🔻پدر شهید صدرزاده: اتفاقات منطقه باعث دلسردی خانوادۀ شهدا نمیشود
🔹مدافعان حرم در دفاع از حرم برخاستند و راه را درست رفتند و شهدای ما یقین داشتند که این راه درست است.
🔹اقتضای آن زمان این بود که جوانان وارد میدان شوند و جانفشانی کنند و هر زمانی هم در هر نقطهای که ظلمی ایجاد بشود و نظام مقدس جمهوری اسلامی مصلحت را در حضور ما ببیند، حتما در صحنه حاضر خواهیم بود.
🔹باید وحدت را حفظ کنیم و گوش به فرمان منتظر دستورات رهبر معظم انقلاب باشیم و پای آرمانهای خود بمانیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹حرم حضرت زینب در امنیت کامل است و هیچ تعرضی به آن نشده و تمامی اخبار در این خصوص دروغ است.
تصاویر منتشر شده منسوب به غارت هم مربوط به یک پاسگاه پلیس در نزدیکی حرم است.
14030918 سوریه.mp3
10.68M
سخنان حاج آقا #محسن_عباسی_ولدی دربارۀ تحولات اخیر سوریه
حتما گوش کنید و منتشر کنید
سقوط #سوریه
1.بشار به اشتباهاتش ادامه داد و فریب کشورهای عربی و غرب رو خرد و پشتش رو خالی کردند
2.بعد از نابودی داعش به ترکیه اطمینان کرد و اعضای جبهة النصرة را مجال داد و سرکوب نکرد
3.هشدارهای حاج قاسم و رهبری را گوش نکرد
4.قدر کمک های ایران رو ندونست و بعد از جنگ هم قسمتی از کشور را به دست روسها سپرد
5. وضعیت بد اقتصادی و فقر شدید باعث شد مردم از بشار خسته بشند و از جنگ و استقامت هم همینطور به طوری که با مبالغ کم نیروهای نظامی فریب میخوردند همچنین کمکی از ایران نخواست و تسلیم شد و فرار کرد
6.مخالفین سوری برخلاف داعش اعلام کردند حکومت را مردم انتخاب میکنند
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان شصت و شش : حاجی را سلام برسانید
قسمت اول
🌹راوی : مجید اخوان
قرار بود با لشکر هفتادو هفت خراسان و یک لشکر دیگر، عملیات ادغامی داشته باشیم .
آن موقع فرمانده لشکر هفتاد و هفت ، جناب سرهنگ صدیقی بود .
یک روز جلسه ی مشترکی باهاشان گذاشتیم .
رفتیم اتاق توجیه لشکر هفتادوهفت و نشستیم به صحبت درباره عملیات .
اول ردههای بالای فرماندهی شروع کردند ؛ روی یه نقشهای که به دیوار زده بودند ، مانور میکردند و حرف میزدند .
نوبت رسید به فرمانده ی تیپها .
هم بچههای ارتش صحبت کردن ، هم بچههای سپاه .
زمینه ی حرفها ، بیشتر روی جنبههای کلاسیک و تاکتیکی بود .
اینکه مثلاً : ما چند تا تانک داریم ، دشمن چند تا دارد ؛ ما چقدر نیرو داریم ، دشمن چقدر ؛ آتش تهیه چطور باید باشد ، یا چطور باید مانور کنیم و ...
حاجی برونسی آن وقتها فرمانده ی تیپ شده بود ، تیپ هجده جوادالائمه علیه السلام .
مسئولیت رکن دوم تیپ هم با من بود .
درست نشسته بودم کنارش .
بالاخره نوبت رسید به تیپ ما .
حاجی بلند شد و رفت جلو .
با آن ظاهر ساده و روستایی اش ، گیرایی خاصی داشت .
همه نگاهش میکردند .
مخصوصاً من که قلبم ، تندتر از قبل میزد .
از تسلط بیان و معلومات بالای حاجی ، خبر داشتم ، ولی تا حالا توی همچین جلسهای سابقه ی صحبت ازش نداشتم .
با خودم گفتم : حالا حاجی چی میخواد بگه توی این جمع ؟
ادامه دارد ...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت