eitaa logo
نیمه ی دوست داشتنی🇮🇷
343 دنبال‌کننده
2هزار عکس
733 ویدیو
31 فایل
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 کانال نیمه ی دوست داشتی تصمیم دارد فعالیت خود را تحت عنوان #نشر_خوبیها #همسر_گزینی #فعالیت_جهادی #پاسخ_به_شبهات #برگزاری_کارگاههای_آموزشی ارتباط با مدیر : @hamidrezarahmani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ۴ دسته از افراد برای ازدواج مناسب نیستند! 1️⃣ افرادی که از نظر هیجانی بی ثبات هستند: یک لحظه به شما میگه عاشقتم، تو فرشته ای، تو بهترینی؛ و در یک لحظه دیگه میگه ازت بدم میاد، تو باعث بدبختیامی... و شما رو از عرش به فرش میاره! 2️⃣ افرادی که پرخاشگری شدید دارند: نمیتونن خشمشون رو کنترل کنند، خودزنی میکنند، تهدید به خودکشی میکنند و میخوان به هر قیمتی شده شما رو نگه دارند. 3️⃣ افرادی که شکاک هستند: مدام به شما شک میکنند،مدام دارن شما رو چک میکنن،کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرادیر اومدی؟ چرا زود رفتی ؟چرا جواب ندادی؟ و خیلی بدبین و بددل هستن. 4️⃣ افرادی که هیچگونه عذاب وجدان و احساس گناهی ندارن: خیلی راحت دروغ میگن، راحت سر آدما رو کلاه میذارن، راحت قانون و انسانیت رو زیر پا میذارن. ┏━━━🌺🍃━┓ https://eitaa.com/nimeyedostdashtani ┗━━🍃🌺━━┛
ازدواج موفق ازدواجی است که نیمی از آن است و نیم دیگر آن . بخاطر خودتان از خطاهای یکدیگر چشم‌پوشی کنید. گاهی اوقات نباید دید و نباید شنید. باما همراه باشید😍و کانال مارا به دوستان خود معرفی کنید🙂 ┏━━━🌺🍃━┓ https://eitaa.com/nimeyedostdashtani ┗━━🍃🌺━━┛
🌺 انتخاب همسر 🍀☘🍀☘ یه حدیث مهمان امیر المؤمنین (ع)باشیم. از حضرت میپرسن ،چه همسری برای فرزندم انتخاب کنم؟ حضرت میفرمایند: کسی رو برای همسری انتخاب کنید که با ایمان باشد. میگه آقا جان ! چطور بفهمم با ایمان هست یا نه؟ میفرمایند:شرط ایمان ۳تا چیز هست. این ۳تا رو بررسی کنید👇 ۱_راستگویی ۲_امانت داری ۳_وفای به عهد ┏━━━🌺🍃━┓ https://eitaa.com/nimeyedostdashtani ┗━━🍃🌺━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پیام شهدا
باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 بسیجی شهید عباس ذاکرحسینی 🌷 تولد ۲۵ شهریور ۱۳۳۹ شیراز 🌷 شهادت ۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ منطقه عملیاتی شوش 🌷 سن موقع شهادت ۲۱ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه و نکات اخلاقی این شهید عزیز ✅ تا بهشت راهی نیست، کمی توفیق، کمی همت، کمی تلاش. ✅ اومد روی یه صفحه کاغذ نوشت: حاسبوا قبل ان تحاسبوا. یه کم پایین تر اسم چند تا گناه رو ردیف کرد و جلوی اونها رو خالی گذاشت. ✅ بعدش هم برگه رو تکثیر کرد و به هر کدوم از مربیان یه دونه داد. بهشون هم گفت: شبها بنشینید کاراتون رو بررسی کنید ببینید خدای نکرده چندتا دروغ گفتید؟ غیبت چند نفر رو کردید؟ تهمت زدید یا نه؟ بدبینی داشتید؟ کارهای خوبتون چقدر بوده؟ و… ✅ خلاصه باید حواسمون به کارامون باشه. سر هر ماه اگه یه نگاه به این برگه بندازید حساب کار دستتون میاد. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله https://eitaa.com/payame_shohada
الله، الله، الله رهایمان نکن که از سنگ بی ارزشتر شویم. 🌸 سوره مبارکه بقره 🌸 🌸 نیمه‌ی❤️داشتنی
🌸 بسم الرحمان الرحیم 🌸 🌴ثمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ 🌴وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ 🌴وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ 🌴وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ ۗ 🌴وَمَا بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾ ☘سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر! ☘چرا که پاره‌ای از سنگها می‌شکافد، و از آن نهرها جاری می‌شود؛ ☘و پاره‌ای از آنها شکاف برمی‌دارد، و آب از آن تراوش می‌کند؛ ☘و پاره‌ای از خوف (از فراز کوه) به زیر می‌افتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف می‌تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) ☘و از اعمال شما غافل نیست. 🌸 سوره مبارکه بقره 🌸 🌸 نیمه‌ی❤️داشتنی
🔰 عالِمی که بعد از ۸ قرن پیکرش سالم بود. بمناسبت امروز ۱۴ شوال سالروز وفات قطب راوندی سال ۵۷۳ هجری قمری قطب‌الدین ابوالحسین سعید بن عبدالله معروف به محدث، مفسر، متکلم، فقیه، فیلسوف و مورخ بزرگ شیعه در قرن ششم هجری و از شاگردان شیخ طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان است. مرحوم آیت‌الله اراکی نقل کرده است: مرحوم آخوند محمد حسن جلالی نقل کرد که استادم مرحوم آقا شیخ محمدحسین فرمود: وقتی که صدراعظم (قریب به زمان مشروطیت) حدود هفت قرن بعد از فوت مرحوم ، صحن حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) در را تعمیر می کرد، در اثر تعمیر، به قبر مرحوم قطب راوندی باز شده بود، من رفتم و از نزدیک دیدم دو سر زانوی مرحوم قطب راوندی سالم است، به گونه ای که به نظر می رسید جنازه دفن شده است. سر خود را داخل قبر کردم و سر زانوی آن بزرگوار را بوسیدم در حالی که اثری از در آن نبود و هیچ تأثیری هم از بوسیدن من در آن بوجود نیامد. کتاب اجساد جاویدان، ص ۱۵۲ به دستور آیت الله مرعشی نجفی سنگ قبر بزرگی بر مزار این عالم شیعه در صحن حرم نصب شده است. 🌸 نیمه‌ی❤️داشتنی
به دزفول که رسیدم موشک زده بود. اولین بار بود از نزدیک چنین صحنه هایی می دیدم. خانه ها که هیچ، محله ها صاف شده بود. قیامتی بود برای خودش. ماشین را کناری زدم و مثل بقیه مردم رفتم کمک. لابلای آوارها زن جوانی افتاده بود. چند جای بدنش زخمی بود. چشمانش باز بود و تقریبا بیهوش. فریاد زدم. چند نفر آمدند کمک. او را بلند کردیم و گذاشتیم عقب یک وانت. ناگهان دیدم دستش را قدری بالا آورد و لباش آرام شروع کرد به تکان خوردن. تمام حواسم متمرکز دستش بود. لبه ی بلند و گشاد پیرهنش را گرفته بود لای انگشتان خونینش. انگار تمام توانش را ریخته بود توی آن دست نیمه جان ، تا کاری کند. نمی فهمیدم دنبال چه کاری است؟ لبانش هنوز می جنبید. نزدیک تر رفتم تا سرم را به دهانش نزدیک تر کنم. در این بین دیدم با آن دست زخم خورده، لبه ی پیراهنش را قدری بالا آورده و انداخت روی سرش. دلم ریخت. آتش گرفتم. مثل زلزله وجودم لرزید و همانجا زدم زیر گریه. آن زن جوان، در آن حال و روز ، داشت موهایش را با لبه ی پیراهنش می پوشاند. نزدیک تر که رسیدم و گوشم را به دهانش نزدیک تر کردم، دیدم دارد شهادتین می خواند. لبه ی پیراهن لای انگشتانش خشکید و سرش افتاد روی گردنش و شهید شد. حرف های راننده که به اینجا رسید، شهید طهرانی مقدم هم داشت گریه می کرد. راننده گفت: اگر زن ها و دختران دزفولی اینچنین حیا و شرم دارند که نمی توانند بدون حجاب بمیرند، دختران امام حسین در کربلا . . .  بیایید با هم برویم به ۲۲ آذرماه ۵۹ . حوالی ساعت ۱۱ صبح. همان روز که توپ خورد وسط آسفالت روبروی مسجد میان دره و بازار شلوغ دزفول ، قیامت شد. پیرزنی کنج خیابان افتاده بود و ناله می کرد. لبه ی چادرش را با دندان محکم گرفته و چادر را دور خود پیچانده بود.مدام به مردم التماس می کرد که «دا کُمکُم کُنِه وِرسُم . . » مردی در برزخ رفتن و نرفتن در حکم محرم و نامحرم مانده بود.بی خیال افکارش دوید و زیر بغل های پیرزن را گرفت تا از زمین بلندش کند. پیرزن دندان هایش را بیشتر به چادر فشار می داد، تا چادر از سرش نیفتد. مرد چندین بار او را از زمین جدا می کرد، اما پیرزن سُر می خورد و برمی گشت سر جای اولش. پیرزن وحشت زده و التماس کنان با صدایی که رمقش لحظه به لحظه کمتر می شد، با چادر به دندان گرفته اش نامفهوم زمزمه می کرد: «دا برارُم … عزیزُم … راسُم کن . . . » در آن غبار و سیاهی و آتش، ناگهان ردی از خون از زیر چادر پیرزن چشمان مرد را به حیرت وا داشت. اضطراب سرتا پای مرد را گرفت و دستانش لرزید. پیرزن زخمی بود. زیر این چادر سیاه رنگی که پیرزن به دندان می کشید و با دست محکم دور خود پیچیده بود، چه اتفاقی رخ داده بود؟ مرد دست لرزانش را دراز کرد و لبه چادر را از لای انگشتان پیرزن بیرون کشید و از آنچه که دید ، تمام سلول های بدنش آتش گرفت. آنگار آن توپ لعنتی در وجود مرد منفجر شده بود. وحشت در چشم های مرد پنجه می کشید. پیرزن جفت پاهایش قطع شده بود و اصلاً پا نداشت. پیرزن همچنان کنج چادر را به دندان می فشارد. انگار تمام قدرتش را ریخته بود توی همان نیمچه دندان هایی که محافظ لبه ی چادرش بودند. رنگ صورتش رو به سفیدی می رفت. مرد شانه های پیرزن را روی زمین گذاشت و فریاد زد: «کمک . . . کمک . . . » چه شرم مقدسی داشت پیرزن. لبه ی چادرش ، عقب وانت در دست باد بود و روحش را ملائکه داشتند بالا می بردند ، اما آن مرد دید که هنوز لبه ی چادر پیرزن شهید، لای دندان هایش گیر است. جانش رفت، اما دندان هایش هنوز دست بردار چادرش نبودند.   روضه ی بابابزرگ تمام شده است و روضه هایی که مکرر از ذهن من عبور کرده اند هم. ملاکاظم هنوز کنار منبر دارد مویه می کند. با دست می زند روی پایش و گریه کنان می گوید امان از حیای فاطمه ی صغرا. امان از غریبی زینب. مجلس هنوز گرم گریه است و من هم هنوز گرم روضه هایی که از پیش چشمم گذشته است. کاش می شد جایی برای دختران سرزمینم این روضه ها را می خواندم و از این حیای مقدس و آن عفاف آسمانی و از آن شرم سترگ می گفتم.  کاش جایی بود که مجال روضه خواندن به من می دادند تا به دختران سرزمینم بگویم، چادر، قیمتی ترین پوشش عالم است. ما برای این چادر، برای آن حیا و عفاف و شرم مقدس ، عزیزترین سرمایه هایمان را داده ایم. عصمت را ، مرضیه را، ناهید را و حتی آن پیرزنی را که پاهایش قطع شده بود، اما پس از شهادت هم چادر به دندان می کشید. این چادر برای ما خیلی گران تمام شده است. به قیمت خون. خون جوانانمان! خون ۲۰۰ هزار شهید. خون دختران مظلوم و عفیف و نجیب و بی نام و نشان شهرمان! مراقب حیا و حجابتان باشید! کاش قدر این ارثیه فاطمه زهرا را بیشتر می دانستیم. به قول شهید محمود نژاد میراث دار شهیدان باشید نه میراث خوار شهیدان.  بیایید لبخند شهدا را بخریم، چرا که با لبخند شهدا می شود تا انتهای بهشت را خرید.  🌸 نیمه‌ی❤️داشتنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داشتنت، داشته‌ای است بسیار عظیم تر از حد تصورات ما ؛ بسان ذره‌ای که خورشید داراییش باشد!! نمی‌بینمت ... نمی‌شنومت ... اما همین که هستی خدا را شکر ... ما که مُردیم بیا، پس تو کجایی آقا؟ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ┏━━━🌺🍃━┓ https://eitaa.com/nimeyedostdashtani ┗━━🍃🌺━━┛