نویسنده شو ✍
#تمرین_نویسندگی 🔸 حداقل برای من ... ✍ به شیوه یک قصارنویس ادامه بده. 🆔 @nevisandeshoo
حداقل برای من؛
"او" معنای زندگی را میدهد و
خوشبختی را به زندگی، حرف به حرف معنا میبخشد و
لذت زیستن را روانه قلبم میکند.
#ارسالی_مخاطب
نویسنده شو ✍
#تمرین_نویسندگی 🔸 حداقل برای من ... ✍ به شیوه یک قصارنویس ادامه بده. 🆔 @nevisandeshoo
حداقل برای من بنویس قلبت چگونه ساز دوری مینوازد حال آنکه در تمام لحظههایم جاری هستی.
حداقل برای من بخوان تا مرغان سحر بیاموزند که هر نوای موسیقی، انعکاسیست از حضور تو در غربت شبهای دلتنگی؛
حداقل برای من بگو در آن هنگام که گیسوانت را به دست باد میسپاری چگونه از سیاهی شبهای بلند هجران گلایهای نکنم.
حداقل برای من ای شکوه جاویدان!
در آن هنگام که از مقابل دیدگانم عبور میکنی آهسته گام بردار،
بگذار ردِّ پایت تا ابد در خاطره چشمانم باقی بماند.
✍امیر نصیری
#ارسالی_مخاطب
امیدوارم
هرجا خسته شدی
جای آدما
خدا دستتو بگیره...
شبت غرق آرامش 🌙
📝 @nevisandeshoo
🔻 داستانهایی برای تقویت نثر
📖 مدیر مدرسه - جلال آل احمد
📖 جوی و دیوار و تشنه - ابراهیم گلستان
📖 سیاسنبو - محمدرضا صفدری
📖 دو دنیا - گلی ترقی
📖 یحیای زاینده رود - کیهان خانجانی
#آموزش_نویسندگی
📚 @nevisandeshoo
عادات نوشتن من تقریبا ثابت است. بین شش تا هفت صبح از خواب بیدار میشوم، یک فنجان قهوه مینوشم، کمی نیایش میکنم، سپس به دفترم میروم و شروع میکنم به نوشتن...
🎙میچ آلبوم(نویسنده آمریکایی)
#عادت_نویسندگی
📝 @nevisandeshoo
نویسنده شو ✍
#تمرین_نویسندگی 🔸 حداقل برای من ... ✍ به شیوه یک قصارنویس ادامه بده. 🆔 @nevisandeshoo
حداقل برای من چارهای تدبیر کن!
بگو چگونه بودن و نبودنت را تاب آورم؟! وقتی هستی و برای من نیستی!
بیا دست دلم را بگیر، ببر برای خودت.
این دل که همه توست به کار من نمیآید، دیگر حتی خودم هم به کار خودم نمیآیم؛ که چیزی از من نمانده جز تو.
حداقل برای خودت، گاهی، تبسمی، ترحمی نگاهی! دریغ میکنی، خودم را از خودم؛ مگر تو خودم نیستی؟ مگر من همه تو نیستم؟ دنبال خودم بودم که تو را یافتم، دویدم تا به تو برسم که ناگهان خود را پیدا کردم!
من و تو.... هیچگاه من و تو نبودهایم!
✍ س. اجتهادی
#ارسالی_مخاطب
🔻 اینگونه داستان کوتاه بنویسیم
🔸 در داستان کوتاه، نویسنده نمیتواند به مکانهای متنوع و مختلف سر بزند. نهایتا باید به یک یا دو مکان داستانی بسنده کند.
▫️ بنابراین چه به دلیل محدودیتهای نویسنده از جنبه حجم، فضا و چه تعداد واژگان، کار شخصیتسازی بسیار مشکلتر از داستان بلند است.
🔸 نویسنده باید قبل از خلق داستان، طرحواره اثر را تدوین کند و در طرح داستان، شخصیتهای خود را تعیین و روشهای تثبیت آنها را مشخص کند.
▫️ بر این اساس وی میتواند به خصلتهای درونی شخصیتها مانند اعتقادات، اندیشهها و احساسات اشاره کند. بیشک زمانی که خواننده بفهمد شخصیتها در داستان چگونه فکر میکنند و چه احساسی دارند بیشتر میتواند با آنها رابطه حسی برقرار کند.
#داستان_کوتاه
📝 @nevisandeshoo
سلام بچهها ✋🏼
اینجا کسی هست که فیلمنامه کوتاه و یا تیزرنویسی کار کرده باشه؟
🗿فسیل
گفت: «من با آدمهای زیر سی سال صحبت نمیکنم!»
چرا؟ مگر این گروه جنایت کردهاند یا گناهی نابخشودنی مرتکب شدهاند؟ یا شاید هم هنوز اسیر کلیشه «افزایش خِرَد با افزایش سن» هستی و زیر سی سالها را افرادی میدانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیدهاند و نباید حرفهایشان را جدی گرفت. من خودم بالای سی سال هستم، اما هرگز سن را ملاکی برای ارتباط با آدمها قرار ندادهام. از همصحبتی و همفکری با افراد جوانتر همانقدر لذت بردهام که از همنشینی با مسنترها. از کوچکترها بسیار آموختهام، همچنان که از بزرگترها.
متأسفانه یا خوشبختانه سن عقلی آدمها مطابق با سن تقویمیشان رشد نمیکند. اگر روی خودت کار نکنی، کتابهای خوب نخوانی، فیلمهای مناسب نبینی، اطلاعاتت را افزایش ندهی، ارتباطات مؤثر نداشته باشی، برای همدلی و درک دیگران وقت صرف نکنی و همهچیز را بسپاری به گذر زمان، نهتنها عاقلتر نمیشوی که هر روز کندذهنتر از قبل خواهی شد.
تبدیل میشوی به پیری کمشعور، کهنسالی زورگو، مسنی حسود، سالخوردهای با اندیشه کپکی، سالمندی انعطافناپذیر و فسیلی که ردِپای زمان تنها در جسمش به چشم میخورَد، اما ذهنش همچنان آکبند و دستنخورده باقی مانده است. افسانه «پیر خردمند» را دور بریزیم؛ سنجه شایستگی افراد اندیشه تازهشان است نه سن کهنهشان!
#منهای_نویسندگی
📝 @nevisandeshoo