نویسنده کسی است که مثل هر هنرمندی شاخکهای حساسی دارد. همین شاخکهای حساس، او را از دیگران متمایز میکند و اگر کتابخوان باشد، وادار به نوشتن میشود.
اگر سه نفر واقعهای را ببینند و یا بشنوند، یکی ممکن است لحظهای بعد فراموش کند، دومی بیستوچهار ساعت بعد. سومی ممکن است نتواند فراموش کند. حتی اگر از یاد ببرد، بعد از مدتی دوباره در ذهنش سرک میکشد و او را به یاد واقعه میاندازد. این یادآوری آنقدر تکرار میشود تا نویسنده با نوشتن از دستش راحت شود.
اینطور است که کسی داستاننویس میشود و نمیتواند ننویسد. او با محیط زندگی خود تعارض دارد. کسی که با محیط و جامعهاش همگن باشد نمیتواند داستان بنویسد. اگر هم بنویسد نوشتهاش فرمایشی و زورکی است. چون داستان و رمان با گره و مشکل شروع میشود. ما اثر داستانی بیگره و مشکل نداریم. نویسنده هم فرد مشکلداری است. او از مسیر زندگی روزمره بیرون زده تا داستان و رمانش را بنویسد.
✍ #فرهاد_کشوری
📚@nevisandeshoo