط: @mj_ebrahimzade
مشاهده در ایتا
دانلود
☕️ زنی تنها وارد کافه شد. در گوشه دنجی نشست. یک کتاب با چند برگه سفید روی میز گذاشت. قهوه با شکر کم سفارش داد و سرگرم شد. 📖 گاهی می‌خواند و گاهی می‌نوشت. بین خواندن و نوشتن، گاهی هم جرعه‌ای قهوه می‌نوشید. ▫️ چشم‌هایی پنهانی مراقبش بودند. چند نفری هم پچ‌پچ می‌کردند: آیا کسی که او منتظرش هست، دیر می‌آید؟ یا اصلاً نخواهد آمد؟ ▫️ آخر شب، زن کتاب و کاغذهایش را برداشت و از کافه بیرون رفت. نگاه‌های دلسوزانه‌ای که همیشه از بدبختی دیگران خوشحالند، دنبالش می‎کردند. ▫️ اما او با شادمانی کودکانه‌ای از کافه بیرون می‌رفت. غنیمتی به‌دست آورده بود که می‌توانست سوژه یک داستانک باشد. 🆔 @nevisandeshoo
دوچرخه کودکی با دوچرخه خود در مقابل دَرِ مجلس ایستاد. دوچرخه‌اش را گوشه‌ای گذاشت و مشغول بازی شد. نگهبانی به او نزدیک شد و گفت: «به چه جرأتی دوچرخه‌ات را این‌جا گذاشته‌ای؟ این‌جا محلی است که نمایند‌گان، وزرا و مسئولین کشور رفت‌و‌آمد می‌کنند.» پسرک پاسخ داد: «نگران نباش! زنجیر محکمی دارم و با آن دوچرخه‌ام را محکم به درخت می‌بندم؛ طوری‌که هیچ‌کدامشان نتواند آن را بدزدد!» 🆔 @nevisandeshoo