🍉🍃🍉
#عکس_استوری📲
#آقــــ💞ــــاجان
من بدون ٺـــــــــــو
هزاران #شب_یلدا دارم....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ایام_فاطمیه
#یلدا
#یلدای_مهدوی
۳۰ آذر ۱۴۰۱
بسم الله الرحمن الرحيم
#منتظر
يار ما سفر كرده است ، من منتظرم ، تو منتظرى ، او هم منتظر!
همه در انتظار آمدن بهارند و براى ديدن آن ، لحظهشمارى مىكنند. می خواهم آمدن او را براى تو به تصوير كشم ؛ تصويرى كه از سخن امامان معصوم عليهم السلام برگرفته باشد، تصويرى زيبا كه تو را شيفتۀ آمدنش كند.
و داستان ظهور این چنین آغاز می شود :
هيچ مىدانى من مىخواهم تو را به سفرى دور و دراز ببرم؟
همسفر خوب من! از تو مىخواهم تا همراه من به آينده بيايى! آيندهاى كه ديدنش آرزوى همه است.
من تو را به روزگارى مىبرم كه قرار است امام زمان در آن ظهور كند؛ آرى، سخن من در مورد روزگار ظهور است.
من مىخواهم حوادث آن روزگار را برايت بگويم. آيا آماده هستى؟
حتماً بارها شنيدهاى كه وعدۀ خدا بسيار نزديك است. پس برخيز و همراه من به مكّه بيا... چرا که ماه مکه به سوی کعبه می آید .
امروز، بيستم «ذىالحجّه» است . من و تو الآن در شهر مكّه ، كنار كعبه هستيم. بيست روز ديگر تا ظهور باقى مانده است . امام زمان روز دهم «مُحرّم» كنار كعبه ظهور مىكند . ( امام باقر علیه السلام : قائم ما در روز عاشورا یعنی در روز قتل امام حسین علیه السلام ظهور می کند . کافی ج ۱۲ ص ۳۰۱) اما ...
چرا «مسجدالحرام» اين قدر خلوت است؟!
شنيده بودم كه خانۀ خدا بسيار شلوغ است و هيچ وقت دور خانۀ خدا خلوت نمىشود.
چرا امروز اينجا اين قدر خلوت است؟
آيا عشق و علاقۀ مردم به كعبه كم شده است؟
متاسفانه امروز سپاهيان «سُفيانى» اين شهر را محاصره كردهاند و به همين علّت است كه شهر اين قدر خلوت است.
راستی همسفرم! آيا «سُفيانى» را مىشناسى؟
بنویسید که شب تار سحر میگردد
🔹️پایان قسمت اول🔹️
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#هیئت_رهروان_شهدا
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
#منتظر امام باقر علیه السلام : منتظران ظهور ، برترین افراد هر زمانی هستند . و اما ادامه ی داستان ظه
🌹﷽🌹
همسفرم! آيا «سُفيانى» را مىشناسى؟
مىخواهم كمى دربارۀ او برايت سخن بگويم :
«سفيانى» يكى از دشمنان امام زمان است و قيام او از علامتهاى ظهور معرّفى شده است.تقريباً پنج ماه قبل، او در سوريه دست به كودتاى نظامى زد و حكومت اين كشور را به دست گرفت، سپس به عراق حمله كرد و شهر كوفه را به تصرّف خود درآورد ودر اين شهر جنايات زيادى انجام داد و تعداد زيادى از شيعيان اين شهر را قتلعام كرد.
سفيانى سپاهى را به مدينه فرستاد و توانست اين شهر را هم تصرّف كند.
اكنون، سفيانى در انديشۀ تصرّف شهر مكّه است؛ زيرا شنيده است امام زمان در اين شهر ظهور مىكند.
او دستور داده تا تعدادى از سربازانش به مكّه بروند و اين شهر را محاصره كنند.
اكنون شهر مكّه در تصرّف سپاهيان سفيانى است.
سؤالى ذهن مرا به خود مشغول كرده است: امام زمان و ياران او چگونه اين حلقۀ محاصره را خواهند شكست؟
سپاهيان سفيانى با دقّت همۀ راههاى ورودى شهر را كنترل مىكنند.
آماده شو!
ما بايد به بيرون شهر برويم، همان جايى كه قرار است جوانى ماهرو وارد شهر شود.
آنجا را نگاه كن!
آيا آن جوان سى ساله را مىبينى كه به شكل و شمايل يك چوپان است؟
او در دست خود يك چوبدستى دارد و آرام آرام از ميان سپاه سفيانى عبور مىكند. خيلى عجيب است!
سپاه سفيانى كه نمىگذارند هيچكس وارد شهر شود، چرا مانع ورود اين جوان نمىشوند؟
نمىدانم او را شناختى يا نه؟
جان ها فداى او!
اين جوان، همان مولاى من و توست كه به امر خدا به شكل يك چوپان، وارد شهر مىشود.
او از راه دورى آمده است. او از «يَمَن» به «مدينه» رفته و مدّتى در شهر پيامبر منزل كرده است و با حملۀ سپاه سفيانى به مدينه، از آنجا خارج شده و اكنون به مكّه رسيده است.
شهر مكّه، شهر خدا و كعبه، محور خداپرستى است و چون هدف امام، ريشهكن كردن كفر است، حركت خود را از مكّه شروع مىكند.
هنوز تا زمان ظهور، فرصت باقى است. امام زودتر به مكّه آمده است تا براى انجام كارهاى مقدماتى رسيدگى كند.
هیچ حواست هست ؟ امروز، روز بيست و پنجم «ذى الحجّه» است. ما تا زمان ظهور، پانزده روز فرصت داريم.
همسفر خوبم! آيا موافقى كه با هم به اطراف كوه «ذىطُوى» برويم؟
حتماً در دعاى ندبه، اين جمله را بسيار خواندهاى: «أبِرَضْوى أم غيرها أم ذي طُوى».
اكنون برخيز و با من به كوه «ذىطُوى» بيا. وقتى از كعبه به سوى مدينه حركت كنيم، حدود پنج كيلومتر كه برويم به آن كوه مىرسيم.
نگاه كن! ده نفر از ياران امام، در بالاى اين كوه جمع شدهاند.
شايد بگويى: مگر امام سيصد و سيزده يار ندارد ، پس چرا آنها فقط ده نفرند؟
💔این ترک خورده دلم وحشت ان را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را ..
🔹️پایان قسمت دوم🔹️
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#هیئت_رهروان_شهدا
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 همسفرم! آيا «سُفيانى» را مىشناسى؟ مىخواهم كمى دربارۀ او برايت سخن بگويم : «سفيانى» يكى از
🌹﷽🌹
🔹️ادامه ی مطلب
نگاه كن! ده نفر از ياران امام، در بالاى كوه ذی طوی جمع شدهاند. شايد بگويى: مگر امام سيصد و سيزده يار ندارد، پس چرا آنها فقط ده نفرند؟ اين ده نفر ياران مخصوص او هستند كه زودتر از همه خدمت امام رسيدهاند؛ امّا آن سيصد و سيزده نفر، حدود چهارده روز ديگر به مكّه خواهند آمد.
امام زمان بر فراز كوه ذي طُوى ايستاده است و منتظر است تا خدا به او اجازۀ ظهور بدهد.گوش كن!
امام درحالی که عبا و عمامه پیامبر را بر تن دارد به ياران خود مىگويد: «مىخواهم يك نفر را به سوى مردم مكّه بفرستم».چه كسى به عنوان نمايندۀ امام به سوى مردم مكّه خواهد رفت؟امام يكى از پسر عموهاى خود را براى اين كار مهم انتخاب مىكند.
نام او «سيّد محمّد» است. امام به او دستور مىدهد كه به سوى مردم مكّه برود و پيامى را به آنها برساند.
گوش كن! پيام امام اين است: «من از خاندانى مهربان و از نسل پيامبر هستم و شما را به يارى دين خدا دعوت مىكنم. اى مردم مكّه، مرا يارى كنيد».
تو خود مىدانى كه امام زمان، نيازى به كمك مردم مكّه ندارد؛ زيرا روزگار ظهور نزديك است ، و به زودى وعدۀ خدا فرا مىرسد و هزاران فرشته به يارى او مىآيند.
پس چرا امام از مردم مكّه تقاضاى كمك مىكند؟ امام آنان را دعوت مىكند تا به راه راست هدايت شوند و در اين صورت، در اين شهر هيچ خونى ريخته نخواهد شد.
آرى، او امام مهربانىهاست و براى همين با تمام صداقت، مردم مكّه را به يارى دعوت مىكند.
نگاه كن! سيّد محمّد آمادۀ حركت شده و از خوشحالى در پوست خود نمىگنجد ؛ زيرا مأموريّتى مهم به او داده شده است. او با مولاى خود و ديگر دوستانش خداحافظى مىكند و به سمت مسجد الحرام رهسپار مىشود . ساعتى مىگذرد، خبرى از سيّد محمّد نمىشود ، كمكم به نگرانى من افزوده مىشود ، خدايا! چرا سيّد محمّد اين قدر دير كرد؟
و لحظاتى بعد يك نفر در حالى كه خيلى پريشان است نزد امام مىآيد. او به امام خبر مىدهد كه سيّد محمّد وارد مسجد الحرام شد و پيام شما را به مردم مكّه رساند ؛ امّا مردم مكّه به او حمله كردند و او را كنار كعبه شهيد كردند.
آخر به چه جرمى به قتل رسيد؟ مگر اين شهر، حرم امن الهى نيست؟ مگر حتّى حيوانات هم اينجا در امن و امان نيستند؟
مگر نمايندۀ امام چه گفت كه مردم مكّه چنين خروشيدند و او را مظلومانه كشتند؟
او همان شهيدى است كه در احاديث ما به عنوان «نفس زَكيِّه» از او نام برده شده است. ( امام صادق ع : یکی از علامات حتمی قبل از قیام قائم ، قتل نفس زکیّه است . بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۰۴) حتماً مىخواهى بدانى معناى آن چيست؟
نفس زَكيِّه يعنى: فردى بىگناه و پاك كه مظلومانه كشته مىشود.
🔹️پایان قسمت سوم
#هیئت_رهروان_شهدا
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔹️ادامه ی مطلب نگاه كن! ده نفر از ياران امام، در بالاى كوه ذی طوی جمع شدهاند. شايد بگويى: م
🌹﷽🌹
🔹️ادامه مطلب
اينجا مكّه است، شب نهم «محرّم»، شب تاسوعا.
جهان تشيّع عزادار امام حسين عليه السلام و برادر با وفايش عباس عليه السلام است.قرار است اجازۀ ظهور ازطرف خداوند داده شود؛ امّا اين كار با تشريفات خاصّى صورت مىگيرد.
اگر چه ما هماكنون در مكّه و كنار خانۀ خدا هستيم؛ امّا بايد امشب سفرى به آسمان چهارم داشته باشيم.مگر در آسمان چهارم چه خبر است؟ صبر كن، برايت مىگويم.
ما بايد به كنار «بيتُ المَعمُور» برويم.
حتماً مىگويى: «بيتُ المَعمُور» ديگر كجاست؟
همانطور كه ما كعبه را به عنوان خانۀ خدا مىشناسيم و گرد آن طواف مىكنيم، خداوند بالاى اين كعبه، در آسمان چهارم، خانهاى ساخته تا فرشتگان گرد آن طواف كنند.
«بيت المعمور» به معناى «خانۀ آباد» است و اجازۀ ظهور امام زمان كنار اين خانه صادر مىشود و همۀ دنيا آباد مىشود. آرى، در دوران غيبت، دنيا خراب و ويران است. وقتى كه ظهور امام فرا برسد دنيا آباد مىشود، براى همين، آبادىِ دنيا از كنار خانۀ آباد (بيتُ المَعمُور) آغاز مىشود.
بايد امشب با من به آسمان چهارم بيايى. حتماً مىدانى كه قرآن از آسمانهاى هفت گانه سخن گفته است. ما اكنون مىخواهيم به طبقۀ چهارم آن برويم.
خوب نگاه كن! چه مىبينى؟ تمام پيامبران اينجا جمع شدهاند. اينجا مىتوانى آدم و نوح و عيسى و موسى و ابراهيم عليهم السلام را ببينى.
گروهى از مؤمنان هم در اينجا هستند.
همه منتظرند و نگاهشان به سويى خيره شده است.
آن طرف را نگاه كن، چه مىبينى؟
فرشتگان دارند چند منبر نورانى را به سوى «بيتُ المَعمُور» مىآورند.
خوب دقّت كن، آيا مىتوانى تعداد آن منبرها را بشمارى؟
درست است، چهار منبر نورانى!
رسول خدا صلى الله عليه و آله و حضرت على و امام حسن و امام حسين عليهم السلام را نگاه كن كه با چه شكوهى به سوى اين منبرها مىروند و بالاى آنها مىنشينند.چه شورى در ميان اين فرشتگان و انبياء و مؤمنان برپا شده است...
در اين هنگام، همۀ درهاى آسمان باز مىشوند.
پيامبر مىخواهد دعا كند و با خداى خويش نجوا كند. همۀ فرشتگان و پيامبران نيز آمادهاند تا با پيامبر اسلام همنوا شوند.
گوش فرا بده تا تو هم سخن پيامبر را بشنوى!
پيامبر چنين عرضه مىدارد: «بار خدايا! تو وعده دادى كه بندگان خوبت را فرمانرواى زمين گردانى. لحظۀ عمل به آن وعده فرا رسيده است . بار خدايا! بر ستمكاران خشم گير؛ زيرا حريم تو شكسته شد. دوستانت كشته و بندگان خوبت ذليل شدند».
همۀ فرشتگان و پيامبران نيز همين سخن را زمزمه مىكنند .
همسفر خوبم! تو خوب مىدانى كه منظور آنها از اين سخنان چيست.
وقتى كه خانۀ وحى به آتش كشيده شد و دُرّ يگانۀ عصمت، فاطمه عليها السلام شهيد شد، همان روز، حريم خدا شكسته شد!
آن روزى كه امام حسين عليه السلام با لب تشنه شهيد شد، ذلّت اهل ايمان شروع شد.
و به راستى، پيامبر خوب مىداند چگونه از خداوند اذن ظهور را بگيرد.
جالب است بدانى قبل از اينكه پيامبر بالاى منبر برود، خداوند فرشتهاى را به آسمان دنيا مىفرستد. من مدّت زيادى در اين فكر بودم تا علّت اين كار را بفهمم.
آرى، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از اين منبر پايين نمىآيد تا اجازۀ ظهور امام زمان را بگيرد وخداوند براى شادى دل پيامبر، اين فرشته را قبلاً به آسمان دنيا فرستاده است تا وقتى دعاى پيامبر تمام شد، اين فرشته هر چه سريعتر حكم ظهور را در دستان مبارك امام قرار دهد.
#هیئت_رهروان_شهدا
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
🔹️پایان قسمت چهارم🔹️
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۲ خرداد ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔹️ادامه مطلب اينجا مكّه است، شب نهم «محرّم»، شب تاسوعا. جهان تشيّع عزادار امام حسين عليه السل
🌹﷽🌹
🔷️ادامه مطلب
سيصد و سيزده نفر از راه مىرسند
اگر دقّت كنى مىبينى كه تمام مردم مكّه در مورد مطلب مهمّى با هم سخن مىگويند.
آيا مىخواهى تو هم از سخن آنها باخبر شوى؟
ديشب، سيصد و سيزده جوانمرد وارد شهر مكّه شدهاند و تا صبح مشغول عبادت بودهاند.
آنها در مسجد الحرام گرد هم آمدهاند، وهمۀ نگاهها را متوجّه خود كردهاند.
مردم مكّه تعجّب كردهاند. آنها نمىدانند اين جوانان از كجا آمدهاند و چطور توانستهاند خود را به مكّه برسانند؛ زيرا شهر مكّه در محاصرۀ سپاه سفيانى است.
عجيب است كه لباس همۀ اين جوانان يكشكل است.
همه، هم قد و هم اندازه، مثل يك دستۀ نظامى، بسيار مرتّب هستند؛ هر كس آنها را ببيند، مبهوت آنان مىشود.
آمدن اين جوانان به شهر مكّه، يك راز است كه كسى از آن خبر ندارد.
هر كدام از جوانان در گوشهاى از دنيا بودند. چگونه شد كه آنها در يك لحظه خود را در مكّه يافتند؟
آنها به امر خدا با «طَيّ الارض» به مكّه آمدهاند.
شايد بپرسى كه «طَيّ الارض» يعنى چه.
اگر بتوانى در يك لحظه، بدون استفاده از هيچ وسيلۀ نقليّهاى، كيلومترها راه را پشتسر بگذارى و خود را به مكّه يا هر جاى ديگر برسانى، تو «طَيّالارض» نمودهاى.
آرى، ياران امام معجزهوار و بسيار شگفتانگيز كنار كعبه جمع شدهاند.
آرى ظهور امام زمان وابسته به حضور اين سيصد و سيزده نفر است، ارادۀ خدا بر اين بوده است كه آنها را در يك لحظه در مكّه جمع كند.
هر كس اسم بزرگ يا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعايش مستجاب مىشود. وقتى امام زمان خدا را به آن اسم قسم مىدهد، سيصد و سيزده يار او، در يك چشم به هم زدن، در مكّه حاضر مىشوند.
اكنون تو از اين راز آگاه شدهاى؛ امّا مردم مكّه، همچنان در تعجّب هستند.
آنان در مسجد الحرام دور هم جمع شدهاند و دربارۀ اين مطلب با هم سخن مىگويند: به راستى اين جوانان چگونه وارد مكّه شدهاند؟
آن طرف را نگاه كن! آن مرد را مىبينى كه به سمت بزرگان مكّه مىرود.
او كيست و چرا چنين سراسيمه و مضطرب، جمعيّت را مىشكافد؟
او مستقيم نزد فرماندار مكّه مىرود. سلام مىكند و مىگويد: «ديشب خواب عجيبى ديدم و براى همين خيلى ترسيدهام».
فرماندار مكّه نگاهى به او كرده و مىگويد: «خوابت را برايم تعريف كن».
و آن مرد چنين مىگويد: «خواب ديدم كه ابرى در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمين آمد تا اينكه به كعبه رسيد. در آن ابر، ملخهايى ديدم كه بالهاى سبزى داشتند و مدّت زيادى دور كعبه طواف كردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز كردند».
هر كس كه اين سخن را مىشنود به فكر فرو مىرود.
آيا بينِ اين خواب و آن گروه سيصد وسيزده نفرى، ارتباطى وجود دارد؟
در شهر مكّه شخصى هست كه خواب را خيلى خوب تعبير مىكند.
از او مىخواهند تا اين خواب را تعبير كند.
او قدرى فكر مىكند و سپس مىگويد: «لشكرى از لشكريان خدا وارد اين شهر شده است و شما هرگز نمىتوانيد در مقابل آن مقاومت كنيد».
همۀ مردم مكّه به فكر فرو مىروند. آرى، آن لشكر، همان جوانهايى هستند كه ديشب وارد مكّه شدند.
طبيعى است كه مردم مكّه از دست اين جوانان عصبانى باشند؛ زيرا اينان مىخواهند اهل بيت عليهم السلام و شيعيانشان را در همۀ دنيا عزيز كنند.
شما فكر مىكنيد اوّلين تصميم مردم مكّه چه مىباشد؟
درست حدس زدهايد، آنها مىخواهند اين سيصد و سيزده نفر را دستگير كنند؛ امّا خدا ترسى بزرگ بر دل آن مردم مىاندازد.
من به حال اين مردم سادهلوح مىخندم، مردمى كه هنوز هم در فكر دشمنى با شيعه هستند. آنها نمىدانند كه ديگر روزگار غربت شيعه تمام شده است.
يكى از بزرگان مكّه كه مىبيند همه در ترس و اضطراب هستند مىگويد: اين جوانانى كه من ديدهام، چهرههايى نورانى دارند و اهل عبادت هستند، آنها كه تا به حال كار خلافى انجام ندادهاند، چرا از آنها مىترسيد؟
مردم مكّه تا غروب آفتاب در مورد اين جوانان سخن مىگويند و آن چنان ترس و وحشتى در دل دارند كه نمىتوانند هيچ كارى بكنند.
شب فرا مىرسد و مردم به خانههاى خود باز مىگردند و به خواب سنگينى فرو مىروند.
#هیئت_رهروان_شهدا
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔹️پایان قسمت پنجم🔹️
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۹ خرداد ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔷️ادامه مطلب سيصد و سيزده نفر از راه مىرسند اگر دقّت كنى مىبينى كه تمام مردم مكّه در مورد
.
🌹﷽🌹
💠 ادامه مطلب
پرچمى كه سخن مىگويد
شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان!
امشب، پايان روزگار غيبت رقم مىخورد. شهر مكّه در تاريكى فرو رفته استّ امّا كنار كعبه نورانى است. امشب كسى به مسجد الحرام نيامده است.
آن جوان را مىبينى كه كنار كعبه مشغول دعاست؟ نمىدانم او با خدا چه نجوايى دارد.
آيا مىخواهى نزديك برويم و او را از نزديك ببينيم؟
او امام زمان است كه در اين خلوت شب با خداى خود راز و نياز مىكند.
آيا مىدانى مُضطرّ واقعى اوست كه خدا دعاى او را مستجاب و امر ظهورش را اصلاح مىكند؟خدا در قرآن مىگويد: «أمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»؛ چه كسى دعاى مُضطرّ را اجابت مىكند و سختىها را از او دور مىنمايد؟
اكنون سؤال مهمّى از تو دارم: آيا مىدانى امام زمان چگونه مىفهمد كه دعاى او مستجاب شده است؟
او از كجا مىفهمد كه بايد قيام كند؟
آيا مىدانى كه در آن لحظاتى كه قرار است دوران غيبت تمام شود، چه حوادثى روى مىدهد؟
اگر دقّت كنى مىبينى كه امام به همراه خود يك پرچم آورده است.
خداى من! آن پرچم خود به خود باز مىشود.
آيا مىتوانى نوشتۀ روى پرچم را بخوانى؟
روى پرچم چنين نوشته شده است: «البَيعَةُ للّه». يعنى هر كس با صاحب اين پرچم بيعت كند در واقع با خدا بيعت كرده است.
صدايى به گوش مىرسد. اين صدا از كيست؟
امام كه مشغول دعا است، شخص ديگرى هم در اينجا نيست، پس چه كسى است كه سخن مىگويد؟
گوش كن! آيا مىشنوى چه مىگويد؟
- اى ولىّ خدا، قيام كن!
من اين طرف و آن طرف را نگاه مىكنم تا شايد گويندۀ اين سخن را بيابم. عجب! اين همان پرچم است كه با قدرت خدا به سخن در آمده است. همسفرم! تعجّب نكن! مگر مقام امام زمان بالاتر از موسى عليه السلام نيست؟
مگر درخت به اذن خدا به سخن درنيامد و با موسى عليه السلام سخن نگفت؟
در اينجا هم به امر خدا، پرچم با امام زمان سخن مىگويد.
شمشير امام را نگاه كن كه خود به خود از غلاف بيرون مىآيد و با آن حضرت سخن مىگويد: «اى ولىّ خدا قيام كن!».
نگاه كن، مسجد الحرام چقدر نورانى شده است!
چه شورى بر پا شده است! فرشتگان دسته دسته به مسجد الحرام مىآيند.
در ميان آنها فرشتگانى كه در جنگ بدر به يارى پيامبر آمدند نيز حضور دارند.
مسجد پر از صفهاى طولانى فرشتگان مىشود. در اين ميان دو فرشتۀ بزرگ الهى را مىبينى، آنها جبرئيل و ميكائيل عليهما السلام هستند.
جبرئيل با كمال ادب خدمت امام مىرسد و سلام مىكند و مىگويد:
«اى سرور و آقاى من! اكنون دعاى شما مستجاب شده است».
اينجاست كه امام دستى بر صورت خود مىكشد و مىفرمايد: «خدا را حمد و ستايش مىكنم كه به وعدۀ خود وفا كرد و ما را وارثِ زمين قرار داد».نگاه كن! چگونه امام با شنيدن سخن جبرئيل حمد و شكر خدا را مىكند.
پس من و تو هم بايد شكرگزار خدا باشيم كه روزگار سياه غيبت به سر آمد و سپيدۀ ظهور دميد.
به نظر تو اوّلين كار امام در هنگام ظهور چيست؟
جواب يك كلمه بيشتر نيست: نماز.
آرى، امام در كنار كعبه مىايستد و نماز مىخواند.
شايد امام به شكرانۀ اينكه خدا به او اجازۀ ظهور داده است، نماز مىخواند.
و شايد او مىخواهد با نماز از خدا طلب يارى كند؛ زيرا او راهى بسيار طولانى پيش روى خود دارد و نيازمند يارى خداست. وقتى نماز تمام مىشود او از جاى خود برمىخيزد و ياران خود را صدا زده و مىگويد: اى ياران من! اى كسانى كه خدا شما را براى ظهور من ذخيره كرده است به سويم بياييد.
نگاه كن، ببين!
ياران امام يكى بعد از ديگرى، خود را به مسجد الحرام مىرسانند.
همۀ آنها كنار درِ كعبه دور امام جمع مىشوند...
اكنون امام به كعبه، خانۀ يكتاپرستى تكيه مىزند و اوّلين سخنان خود را براى يارانش مىگويد. او اين آيۀ قرآن را مىخواند: «بَقيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ».
و سپس مىفرمايد: «من بَقيّةُ اللّه و حجت خدا هستم».
مىدانم كه مىخواهى بدانى معناى «بَقيّة اللّه» چيست.
حتماً ديدهاى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده، آن را در جايى مطمئن قرار مىدهند. آن وسايل، ذخيرههاى آنها هستند.
خدا هم براى خود ذخيرهاى دارد. او پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد. پيامبران همۀ تلاش خود را انجام دادند.
ولى آنها موفق نشدند كه حكومت الهى را تشكيل بدهند؛ زيرا هنوز مردم آمادگى آن را نداشتند.
امام زمان ذخيرۀ خداست تا امروز حكومت عدل الهى را در همۀ جهان برپا كند.
آرى، امام بَقيّةُ اللّه است، او ذخيرۀ خداست. او يادگار همۀ پيامبران است.
چه جمع زيبايى، يك شمع و سيصد و سيزده پروانه!
🔹️پایان قسمت ششم🔹️
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
. 🌹﷽🌹 💠 ادامه مطلب پرچمى كه سخن مىگويد شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان! امشب، پايان روزگ
🌹﷽🌹
💠 ادامه مطلب
شمشيرى كه كوه را متلاشى مىكند
نزديك اذان صبح است و همۀ ياران امام زمان، براى خواندن نماز آماده مىشوند.
نماز برپا مىشود. نسيم مىوزد. وقت مناجات با خداى مهربان است.
بعد از نماز، ياران مىخواهند با ايشان بيعت كنند و پيمان ببندند.
امام كنار درِ كعبه مىايستد و دست راست خود را باز مىكند.
آيا آن نور سفيد را مىبينى كه در دست راست امام مىدرخشد؟
اين نور بسيار زيبا و خيره كننده است، ولى با اين حال هيچ چشمى را آزار نمىدهد.
دقّت كن! در دست ديگر امام چه مىبينى؟ گويا يك نامه در دست امام است.
آرى، اين عهد و پيمانى است كه پيامبر براى امام زمان نوشته است. پيامبر اين پيمان را به حضرت على عليه السلام داده است. سپس اين پيماننامه را امام حسن عليه السلام به ارث برده است و همين طور از امامى به امام ديگر و اكنون به امام زمان رسيده است.
امام در حالى كه دست راست خود را باز كرده است مىفرمايد: اين دست خداست.
آيا مىدانى كه منظور امام از اين سخن چيست؟
امام اين آيه را مىخواند: «إنَّ الذينَ يُبايِعُونَكَ إنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ»؛ «و هر آن كس كه با تو دست بيعت بدهد با خدا بيعت كرده است».
آرى، دست امام، دست خداست.
خوب نگاه كن آيا مىتوانى اوّلين كسى را كه با امام دست مىدهد بشناسى؟
اين جبرئيل است كه خم مىشود و دست مبارك امام را مىبوسد و با او بيعت مىكند و بعد از آن همۀ فرشتگان با امام بيعت مىكنند.
اكنون نوبت بيعت ياران است.
امام زمان از ياران خود بيعت مىگيرد كه بر اساس مفاهيم قرآن، عمل كنند.
نگاه كن! از آسمان، شمشيرهايى نازل مىشود.
براى هر كدام از سيصد وسيزده نفر يك شمشير مخصوص مىآيد.
هر كسى شمشير خود را برمىدارد. هيچكس اشتباه نمىكند و شمشير فرد ديگر را برنمىدارد؛ زيرا نام هر كس، بر روى شمشيرش نوشته شده است.
عجيب است، بر روى هر شمشير هزار كلمۀ رازگونه نوشته شده است. از هر كلمه، هزار كلمۀ ديگر فهميده مىشود.
آنها از هر كلمه، هزار كلمه ديگر دريافت مىكنند. خداوند براى ياران امام، اين كلمات را آماده كرده است تا در موقعيتهاى مختلف از آن استفاده كنند.
تعجّب در اين است كه چگونه ياران امام مىخواهند با اين شمشيرها با دشمنى بجنگند كه انواع سلاحهاى پيشرفته را در اختيار دارد؟ نزد يكى از آنها مىروم و اين سؤال را از او مىكنم.
او شمشير خود را به من مىدهد و مىخواهد به آن نگاه كنم.
شمشير را مىگيرم. هر كار مىكنم نمىتوانم تشخيص بدهم كه از چه جنسى است.
او مىگويد: آيا مىدانى با اين شمشير مىتوان كوه را متلاشى كرد!
آرى اين شمشير چنان قدرتى دارد كه اگر آن را بر كوه بزنى، كوه را متلاشى مىكند.١
و بارها افرادى از من سؤال كردهاند كه امام زمان چگونه مىخواهد با شمشير، دنيا را در اختيار بگيرد؟
امروز من جواب آنها را يافتم، اگر شمشير ياران امام، مىتواند كوه را متلاشى كند، پس شمشير خودِ امام چه كارهايى مىتواند بكند؟
آرى، در دست اين فرمانده و لشكر بىنظيرش، اسلحۀ پيشرفتهاى است كه به شكل شمشير است؛ امّا هرگز يك شمشير ساده و از جنس آهن نيست، اين يك اسلحۀ بسيار پيشرفته است.
در اين اسلحه چه خاصيّتى نهفته است؟
نمىدانم، فقط اين را مىدانم كه مىتوان يك كوه را با آن متلاشى كرد.
اين اسلحه را خدا ساخته است و به راستى كه دست خدا بالاى همۀ دستها است!
منابع :
📚 بحار الانوار
📚الغیبه نعمانی
📚معجم احادیث مهدوی
🔹️پایان قسمت هفتم🔹️
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#سه_شنبه_های_مهدوی
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 💠 ادامه مطلب شمشيرى كه كوه را متلاشى مىكند نزديك اذان صبح است و همۀ ياران امام زمان، براى خ
🌹﷽🌹
🔷️ادامه مطلب
کنار کعبه چه خبر است؟
حالا دیگر آفتاب بالا آمده است، مردم مکّه متوجّه می شوند که در مسجد الحرام خبرهایی است.
آنها از یکدیگر سؤال می کنند: این کیست که در کنار کعبه ایستاده است و گروهی گرد او را گرفته اند؟
در این میان صدایی در همه جا طنین انداز می شود.
گوش کن !
این صدای جبرئیل است: «ای مردم! این مهدی آل محمّد است، از او پیروی کنید».
همه مردم دنیا این صدا را می شنوند. عجیب این است که هر کسی این ندا را به زبان خودش می شنود، اگر عرب زبان است به زبان عربی می شنود، اگر فارس زبان است به زبان فارسی.
وقتی مردم این ندا را شنیدند با یکدیگر در مورد ظهور سخن می گویند و می فهمند که وعده خدا فرا رسیده است.
مردم مکّه با شنیدن این ندا به سوی مسجد الحرام هجوم می آورند تا ببینند چه خبر شده است. آنان می بینند که امام با یارانش جمع شده اند. اکنون امام می خواهد با مردم سخن بگوید به نظر شما اوّلین سخن امام با مردم چیست؟
امام به کنار کعبه می رود و به خانه خدا تکیه می زند و چنین می گوید: «ای مردم ! من مهدی، فرزند پیامبر هستم. هر کس می خواهد آدم و ابراهیم و موسی و عیسی(ع) و محمّد(ص) را ببیند، مرا ببیند ! ای مردم من شما را به یاری می طلبم. چه کسی مرا یاری می کند؟».
و اکنون یک امتحان بزرگ الهی در پیش روی مردم مکّه است؛ زیرا با اینکه امام بیش از هزار سال عمر دارد؛ امّا به شکل یک جوان ظهور کرده است.
مردم مکّه در شک و تردید هستند، گروهی از آنها باور نمی کنند که این جوان، همان مهدی(ع) باشد. آنها دسیسه می کنند و تصمیم می گیرند تا امام را به قتل برسانند؛ ولی فراموش کرده اند که امام چه یاران باوفایی دارد، یارانی که عهد بسته اند تا آخرین نفس از امام دفاع کنند.
وقتی مردم مکّه می بینند که یاران امام آماده دفاع هستند پشیمان می شوند و مسجد الحرام را ترک می کنند .
منابع :
📚 بحار الانوار
📚 الملاحم و تلفات
📚کنز العمال
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#هیئت_رهروان_شهدا
#سه_شنبه_های_مهدوی
🔹️پایان قسمت هشتم 🔹️
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔷️ادامه مطلب کنار کعبه چه خبر است؟ حالا دیگر آفتاب بالا آمده است، مردم مکّه متوجّه می شوند ک
🌹﷽🌹
🔹️ادامه مطلب
صدای شیطان به گوش می رسد !
مدّتی است مردم دنیا صدای جبرئیل و ندای او را شنیده اند. دل های آنها به سوی امامِ خوبی ها متوجّه شده و همه دوست دارند امام را ببینند.
درست است که کوفه و مدینه الآن در تصرّف سفیانی است؛ امّا اگر به یکی از این دو شهر بروی، می بینی که سپاهیان سفیانی به حق بودن فرمانده خود شک کرده اند و می خواهند از بند سپاه سفیانی رها شوند و به سوی امام بیایند.
از آنجا که شیطان، دشمن سعادت انسان هاست، می خواهد هر طور که شده باعث گمراهی مردم شود. او اکنون نیز در فکر فریب دادن مردم است و می خواهد مانع پیوستن آنها به امام بشود.
او می داند که با ظهور امام زمان، بندگان خوب خدا در دنیا حکومت خواهند کرد و برای ناپاکان در زمین جایی نخواهد بود.
به همین دلیل، موقع غروب آفتاب، شیطان با صدای بلند، همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید: «ای مردم، آگاه باشید که سفیانی و یاران او حق هستند»
همه مردم این صدا را می شنوند؛ امّا نمی دانند که صدای شیطان است. عدّه ای به گمراهی می افتند و صدای شیطان آنها را فریب می دهد و متأسفانه آنها از امام زمان بیزاری می جویند. من خیلی دلم به حال این مردم می سوزد که چگونه فریب شیطان را می خورند.
در سخنان امامان معصوم(ع) آمده بود که در نزدیک روزگار ظهور، دو ندا در آسمان طنین خواهد انداخت.
ندای اوّل که نزدیک طلوع آفتاب به گوش می رسد، ندای جبرئیل است و صدای دوم که نزدیک غروب خورشید به گوش می رسد، صدای شیطان است.
شیعیان که از قبل، این مطلب را می دانستند هرگز فریب نمی خورند. آنها می دانند که حکومت عدل الهی بسیار نزدیک است.
