8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•••❈🍎🍉🍎❈••
#یلدا بود که همگی رفتیم خانه ی مامان بزرگ و دور کرسی گرمش نشستیم. بعد هم هندوانه ی خنک و شیرین خوردیم. مامان بزرگ اول از همه برای مان دعاهای قشنگ کرد. بابا هم شعرهای حافظ را خواند. یک دفعه فکری زد به سرم، گفتم: «بچه ها امشب خانه ی مامان بزرگ بخوابیم؛ چون #بلندترین_شب_سال است، اینطوری از همیشه بیشتر خانه ی مامان بزرگ مانده ایم.»
نیکو گفت: «من کنار مامان بزرگ می خوابم که برایم یک عالمه #قصه بگوید.»
مامان گفت: «فکر کردی ما دوست نداریم قصه بشنویم؟ ما هم می مانیم.»
همگی زدیم زیر خنده، یک دفعه از پنجره ماه را دیدم که چندتا ستاره دورتا دورش چشمک می زدند. درست مثل ما که دور مامان بزرگ جمع شده بودیم و خوش حال بودیم.
#یلدا
#قصه_کودک
🍉از اینجا هم می تونی ببینی👇🏻
http://nikoonikan.com/
🍉برای دیدنی های بیشتر به کانال نیکو و نیکان بپیوندید👇🏻
╔═🔅🔅🌿🍉🌿🔅🔅═══╗
eitaa.com/nikoo_nikan_com
╚══🔅🔅🌿🍉🌿🔅🔅═╝