#مسیربهشت🀄️
جنگجویی به نام نوبوشیگه، نزد #هاکویین (استاد قرن هشتم میلادی) رفت، و پرسید:
آیا واقعا #بهشت و #جهنمی وجود دارد؟
هاکویین گفت:
تو که هستی؟
#جنگجو پاسخ داد:
یک سامورایی!
هاکویین با تعجب گفت:
تو، یک سربازی؟
کدام فرمان روا تو را محافظ خویش قرار داده؟ بیشتر شبیه گدایان هستی.
نوبوشیگه خشمگین شده و خواست شمشیر خود را از غلاف خارج سازد، اما هاکویین ادامه داد:
خوب پس شمشیر هم داری! سلاح تو کندتر از آن است که بتواند سر مرا از بدن جدا کند.
هنگامی که نوبوشیگه شمشیر خود را کشید، هاکویین متذکر شد:
اینجا دروازههای #جهنم باز میشود.
نوبوشیگه که #آرامش و تسلط استاد بر خویشتن را مشاهده کرد، شمشیر خویش را در غلاف گذاشته و تعظیم نمود.
هاکویین گفت: «اینجا دروازههای بهشت باز میشود.»
#خشم و رزم