منابع :
📚 الغیبة نعمانی
📚 بحار الانوار
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
#هیئت_رهروان_شهدا
🔹️پایان قسمت نهم🔹️
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۷ تیر ۱۴۰۲
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔹️ادامه مطلب صدای شیطان به گوش می رسد ! مدّتی است مردم دنیا صدای جبرئیل و ندای او را شنیده ان
🌹﷽🌹
🔹️ادامه ی مطلب
لشگری که در دل زمین فرو می رود!!!
امشب، شب چهاردهم «مُحرّم» است و آسمان شهر مکه مهتابی است.چهار شب از ظهور امام زمان می گذرد و در شهر مکّه آرامش برقرار است، البته همچنان بیرون شهر سپاه سفیانی مستقر شده و شهر را در محاصره دارند.
سپاه سفیانی هراس دارد که وارد شهر شود و با لشکر امام بجنگد.آنها منتظرند تا نیروی کمکی از مدینه برسد تا بتوانند به جنگ امام بروند.
امشب، سیصد هزار نفر از سربازان سفیانی از مدینه به سوی مکّه حرکت می کنند.
سفیانی به آنان دستور داده تا شهر مکّه را تصرّف و کعبه را خراب کنند و امام را به قتل برسانند. این نقشه شوم سفیانی است.
به راستی، امام زمان که فقط سیصد و سیزده سرباز دارد، چگونه می خواهد در مقابل لشکری با بیش از سیصد هزار سرباز مقابله کند؟
من می دانم که خدا هرگز ولیّ خود را تنها نمی گذارد.
سپاه سفیانی از مدینه به سمت مکّه حرکت می کند و بعد از اینکه از مدینه خارج شد در سرزمین «بَیْدا» مستقر می شود.
می دانید «بَیْدا» کجا است؟
حدود پانزده کیلومتر در جاده «مدینه» به سوی «مکّه» که پیش بروی به سرزمین «بَیْدا» می رسی.
پاسی از شب می گذرد...
آن مرد کیست که سراسیمه به این سمت می آید؟
نگاه کن ! ظاهرش نشان می دهد که اهل مکّه نیست. او از راهی دور آمده است.
آن مرد سراغ امام را می گیرد، گویا کار مهمّی با آن حضرت دارد.
یاران امام، آن مرد را خدمت امام می آورند.
آن مرد می گوید: «ای سرورم ! من مأموریّت دارم تا به شما مژده بزرگی بدهم، یکی از فرشتگان الهی به من فرمان داد تا پیش شما بیایم».
من که از ماجرا خبر ندارم، از شنیدن این سخن تعجّب می کنم. چگونه است که این مرد ادّعا می کند فرشتگان را دیده است؟
امام که به همه چیز آگاهی دارد، می گوید: «حکایت خود و برادرت را تعریف کن ».
آن مرد رو به امام می کند و چنین می گوید:«من آمده ام تا بشارت دهم که سپاه سفیانی نابود شد. من و برادرم از سربازان سفیانی بودیم و به دستور سفیانی برای تصرّف مکّه حرکت کردیم.
وقتی به سرزمین بَیْدا رسیدیم، هوا تاریک شده بود، برای همین، در آن صحرا منزل کردیم. ناگهان فریادی بلند در آن بیابان پیچید: ای صحرای بَیْدا ! این قوم ستمگر را در خود فرو ببر!».
آن مرد سخن خود را چنین ادامه می دهد: «سپس من با چشم خود دیدم که زمین شکافته شد و تمام سپاه را در خود فرو برد. فقط من و برادرم باقی ماندیم و هیچ اثری از آن سپاه بزرگ باقی نماند. من و برادرم مات و مبهوت مانده بودیم.
ناگهان فرشته ای را دیدم که برادرم را صدا زد و گفت: اکنون به سوی سفیانی برو و به او خبر ده که سپاهش در دل زمین فرو رفت. بعد از آن رو به من کرد و گفت: به مکّه برو و امام زمان را به نابودی دشمنانش بشارت ده و توبه کن».
حالا دیگر خیلی چیزها برای من روشن شده است.
آری خداوند به وعده خود وفا نمود و دشمنان امام زمان را نابود کرد.
آن مرد که از کرده خود پشیمان است، وقتی مهربانی امام را می بیند توبه می کند و توبه اش قبول می شود.
آیا می دانی آن فرشته ای که با این مرد سخن گفت که بود؟
آن فریادی که درصحرای «بَیْدا» بلند شد چه بود؟
او جبرئیل بود که به امر خدا به یاری لشکر حق آمده بود تا سپاه طاغوت را نابود کند.
سپاه سفیانی که می خواست کعبه را خراب کرده و با امام زمان بجنگد به عذاب خدا گرفتار شده و در دل زمین فرو رفته است.
خبر نابودی سپاه سفیانی به سرعت در همه جا پخش می شود. گروهی از آنها که از ماه ها قبل، مکّه را محاصره کرده بودند، با شنیدن این خبر فرار می کنند.
سفیانی که در شهر کوفه است با شنیدن این خبر، ترس تمام وجودش را فرا می گیرد و فکر حمله به مکّه را از سر خود بیرون می کند .
منابع :
📚 الفتن مروزی
📚 بحارالانوار
#هیئت_رهروان_شهدا
#اللّهم_عجّل_لولیک_الفرج
🔹️پایان قسمت دهم 🔹️
eitaa.com/niketeghad_rahrovan81
۱۳ تیر ۱۴۰۲
۱۴ دی ۱۴۰۲