❗️ اینگونه به سراغ شخصیتپردازی برویم
📝 اگر قصد دارید رمانی شخصیتمحور خلق کنید، شاید بهترین کار این باشد که قبل از رماننویسی، برای مدتی نوشتنِ حدیثِ نفس را تجربه کنید.
👥 چرا که شخصیتهای رمان نیاز به عمق دارند و اگر شما خود و زندگیتان را نزیسته باشید، نمیتوانید به آنها عمقی بدهید که ساختگی و مصنوعی به نظر نرسند.
❓موقع شخصیتپردازی، سعی کنید بفهمید کاراکتر داستان چه آرزوهایی دارد؟ یا برای پر کردن چه خلأهایی در زندگی فلان کار را میکند و اینجور چیزها.
💢 ممکن است بخش اعظم این جزئیات را هرگز مستقیماً به مخاطب نگویید؛ اما برای اینکه شما کاراکتر را بشناسید، دانستن پاسخ این سوالات ضروری است.
#شخصیت_پردازی
📚@nevisandeshoo
📝 تا انتهای صفحه را پُر کن
🔸 البته واضح و مبرهن است که کار نیکو کردن از پر کردن است.
🔸 بهتر است هر بار که شروع میکنیم به نوشتن؛ سعی کنیم هر طور شده تا انتهای صفحه بنویسم و هیچ بخشی از صفحه را خالی نگذاریم.
🔸 این کار شاید ساده و کماهمیت به نظر برسد اما مثل بسیاری از عادتهای ساده که در طولانی مدت تاثیرات شگفتانگیزی دارند، تلاش برای پر کردن صفحات نیز ما را غافلگیر خواهد کرد.
🔸 ممکن است بگوییم نمیشود وقتی که حرفی برای گفتن نداریم با زور و اجبار کاغذ را پر کنیم.
🔸 مهم نیست چه چیزی مینویسم، گاهی شاید نوشتن همین جمله که حرفی برای نوشتن نداریم کافی باشد. مهم این است خودمان را موظف کنیم تا هر طور شده تا انتهای صفحه بنویسیم.
#نویسندگی
📚@nevisandeshoo
❗️هر روز حداقل دو ساعت پشت میز
🔹 داستاننویس باید برده داستان خود بشود؛ یعنی نوعی نظم اداری ذهنی.
🔹 تو باید هر روز و در ساعت معیّن، حداقل دو ساعت پشت میز کار بنشینی؛ حتی اگر چیزی برای نوشتن نداشته باشی؛ چرا که تنها یک غفلت، ممکن است به قیمت از نو آغاز کردن تمام شود. چهبسا که فضا و هوای داستان را هم از دست بدهی.
🔹 داستاننویس باید با خودش خوشقول باشد؛ زیرا هیچچیز تنبلتر از ذهن نیست!
#داستان_نویسی
📚@nevisandeshoo
نوشتن رفتن در تاریکی است؛ کشف ندانستهها. نه به معنی دانستن، یعنی آگاه شدن به ندانستنها.
هیچ نویسنده بزرگی را پیدا نمیکنید که بگوید من این را کشف کردم و دانستم و این حقیقت است.
به محض اینکه گفت حقیقت است، آن حقیقت بدل به ایدئولوژی میشود و به مفت نمیارزد.
نوشتن، ماندن در شب تاریک است. همواره در ابهام راه میروید؛ مثل کار کریستف کلمب است. میرود تا از شرق سر دربیاورد، جای دیگری را پیدا میکند!
#نویسندگی
📚@nevisandeshoo
❌ میباشد
کاربرد فعل «میباشد» در نوشتارهای فارسی تقریباً تازه است و با گسترش مکاتبههای اداری، رواج یافته است. در متون معتبر قدیمی بهندرت از این فعل استفاده شده است. در زبان گفتار هم بهکار نمیرود.
✅ در زبان معیار بهتر است به جای آن از «است» استفاده کنیم یا لااقل از به کاربردن آن به طور زیاد و در مواقع غیرضروری پرهیز کنیم.
#درست_نویسی
📚@nevisandeshoo
⁉️ با این سر و صدا چگونه بنویسم؟
میگویی:
- اطرافیانم سر و صدا میکنند. برادر کوچکم کاغذهایم را پخش و پلا میکند، صدای سریالهای مادرم همه جای خانه را گرفته، پدر بازنشستهام مدام در حال خاطرهگویی است، خلاصه خانه ما لحظهای ساکت نمیشود که برای نوشتن تمرکز کنم.
میگویم:
- منتظر سکوت و آرامش مطلق بودن تجمل است، تو میتوانی توی اتوبوس و مترو هم بنویسی!
🔸 ولی بازهم اگر دلت میخواهد توی سکوت ناب، بدون هیچ مزاحمتی یکی دوساعتی روی تقویت مهارت نویسندگیات کار کنی، کاری را بکن که کمتر کسی حاضر است بکند.
🔸 سحرها بنویس. سَحَر سِحرآمیز است. یک ماه که هر روز سحر بیدار شوی، سحرخیزی به عادت تو تبدیل میشود، حتی اگر ساعت دو شب هم به رختخواب رفتی، ساعت چهار یا پنج بیدار شو و یکی دو ساعتی در سکوت و آرامش مطلق بنویس. بعدش میتوانی به خوابت ادامه بدهی.
🔸 شک ندارم ساعت چهار پنج صبح نه مادرت سریال میبیند، نه برادرت شلوغ میکند و نه پدرت بیدار است که خاطرات سربازیاش را برای بار هزارم تعریف کند.
🔸 برای نوشتن ایثار کن. زمان را ایجاد کن. زمان را بدزد. جولیا کامرون در جایی از کتاب درخشانش «حق نوشتن» مینویسد:
🔸 زمانی زن زیرکی به من گفت: «پرمشغلهترین و مهمترین مرد هم اگر عاشقت باشد همیشه میتواند برایت وقت پیدا کند؛ اگر نتواند، عاشقت نیست.»
وقتی ما عاشق نوشتن باشیم، میتوانیم برایش وقت پیدا کنیم.
#نویسندگی
📚@nevisandeshoo
دستاورد یا شانس؟
بسیاری از ما با مشاهده موفقیتهای دیگران آن را به شانس نسبت میدهیم.
غافل از اینکه گامهای هرچند کوچک اما مستمر زیادی در پس آن دستاورد نهفته است.
معمولا آنچه مشاهده میشود، حاصل تلاشهای بسیار و چهبسا شکستهای بسیاری است که هرگز دیده نشده است.
#راز_موفقیت
📚@nevisandeshoo