eitaa logo
تا انتهای افق
9.8هزار دنبال‌کننده
728 عکس
310 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت اول یکی از معضلات رایج که در همه جا تجربه می‌کنیم. در مدارس. دانشگاه‌ها و حتی میان افراد فامیل، تصور گل و بلبل بودن خارج از کشور هست. حقیقتا نمی‌دانم این تصور چگونه شکل گرفته. اما خیلی عجیب هست که تا این حد ذهن‌ها تخیلی شکل گرفته باشد. همیشه همه یک دوست و آشنا و فامیل دارند که میگه خارج همه چی عالیه... اما هیچ کس از اون بخش از دوستان و آشنا و فامیل نمی‌گه که یا ساکته. یا جرأت نمی‌کنه از حقایق بگه یا بعد از چند سال زندگی، زبانش به حقیقت باز میشه. بخصوص اگر شرایط برگشت به کشور را پیدا کنه و برگرده... دیروز این پیام تیتر خبری اخبار هلند بود: زنان در حمل و نقل عمومی، ایستگاه ها، پارک ها در احساس ناامنی می کنند. | NL Times https://nltimes.nl/2024/06/20/women-feel-unsafe-public-transport-stations-parks-netherlands در صورت تمایل خودتان خبر را دنبال کنید. اما ترجمه را هم در کانال می‌گذارم. ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
قسمت دوم متن ترجمه شده خبر هلندی: « زنان در مکان های عمومی در هلند احساس ناامنی می کنند. ترسناک ترین مکان ها برای آنها حمل و نقل عمومی و ایستگاه ها و پس از آن جنگل ها، پارک ها و مکان های تفریحی هستند. Pointer و AD در نظرسنجی از بیش از 7400 زن دریافتند که زنان تا زمانی که می‌توانند از این مکان‌ها اجتناب کنند، مسیرهای جایگزین را انتخاب می‌کنند یا زمانی که در آن مکان هستند، مکان زندگی خود را از طریق تلفن خود به اشتراک می‌گذارند. 91 درصد از زنان اظهار داشتند که در ایستگاه‌های قطار، مترو و اتوبوس احساس ناامنی می‌کنند، 82 درصد در حمل‌ونقل عمومی احساس ناامنی می‌کنند، 90 درصد در پارک‌ها و جنگل‌ها احساس امنیت نمی‌کنند و 74 درصد می‌ترسند که ممکن است در مکان‌هایی مانند بارها و باشگاه ها برایشان اتفاقی بیفتد. وقتی به طور مشخص از آنها پرسیده شد که از چه چیزی می‌ترسند، سه چهارم زنان نشان دادند که فکر می‌کنند ممکن است در این مکان‌ها اتفاقی برایشان بیفتد. بیش از یک سوم واقعاً یک حادثه را در مکان های ذکر شده تجربه کرده اند. زنان در عصر و شب بیشتر احساس ترس می کنند. تنها 6 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که رفتار خود را تغییر نمی دهند تا در فضاهای عمومی احساس امنیت کنند. 94 درصد دیگر زنان این کار را انجام می دهند. آن‌ها از مکان‌های خاصی در تاریکی اجتناب می‌کنند، یک مسیر جایگزین انتخاب می‌کنند، وقتی احساس ناامنی می‌کنند وانمود می‌کنند که در حال مکالمه هستند، یا مکان زندگی خود را از طریق تلفن با دوستان یا خانواده به اشتراک می‌گذارند. حدود 20 درصد از زنان یک سلاح سبک مانند اسپری فلفل حمل می کنند یا در صورت نیاز به دفاع از خود، کلید خود را بین بند انگشتان خود حمل می کنند.» چند خبر ناراحت کننده دیگه که همه در یک روز در هلند منتشر شده را هم در ادامه ارسال می کنم. بعد تصور کنید این خبرها برای ایران بود... توجه کنید که هلند مانند ایران بیش از 200 ماهواره و شبکه فارسی زبان نداره که هدفش تخریب و تضعیف هلند باشه و فروپاشی روانی ذهن مردمش. خیلی عادی به شکل روزانه این اخبار را مخابره می کنه. خبر بعدی میزان بی خانمان های هلند هست. خبر بعدی آمار نگران کننده میزان قتل عمد فقط در آمستردام... اما خب موسسات مهاجرت را در نت در خصوص هلند ببینید. علت توهم خیلی افراد که بیرون از ایران گلستان هست را متوجه می شوید. خودم شخصا از نزدیک شاهد ایرانی هایی بودم که حقیقتا به سختی و رنج زندگی می کردند، اما در صفحات اینستاگرامی خود فقط عکسهای غرق در خنده و تلاش برای نشان دادن اینکه چقدر خوشبخت هستند را به نمایش می گذاشتند... حالا مطالب بیشتری هست که در ادامه خواهد آمد... چرا تصمیم به نشر این مطالب گرفتم؟ چون جریانی در ایران سالیان سال است ریشه دوانده و الان تا شعارهای انتخاباتی در سطح ریاست جمهوری یک کشور رسیده که واقعا عوام فریبانه غرب را متفاوت و ما را محتاج ارتباط القا می کند... و بسیاری از مردم هم خام این حرف ها می شوند. اما بلاخره یک روز باید این بسته بودن ذهن ها و زودباوری ها و کمی عزت نفس ملی و بین المللی در بسیاری فصلش به پایان برسد. دیگر در این دنیای کوچک شده به راحتی می توان از حقایق باخبر شد. و متاثر از هیجانات و حرف های بی پشتوانه نشد... طبیعی است که برخی بگویند اگر غرب بد است یا زندگی سخت است، تو چرا رفتی؟ بارها پاسخ داده ام که همه آدمها بخاطر راحت تر زندگی کردن سفر نمی کنند. اگر همین تجربه برایم اتفاق نمی افتاد، خودم هم تصورات بسیار اشتباهی در خصوص بسیاری از مسائل از غرب داشتم که با تجربه بی واسطه همه تغییر کرد... ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
46.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخی حال و احوالات، تغییر تحولات، شکستن‌ها و از نوع ساخته شدن‌ها را فقط ما خارج رفته‌ها درک می‌کنیم...😭 فرایندی که این دختر خانم طی کرده برای خیلی از خارج رفته‌ها آشناس... که گفتم بخشی از آن چنین تحولات و تجاربی است. نمی‌دانم بگویم چند نفر را شخصا تا امروز دیدم و با ایشان گفتگو کردم که بعد از دور زدن در خارج، نگاهشان به همه چیز زیر و رو شده است... بر خلاف بسیاری که وحشت دارند از رفتن جوانان به خارج از کشور، تصور می‌کنم این سیرو فی الارض‌ها برای بسیاری نجات بخش است... بسیاری از تصورات و حسرت‌های کاذب که درمان می‌شود هیچ...، جهان‌بینی انسان به شکلی تغییر می‌کند که واقع بینی و حقیقت بینی ناگزیر داستان است... گاهی شاید سیاهی حقیقی را باید تجربه کنیم تا بفهمیم آنچه در کشور خود سیاهی می‌دیدیم چیزی شبیه شوخی بود و معنای نور و احتیاج به نور اینگونه در قلب انسان طلوع می‌کند... خیلی دوست دارم شرایطی فراهم شود و کنار هم جمع شویم و کمی راحت‌تر از آنچه بر ما گذشته بگوییم... هر کدام از ما داستانی داریم که قابلیت دارد یک کتاب خواندنی شود... ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
هدایت قلب‌ها دست خداست... شاید تقدیر درست خیلی‌ها این باشد که مدتی خارج از وطن زندگی کنند... --------- « همیشه عاشق سفر به خارج از کشور بود و می‌گفت: اینجا جای ماندن نیست. بلاخره رفت و هزاران تجربه را از سر گذراند... از تصمیمش راضی بود و احساس خوبی داشت... اما این حس مثل خیلی‌ها در او ماندگار نبود... چند سال گذشت و ورق همه چیز در ذهن و قلبش برگشت... هیچکس متوجه نشد چگونه... خودش و دخترش محجبه شدند و حتی تحمل زندگی در تهران را هم نداشت. می‌گفت: وقتی دیدم دختران کشف حجاب کرده‌اند و نهایت دستاوردشان این بوده که این ور و اون ور در حال سیگار کشیدن باشند، با خود گفتم این مسیر درستی نیست... کار به جایی رسید که به قم نقل مکان کرد! وقتی او را دیدم و دلیل تحول و تغییر تصمیمش را پرسیدم، گفت: خیلی پیچیده و عمیق است و هزار اتفاق پیش آمد اما در نهایت تیر خلاص خوابی بود که با نشانه‌ها گمان می‌کنم حضرت معصومه سلام الله علیها بوده است... و تمام. وقتی برگشت حال زاری داشت اما حالا شادابی‌اش برگشته، غرق حس خوب است و در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند. می‌گفت انقدر احساس خوشی و خوشبختی می‌کنم که خدا می‌داند، خیلی هایش را نمی‌گویم. از چشم زخم می‌ترسم... وقتی ازش درخواست کردم تجاربش و مسیری که طی کرده را برایم تعریف کند تا در کانال نشر دهم، قبول نکرد. گفت می‌گویم اما دوست دارم بعد مرگم منتشر شود... کاش بتوانم راضی‌اش کنم... به او گفتم: جوانان بسیاری شاید نیاز داشته باشند که الان بدانند... و منتظر پاسخش هستم... ✍🏻 تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance