eitaa logo
خبر آنلاین 📢
3.8هزار دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
13.9هزار ویدیو
230 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی در دست داشتند مبنی بر قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان را پیگیری کردم و انجام شد.از راننده ای که در شرکت خصوصی کارمیکردخاستم را منتقل کند و قبول کرد‌.مشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که تلفنم زنگ زد ودیدم راننده با صدای بلند گریه میکند و میگوید فلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 من رفتم کنار و با بسیار مواجه شدم باورم نمیشد ....😱😰 🖌🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1883635760C6a5de32ff3 ⛔️ ⛔️
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
. عجیب غسل زن بدکاره در زمانهاي زن زانیه ای بود که هروقت بچه ای از طریق می زائید به می انداخت. و آنهارا می سوزاند، تا اینکه اجلش رسید و مُرد. اَقربای و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و بخاکش سپردند ولی متوجه چیز شدند😳... 👇 https://eitaa.com/joinchat/2132017220C8c40e62537
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
در زمانهاي قديم زن بدکاره ای بود که هروقت بچه ای از طریق نادرست به دنیا می آورد به تنوری می انداخت. و آنهارا می سوزاند، تا اینکه اجلش رسید و مُرد. اَقربای و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و بخاکش سپردند ولی متوجه چیز شدند😳... 🔞👇 http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2 👌👌
📛 قبر و انتقال به قم 😳 من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار و با بسیار مواجه شدم باورم نمیشد ....😱 🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇 https://eitaa.com/joinchat/1883635760C6a5de32ff3
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال مراجعه کردند.حکمی مبنی بر قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخاستند بنابر وصیت متوفی اورا به وادی السلام قم منتقل کنند.کارشان انجام شد.از راننده خواستم را منتقل کندمشغول رفع و رجوع کارهای دیگر شدم.حدود یک ساعت و یا بیشتر گذشت که راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکند و میگویدفلانی بیا!!!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار و با بسیار مواجه شدم باورم نمیشد ....😱😰 🖌ادامه این داستان واقعی را بخوانید👇 https://eitaa.com/joinchat/1883635760C6a5de32ff3