eitaa logo
تا انتهای افق
10.3هزار دنبال‌کننده
697 عکس
225 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
انصاف و وجدان شش ماهی که ایران بودم کیفیت همه چیز خیلی بالاتر رفته بود. سیستم بانکی،‌ انواع اپلیکیشن های رفاهی تفریحی، وفور رستوران ها و کافی شاپ ها، شلوغی چشم گیر آنها. جشن تولدهایی در آن ها برپا بود... و پارک ها شلوغ، دورهمی های رفاقتی و خانوادگی. صدای بگو بخند همه جا را گرفته بود. من خیلی جاها رفتم. خیلی عکس و فیلم گرفتم. مراکز تجاری خیلی بیشتر شده بود. قدم به قدم یک ساختمان تجاری بزرگ که در هر کدام هم می رفتی مردم در حال رفت و آمد و خرید. سرویس دهی ها خیلی قوی شده بود. به روز ترین اجناس و ... فقط گران تر شده بود. گران تری که در پست بعدی می نویسم وقتی برگشتم در هلند با چه وضعی مواجه شدم. در این بازه زمانی چند دانشگاه و مدرسه هم رفتم. دوره های استارتاپی خیلی قوی دیدم که به شدت در حال فعالیت هستند. واقعا برایم جالب بود. سطح فعالیت و دانش و بودجه و حتی گروه سنی کسانی که فعالیت می کردند و همه دارای تحصیلاتی عالی دانشگاهی بودند و نخبه می نمودند. حتی در یکی از دوره های آموزشی آنها شرکت کردم. موضوعی بود که همین الان در دنیا تازه مطرح شده و آنجا فارسی و انگلیسی در حال تدریس بود. فعالیت برخی از این استارتاپها تا کشورهای همسایه هم پیش رفته بود و یک هم افزایی عالی شکل گرفته بود. جوانانی کم سن که به شدت مشغول بودند و از آینده درخشان ایران و جوان ایرانی می گفتند و چشمان من برق می زد. خلاصه خیلی حس خوب و امیدوار به خود گرفتم و خدا را شکر کردم. روزی که داشتم بر می گشتم هنوز این حواشی پیش نیامده بود. فرودگاه را تا این حد شلوغ ندیده بودم. آخر شهریور بود و ظاهرا مردم به سفرهای تفریحی می رفتند. به شدت شلوغ و غالبا خانوادگی. در دلم گذشت که مردم در دنیای واقعی واقعا زندگی خیلی خوبی دارند. در امنیت و آرامش و دوری از سختی واقعی زندگی را می گذرانند... صف خیلی طولانی برای زدن مهر گذرنامه ایجاد شده بود. واقعا جمعیت خیلی بود. یک دفعه یک آقایی داد زد که مردم رو خسته کردید چرا انقدر کند کار می کنید بابا یکی بره اعتراض کنه! یه آقای دیگه گفت: شما برو اعتراض کن ما پشتت در میایم. آقای اول گفت: بعید می دونم شماها آدم رو شیر می کنید آدم جلو می ره می بینه پشتش خالیه. نرفت خلاصه جلو ولی بلند بلند به غر زدنش ادامه داد و خستگی در صف ایستادن رو بیشتر کرد با صداش. این گذشت و رسیدم فرودگاه آمستردام. این چندمین بار بود که با چنین صف سنگینی مواجه میشدم. تقریبا همیشه بخصوص این دفعه آخر چندین بار این اتفاق رخ داده. حتی در اخبار هلند بارها در خصوص شلوغی و کندی کار در فرودگاه اسخیفول صحبت شده. خسته از یک سفر طولانی باز در صف قرار گرفتیم. اما اینبار اینجا هیچکس اعتراضی نمی کرد. همه خیلی مودب ایستاده بودند و صف به آرامی جلو می رفت. موقع رفت هم به این شکل بود. با اینکه بیش از دو ساعت معطلی کشیدیم اما حتی یک نفر اعتراض نکرد... با اینکه در صف ایرانی کم نبود... این اعتماد به نفس کاذب و اخلاق طلبکارانه فقط در ایران خریدار دارد... ایرانی بی اعصاب و معترض ایران، ایرانی مبادی آداب و قانون می شود در خارج. چرا؟ چون اینجا داد و فریاد و شلوغ کردن و اعتراض کردن هزینه سنگینی دارد... همین اواخر که در هلند به خاطر اعتراضات مردمی شلوغ شد و برخی به اموال عمومی آسیب وارد کردند، دوست هلندی می گفت چون تمام زندگی مردم اینجا وابسته به حساب بانکی است، به راحتی اولین کاری که پلیس می کند پس از شناسایی فرد، حساب بانکی اش را می بندد و رسما او را به خاک سیاه می نشاند. این کار پلیس سر اعتراضات اخیر کانادا و آمریکا هم رخ داده بود. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
هزینه های کمرشکن هلندی وقتی رسیدم هلند گران شدن همه چیز به چشم می آمد. اینجا به دلیل گرانی شدید بنزین، مردم تشویق به استفاده از ماشین های برقی می شوند. هزینه برق ماشین دقیقا دوبرابر شده بود. شنیدم یکی از همین ایرانی های ساکن اینجا که ماشینش با بنزین کار می کند گفته برای هر بار بنزین زدن به بلژیک می رود. چون باز به نسبت ارزان تر در می آید. رفتم یک فضای باز و نشستم به مطالعه که سر صحبت با یک مغازه دار باز شد. گفت که یک پروسه ۵ ساله طی شده تا به هلند رسیده. اول پناهنده شده به ترکیه. بعد از مدتی منتقلش کرده اند به کمپ یونان. بعد از مدتی کمپ یک کشور دیگر، بعد از مدتی هلند. زمان زیادی در کمپ بوده اند و اضطراب اینکه بلاخره پذیرش می شوند یا نه. تازه شروع میشود یادگیری زبان هلندی و تلاش برای یافتن کار و روزگار سختی را خلاصه گذرانده بود تا امروز. الان یک مغازه اجاره ای دارد و هفت روز هفته صبح تا بعداز ظهر با همسرش کار می کند تا بتواند خرج زندگی را در بیاورد. حرف از ایران شد و اظهار ناراحتی و تاسف کرد که باور نمی کند مردم ایران انقدر ناراضی باشند. گفت که از زندگی بیرون از ایران خبر ندارند و نمی دانند که هرجا باشی چقدر باید تلاش کرد تا بتوانی یک زندگی خیلی معمولی را تازه بسازی. گفت: اینجا در مغازه ما همه چیز برقی است. ماهی ۸۰۰ یورو هزینه برق پرداخت می کردیم یعنی ۲۴ میلیون و الان بعد از این گرونی ها رسیده به ۴۰۰۰ یورو. به پول ما یعنی ماهی ۱۲۰ میلیون. ۵ برابر شده. و تازه این وضع ماست. برای بقیه که از سیستم گازی استفاده می کنند گرانی ۷ برابر شده. بعد گفت در ایران سریع می گویند انقدر درآمدش هست به یورو خوش به حالش. اما نمی گوید چقدر خرج و مخارج زندگیست و چقدر برای آدم می ماند. تازه مالیات که به کنار. گفتم: حالا در ایران زمستان که می شود انقدر خانه ها گرم است و چلچراغ ها روشن که در و پنجره باز می کنند... یک لبخند تلخ زد و گفت: اینجا بروید ببینید مردم در خانه ها چگونه زندگی می کنند. شب ها یک تا دو چراغ روشن می کنند. جوراب بافت می پوشند لباس بافت می پوشند شلوار گرم کن می پوشند. چرا؟ چون نمی توانند از پس هزینه گاز و برق برآیند. برخی که همان چراغ هم روشن نمی کنند و شمع روشن می کنند. هم نور می دهد هم گرما. خیلی صحبت کرد و وقتی از زندگی سختش می گفت نمی دانستم چه بگویم. بخصوص که می گفت و تا پایان عمر همین است. ما که نمی توانیم به راحتی خانه بخریم. الان سالهای سال است دوستانی در هلند هستند و نتوانستند خانه بخرند. اما خب باید هفت روز هفته را کار کنیم که بتوانیم زندگی را اداره کنیم. غم انگیز اینکه هیچ هم طلبکار نبود، و به سیستم هلند هیچ بد و بیراه نمی گفت. فقط گفت ایران خیلی شرایط خوبی دارد که وابسته نیست. الان این کشورهای اروپایی به شدت به هم وابسته هستند. همین هلند به همه چیز وابسته است و الان سر قضیه اکراین واقعا از همه جهت دچار مشکل شده است. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
رفتم در یک مغازه عتیقه فروشی در هلند. این کارت پستال ها به چشمم خورد. چهره ای از زنان مقدس زن در میان همه ملت ها چهره ای با وقار و متانت و پوشش داشته. این چهره برای همه ارزشمند بوده و به عنوان هدیه بر کارت پستال ها نقش می بسته. اما به مرور دستانی زن را به سمت بی پوششی و دوری از وقار و حیا سوق داده که عوارض آن حال بد دختران و زنان در غرب و شرق است که از آن برایتان خواهم نوشت... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
تلاش بی سرانجام بر پایه دروغ در حوادث مختلف من همیشه در گروهها و کانال هایی بودم که در مسیر باورها و عقایدم بود و به صداقت و حقیقت آن اطمینان داشتم. اما این بار به واسطه حضور در غرب و طبیعتا عضویت در برخی کانالها و گروههای دانشجویی یا غیره یعنی ایرانیان ساکن این کشورها با محتوا و فعالیت هایی مواجه شدم که واقعا مرا حیرت زده کرد. حجم و درصد بسیار بالای دروغ و بزرگنمایی و سیاه نمایی برخی اعضای این گروهها برایم خیلی عجیب بود و تناقض شدید رفتاری این بخش از افراد واقعا تاثر برانگیز بود. گاهی انقدر این رفتارها غیرواقعی می شد که برخی از همان جمع می گفتند: ما با خانواده های خود مرتبطیم در ایران اینطور که شما می گویید اصلا نیست. یا کسی متذکر می شد که جانب اخلاق را رعایت کنید خیلی الفاظ بدی به کار می برید یا لطفا چیزی که مطمئن نیستید نشر ندهید اما بعد تندی خیلی شدید برخی را می دیدم که نه واقعیت همین است و شما دلسوزی نکنید! این ادامه داشت تا اینکه پیامی دیدم که حکم داده بود در این مبارزه اینترنتی هر نوع دروغ و شایعه و غلو و تهمت و ... مجاز است برای رسیدن به موفقیت و هدف... این حجم تلاش بر پایه دروغ که پایانش مشخص است اما من به چیز دیگری هم فکر می کنم. من نمی دانم خدا با اینها چه خواهد کرد. با تک تک اینها. چه آنها که محتواسازی می کنند، چه آنها که با هیجان نشر میدهند و جو می سازند. اما یقین دارم تک تک این افراد را خدا به حال خود واگذار نخواهد کرد. چه اعتقاد داشته باشند چه نداشته باشند از آنجا که همه بخش های تاریخ همیشه در حال تکرار هست، عاقبت کسانی که به وطن و مردم و حق و حقیقت خیانت می کنند همیشه مشابه هم بوده است. امیدوارم خیلی ها از این کارها فاصله بگیرند. امیدوارم لحظه ای خودشان را کنار بکشند و با خودشان صحبت بکنند و بپرسند دارند چه می کنند؟... که چه باور داشته باشند چه نداشته باشند، خداوند سریع الحساب است... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
دختران تحصیل کرده ایرانی در خارج! دختران دانشجوی ایرانی زیادی در کشورهای مختلف جهان هستند. عموم اینها برای مقطع دکتری در این دانشگاه ها پذیرش می شوند. با خودم فکر می کنم که این دخترها در کدام کشور و کدام دانشگاه و با چه نوع پوششی تا این سطح از دانش و تخصص را کسب کرده بودند که از این کشورها و از این دانشگاه ها پذیرش گرفتند؟ از ایران. مدارس و دانشگاههای ایران و با پوشش حجاب. این ثابت می کند دختران در ایران برای کسب علم و زندگی آزادند، و حجاب مانع آزادی مورد نیازشان برای شکفته شدن استعدادها و توانمندی های علمی شان نشده است. این دختران ایرانی، نمونه های خوبی برای تایید مانع نبودن پوشش برای آزادی، زندگی و شکوفایی هستند. دوستی ایرانی داشتم که با حجاب وارد فرانسه شد. دانشجوی دکتری از یکی از شهرهای جنوبی ایران بود. همزمان استاد دانشگاه هم بود. به دلیل هوش و سوابق علمی اش، به دعوت از یکی از اساتید دانشگاه به فرانسه دعوت شده بود و همزمان در حال دریافت دو دکتری بود... با همان حجاب. هم در ایران. هم در فرانسه. کم کم هیاهوها و غبارها کنار می رود و جهان با واقعیت ایران و دختران ایرانی آشنا می شود. یعنی زنان جهان می فهمند که می توانند با پوشش از سلامتی خود محافظت کنند و از بسیاری از آسیب های رایج در کشورهایشان در امان بمانند و تازه به همه موفقیت های لازم و علاقه مندی های سالم دلشان برسند. اینگونه می شود که همچنان که می بینید با سرعت بیشتری زنان به سمت پوشش داشتن گرایش پیدا می کنند. فیلمی که ارسال می کنم را در پست بعدی ببینید... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم به نظر قدیمی است. این پرسش و پاسخ در خصوص علت انتخاب حجاب را از این خانم غربی ببینید و بشنوید و اینکه از چه زمانی این گرایشها آغاز شده تا فیلمهای امروز را هم برایتان ارسال کنم. وقتی میخواستم به فرانسه بروم ترس داشتم که حجابم پذیرفته نشود. و وقتی با زنان محجبه در سراسر این کشور مواجه شدم واقعا جا خوردم. وقتی قرار شد به هلند بیاییم باز همان نگرانی به سراغم آمد که هلند و حجاب؟؟ اما وفور باورنکردنی محجبه ها در هلند بیشتر مرا شوکه کرد. اگر حجاب مانع زندگی، فعالیت، تحصیل و شکوفایی و به طور کلی آزادی انسانی یک دخترخانم بود، اینجا که برای داشتن یا نداشتن حجاب در اجتماع قانونی نوشته نشده، چرا حتی دختران نوجوان که در مدارس مختلط هم تحصیل می کنند، پوشش حجاب را برای خود انتخاب کرده اند؟ این روزها که در کتابخانه ها برای مطالعه و تمرکز می روم واقعا از تعداد نوجوان دانش آموز محجبه هم جا خوده ام... به یاری خدا به زودی نظراتشان را به شما خواهم گفت... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترسا کوربین. فمینیست آمریکایی است و به اسلام و حجاب گرایش پیدا کرده. مدافع حقوق زنان و فعال اجتماعی... خیلی از این ویدئوها و مصاحبه ها می بینم. شاید به مرور همه را گذاشتم. و فکر می کنم روزی خواهد رسید که زنان در شأن خود نبینند که در جامعه بدون پوشش مناسب تردد کنند... بخصوص که کم کم در حال فهمیدن هستند که پوشش مانع آزادی آن ها برای کسب علم و فعالیت اجتماعی شان نیست. ولی مانع تعدی و تعرض و آسیب های ناخواسته ای که بسیار پر تکرار در همه جای دنیا برای زنان رخ می دهد هست. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
هدایت شده از انگلیسی و عربی زیر نظر اساتید حوزه علمیه امام کاظم علیه السلام
📝 رایگان چند تا پیام بالاتر👆 💥 : ۳۰ مهر ۱۴۰۱ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تا انتهای افق
📝 #فایلهای رایگان چند تا پیام بالاتر👆 💥#شروع_کلاس : ۳۰ مهر ۱۴۰۱ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
دوستانی که پیگیر کلاس های زبان انگلیسی و عربی مناسب بودند. به نظرم این مجموعه خیلی خوب هست. 👆 جامع و با برنامه.
دار مکافات واقعا دنیا دار مکافات است. در تمام این سالها که از بچگی یادم هست با جون و دل راهپیمایی ۲۲ بهمن می‌رفتیم. گاهی با موتور، گاهی با ماشین یا اتوبوس و مترو. هیچ وقت آن سالی که برف و باران شدید می‌بارید و ما وقتی برگشتیم، انگشت‌های دست و پامون بی‌حس شده بود یادم نمیره. روزی که تقریبا تمام وجودمون خیس بود و سرما تا عمق استخوان نفوذ کرده بود اما حس خوب و ارزشمندی داشتیم. همه با عشق و اعتقاد و نشاط خاصی بود. بعد هربار می‌شنیدیم که می‌گفتند: گفتن اتوبوس می‌گذارند و کارمندان اداره‌جات را می‌برند و گفتند اگر نیاین حقوق بی‌حقوق و ما متحیر به هم نگاه می‌کردیم... یا می‌شنیدیم که می‌گفتند: گفتن اونجا به مردم کیک و ساندیس رایگان میدن و اینطوری مردم رو جمع می کنند. و ما مات و حیران که عموما اتفاقا بستر خوبی برای فروشنده‌ها میشد و کلی با فروش باقالی و لبو پخته و گل نرگس یک روزه درآمد اساسی کسب می‌کردند. یا می‌شنیدیم که بابا اینا همش فیلمه! سالهاست یک فیلم رو تکرار می‌کنند... و اینا که از بالا نشون میدن هم درخته😄 خلاصه سالها گذشت... خدا صبر جالبی داره... من تا حالا در جمع‌های غیر خط فکری خودم نبودم و از بحث‌های درونیشون بی‌خبر... اما تجربه زندگی موقتی در خارج از کشور واقعا تجربه ارزشمندی شد که بی واسطه حقایق زیادی را خودم ببینم و بشنوم. دیدم صبح تا شب در این گروه‌هاشون اصرار و التماس که حتما شنبه بیاین. این التماسشون به کنار. دیدم مدام در حال نامه زدن به شهرداری‌های کشورها هستند که التماس التماس که بلیط ۷۵ یورویی تا آلمان رو رایگان کنید بتونیم بریم تظاهرات... آخر ۱۰ یورو رایگان کردند به طرز عجیبی ذوق و شوق... بخاطر ۱۰ یورو... دیدم یکی می گفت: یه مدت قطار رو برای پناهنده‌های اکراینی رایگان کرده بودند باید اصرار کنیم برای ما هم بکنند... بعد به طرز خنده داری یکی که از ایران عضو بود می گفت: ما برای آزادی شما داریم جون میدیم😐 بعد شما لنگ پول قطارتی... بعد دیدم در گروه دیگه میگن لطفا خواهشا از سراسر اروپا هرکس می تونه بیاد! هر طور شده بیاد... مثل اینکه ما راهپیمایی ۲۲ بهمن تهران رو از سراسر ایران و افغانستان و عراق و پاکستان و هند و آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان درخواست و اصرار کنیم با اتوبوس و قطار بیاین تهران... بعد هی تذکر که بیاین پذیرایی هم هست🤦🏻‍♂ انقدر تکرار کردند که بین خودشون گفتند این جنبه مهم تره انگار... بعد یکی می گفت ایمیل بزنید نامه بزنید من با ایمیل پدر و مادرم در ایران هم ایمیل زدم! بعد یکی آموزش می‌داد چه طور میشه در توییتر بیش از ۸۰ اکانت ساخت! و اصرار و التماس که تا می تونید اکانت بسازید... خیلی غم انگیزه... کاش حداقل با اصالت و صداقت و غیرت و عزت، اعتراض و تظاهرات می‌کردند. هرآنچه اتهام می‌زدند به رفتار خالصانه ملت، عملا و در واقع به انجامش مبتلا شدند... و به بسیار بدتر از آنچه اتهام می‌زدند... و البته به نص صریح قرآن به از این سخت‌تر هم مبتلا می‌شوند اگر راهشان را جدا نکنند. و اما همزمان ایرانی که در حال صعود قله هاست و در پست بعدی از میزان ایرانیان فرهیخته و تحصیل کرده که در حال برگشت به ایران هستند خواهم گفت. و بسیاری که می‌شناسم و برگشته‌اند و همین چند روز پیش به دیدار رهبر فرزانه ایران رفتند... 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این دو سه سال اخیر، دوستان فرهیخته، تحصیل کرده، نخبه واقعی و مومن به خدا و وطن را میشناختم که به ایران برگشتند و خیلی پر امید و با جدیت در حال فعالیت شبانه روزی در بخش‌های مختلف کشور هستند. کلی با هم صحبت می‌کنیم و دیدارهای شیرینی در ایران با ایشان داشتیم. پر از طرح‌های بزرگ هستند. دنیا دیده و پر دغدغه. در جلسات علمی و فنی‌شان بعضاً شرکت می‌کردم و از حجم فعالیت‌هایشان در ایران متحیر می‌شدم. برخی مسلط با کشورهای منطقه و فرامنطقه هم ارتباطشان را حفظ کرده‌اند و بی‌وقفه در حال کادرسازی و آموزش‌دهی به نوجوانان و جوانان ایرانی هستند. دیروز که این ویدئو را دیدم، از اینکه بچه‌ها، بی‌توجه به حواشی حواس پرت کن، در حال پیشبرد پروژه‌های بزرگ آینده‌ساز هستند، یک لبخند و شکر عمیق در دلم گذشت و آرزو کردم لیاقتش را خداوند به زودی، به من هم بدهد... هم لیاقت کار برای وطنم، هم لیاقت زیارت رهبر فرزانه را. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
پستمن با مطالعه چندجانبه و هوشیارانه تاریخ، جامعه آمریکایی را، اولین جامعه ای می داند که به نظام تکنوپولی بدل شده است. راهی را که این جامعه پیموده و از عصر ابزار و آلات به عصر تکنیک می رسد و با ظهور تکنولوژی و قوام گرفتن تکنوکراسیِ حافظ آن، به نظام فراگیر تکنوپولی تحول می یابد، ترسیم کرده و فراروی خواننده قرار می دهد. او تحول و دگرگونی هایی را که در فرهنگ و آداب و باورهای انسان ها در گذار از هر یک از این ادوار روی می دهد، از زوایای گونه گون بررسی می کند و شرایط و علل و عوامل هر کدام را با تیزهوشی و ژرف نگری ویژه ای تحلیل کرده و عرضه می دارد: «در آمریکای قرن نوزدهم هنوز انسانهای مذهبی و پایبند به مبانی عقیدتی وجود داشتند، گناه، هنوز جایگاهی را در ذهن و اندیشه و جان انسان ها دارا بود... اتکا به ریشه ها و آداب خانوادگی... احترام به سنت و آیین گذشتگان و حتی اعتقاد به اسطوره ها و قصص و سیره پیشینیان، به عنوان نقطه اتکا تلقی می شد... تکنوکراسی قرن نوزدهم آمریکا که با تجهیزات کامل وارد میدان شد به این باورها و پای بندی ها با دیده حقارت می نگریست. زیرا پرهیزگاری و احترام به مادربزرگ و... تعهد و اعتقاد به آنچه سابقه دوهزارساله دارد، در تعارض با رسم و سلوک و شیوه نوین زندگی، که تکنوکراسی آن را طلب می کند، قرار می گرفت...» 📚کتاب تکنوپولی ( تسلیم فرهنگ به تکنولوژی)؛ مقدمه مترجم؛ ص ۹ و ۱۰ 🖌نویسنده: نیل‌پستمن؛ جامعه‌شناس آمریکایی‌ 📺📻📡🎙📀 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance