eitaa logo
نجف لک زایی
304 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
349 ویدیو
135 فایل
پایگاه اطلاع رسانی استاد نجف لک زایی www.lakzaee.ir لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2181300224C7d6b4e2a42
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇
تاسوکی 4 خورشید سرك مي كشد و هوا را کم کم گرم می کند. از سوز سرمای شب های آخر اسفند ماه کاسته شده است. واقعاً شب سردی را پشت سر گذاشتیم. خودرو می ایستد. به ما می گویند پیاده شوید. فکر می کنم رسیده ایم. دست هایم را باز می کنند و نیز چشم هایم را. هر چه مي بینم ریگ است و ریگ است و ریگ. تا به حال ریگ زاری چنین، جز در تلویزیون ندیده ام. نگاهی به آنها می افکنم برخی صورت ها را بسته اند و برخی دیگر نه. با کسی که چشم و دستم را باز کرده سلام و علیکی می کنم و می پرسم: کجاییم؟ افغانستان! عجب! پس نمردیم و به خارج هم رفتیم! همراهانم که با فاصله نه چندان زیادی از من زیر سایه درخت گزی پناه گرفته اند هراسان می پرسند: ما را که نمی کشید؟ هنوز جرمم را نمی دانم و برایم عجیب است که انسانی خون انسانی را بريزد که او را نمی شناسد و تا به حال حتی او را ندیده است. او پاسخ می دهد: نه! با شما کاری نداریم. شما چند روزی میهمان ما هستید! تا دولت زندانی های ما را آزاد کند. دو نفر همراهم که به نظر می رسد یکدیگر را می شناسند با لحن و حالتی التماس گونه می پرسند: می گذارید زنگ بزنیم منزلمان؟ و او پاسخ می دهد: بله ما به شما تلفن می دهیم و وقتی رسیدیم به حمام می روید. بعد هم بلند می شود می رود طرف ماشین. به ساعتم نگاه می کنم هنوز هشت صبح نشده ولی هوا به سرعت رو به گرمی رفته. عجب هوای گرم و آفتاب داغی! با خودم می گویم این هم رسم جدید و خوبی است که کسی را بدزدی و به او بگویی میهمان! جوان چند کمپوت برمی دارد و می آورد. با کارد کندی کمپوت ها را باز می کند و به ما می دهد. اشتهایی برای خوردن کمپوت گیلاس نیست، نه برای من و نه برای دو نفر هم دردم که انگار همدیگر را می شناسند. به آب گیلاس لبی می زنیم و چند تا از گیلاس ها را می خوریم. جوان که ریش بلندی دارد، مشغول خوردن کمپوت است. از من می پرسد: اهل کجایی؟ کارِت چیه؟ کم کم سر صحبت باز می شود؛ دیپلم دارد. دیپلمش را در ایران گرفته است خودش را با نام علی به ما معرفی می کند. از او می پرسم کجا دیپلمت را گرفته ای ؟ چیزی نمی گوید. می فهمم جزو اسرار است. از او می پرسم: حالا به خاطر ما زندانی های شما را آزاد می کنند؟ سری تکان می دهد، چقدر طول می کشد؟ - زیاد طول نمی کشد. می پرسم تا به حال هم گرو گان گرفته اید – مثل کسی که سالهای سال این کاره بوده می گوید: ها! جوان قوی هیکل دوباره می پرسد: ما را که نمی کشید؟ این بار در جواب در می آید که وقتی سوارتان کردند به شما چه گفتند؟ می گوید کسی گفت شما را با خودم می برم ولی نمی کُشمتان. من که کمی دور تر نشسته ام وقتی می شنوم که جوان می گوید حرف همان است، به زنده ماندن امیدوارتر می شوم، هر چند به من کسی چیزی نگفته است. کسی به طرف آنها می رود. چند نفری هم اطراف او هستند. چیزهایی به آن دو نفر می گوید. پیش من نمی آید. اصلاً مهم نیست! به بیابان نگاهی می کنم. یک ماشین دیگر هم هست؛ درست مثل همین لنکروز ما! که کسی تشر می زند: سرت پایین! نمی دانم که بود. به طرف دیگر که کسی نیست رو ی بر می گردانم. صحرایی به وسعت بی نهایت. بی نهایت همیشه برایم زیبا بوده است؛ حتی الان. یاد یک رباعی از فیض می افتم: یارما گرمیل صحرامی کند درچشم ما صحرا خوش است میل دریا گر کند در چشم ما دریا خوش است هرچه خواهد خاطرش ما آن کنیم و آن شویم هرکجا ما را دهد جا جای ما آن جا خوش است یادم هست که خواهرم از این رباعی خیلی خوشش می آمد. بگذریم. از آب خبری نیست. من هم از کسی آب نخواستم. همراهان را نمی دانم. می خواهند دست هایم را از پشت ببندد که به فکر بازرسی جیب هایم می افتد. بازرسی که نه، چون هر چه در جیب ها دارم بر می دارد، به جز عطر، دستمال و خودکارم. دفترچه ای دارم که تازه خریده بودم و فرصت پیدا نکرده بودم تا چیزی در آن بنویسم، آن را هم بر می دارد. دست و چشمم بسته می شود. دوباره عقب لنکروز سوار می شویم و دوباره به راه می افتیم. اینجا ماشین با سرعت بیشتری رانده می شود. راه با این که خاکی و ناهموار است، اما صاف تر از مسیر قبلی به نظر می رسد. دیگر «هوا بس ناجوانمردانه گرم است». در این جای تنگ و در این هوای گرم پتویی روی ما می اندازند؛ حتی روی سرمان. صدایی می گوید: اینجا مردم است! نفسم بند می آید تا به حال چنین تجربه ای نداشته ام. به سختی نفس می کشم. یکی از دو همراه حالش به هم می خورد و بالا می آورد. به گمانم به او اجازه دادند سرش را برای مدتی از زیر پتو بیرون بیاورد. چشم هایم بسته بود و جایی را نمی دیدم. پتو را کمی بالا می گیرم حداقل هوایی برای تنفس داشته باشم. سخت گیری نمی کنند. نمی دانم چه وقت است اما در کویریم،
خورشید رقاصی می کند. پتو را کنار زده ایم. حالا به هوای داغ، گرد و غبار و باد هم افزوده شده. نمی دانم چه بلایی سر موهای بلندم- که می خواستم در این چند روز مانده به عید بسپارمشان به لبه های قیچی اوس جواد، سلمانی محلمان- آمده است. مشغول فکر کردنم. می اندیشم انسان وقتی اراده اش با اراده الهی پیوند بخورد شکست نا پذیر می شود. از خودم می پرسم چطور می شود که اراده کسی با اراده الهی پیوند بخورد؟ در تفکراتم از این چون و چراها با خودم زیاد دارم. پاسخ می دهم: وقتی هدفت در نفس کشیدن، بوییدن، پوشیدن، راه رفتن، گفتن، شنیدن، دیدن، خواندن، نوشتن، کوشیدن، همه و همه رضایت او باشد و رضایت ولیّ او. با این فکر، جان می گیرم. استوارتر می نشیینم و با دست های بسته ام محکم تر لبه لنکروز را می گیرم. باد موهایم را به بازی گرفته. خاک ها هم، هم بازی باد شده اند. سرت را بگیر پایین تر! خم می شوم. دوباره زیر پتو، مثل دفعه قبل. الا ن می رسیم. سخنی است که تا حالا چند بار شنیده ام. گه گاهی ماشین به سرعت از جایی عبور می کند و بعد احساس می کنم آبها به اطراف پاشیده می شوند. علامت بدی نبود. آب و آبادانی و سبزی و زندگی. نمی دانم از کجا این جمله را خواندم که: نه زندگی آن قدر شیرین و نه مرگ آن قدر تلخ است که انسان شرافتش را حراج آن کند. الا ن می رسیم سخنی است که در جواب بی تابی همراهانم گفته می شود و تفکرم را قطع می کند. لحظه ای بعد، لنکروز متوقف می شود. پیاده می شویم. همین جا بشین. چند نفر دیگر هم هستند. احساس می کنم در روستایی هستیم. نمی دانم کسی هم اطراف هست یا نه! سکوتی سنگین بر فضا حاکم است. از نشستن با دست هایی که از پشت بسته شده خسته و کوفته شده ام. از دیشب تا الان که از ظهر رد شده پشت لنکروز بوده ام. خودم را به پهلوی راست می اندازم. خسته و کوفته. کسی کمی جرأت پیدا کرده می پرسد: از اینجا رفتن؟ نمی دانیم. زبان دو همراه من هم، هر از گاهی چرخی در کام خورده و کلامی تولید می کند. بیست، سی دقیقه ای گذشته که می آیند، بلند شوید! بیایید! با چشمان بسته؟ کجا؟ کسی می گوید: بیا! نترس! آرام، آرام، قدم برمی دارم. سرت را خم کن، برو. به جایی وارد می شویم، ظاهراً پشت سر هم و به نوبت. چشم هایمان را باز می کند. همان جوانی است که به ما می گفت میهمان! در آبی رنگ خانه را می بندد و می رود. خانه ای است بدون موکت و فرش با کفی سیمانی که یک گوشه ی آن کیسه خوابی انداخته اند و سقفی که بر دوش نی مانندهایی قطور و توخالی که در واقع نقش تیر آهن داشت سنگینی می کرد. تا حالا مثلش را ندیده ام، یک لامپ مهتابی و پنکه ی سقفی هم دارد. به علاوه دو پنجره و دو اتاقک دیگر در دو سوی جایی که ما نشسته ایم. به بقیّه که کنار هم به ترتیب به دیوار تکیه زده اند و زانوهایشان را بغل گرفته اند نگاه می کنم. انگار فقط دستان من از پشت بسته شده است و به دست یکی از همراهان دست بند زده شده. در باز می شود و همان جوان که به ما قول حمام رفتن و تماس گرفتن داده وارد می شود. دست های پنج نفر را باز می کند به جز دست های همان کسی را که با دست بند دست هایش به هم قفل شده بود. و نیز دست های مرا. فکر می کنم شاید جرمم که هنوز از آن خبر ندارم سنگین تر از بقیه است. نمی توانم بنشینم. دوباره به پهلو می افتم. یکی از دو همدردم که تا حالا چند بار شنیده ام که گفته من شخصی هستم، می گوید: انگار طفلک مریضه! تو ماشین هم اصلاً حرف نزد، بعد خطاب به همان آشنایش می گوید: دست هایش را باز کن! جواب می شنود که صبر کن خودش بیاد؛ شاید... . دوست ندارم کسی به چشم مریض به من نگاه کند. با زحمت خودم را به دیوار تکیه می دهم. به چهره دیگران نگاهی می اندازم. همه مضطرب و پریشان و نگران و غمناک. نفر آخر کمی آرام به نظر می رسد. دوباره در باز می شود و همان جوان می آید دست مرا هم باز می کند. کلید دست بند پیدا نشده و دست یکی از همسفران همچنان بسته مانده است. به ساعتم نگاه می کنم؛ یک و سی دقیقه را نشان می دهد؛ فکر می کردم الان سه چهار شده باشد. دراز می کشم. نماز نخوانده ام. نصف بانکه آب می آورد و می گوید: کم مصرف کنید؛ آب نیست. هر چند همراه بانکه آب، شامپو هم آورده. لابد برای حمام رفتن! که پیش از این وعده اش را داده بود! باید دندانِ طمعِ رفتن به حمام را از خاطرم بکنم!
به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی شماره 99 فصلنامه علمی ـ پژوهشی «فقه» منتشر شد نودونهمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی فقه به همت اداره نشریات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد. به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نودونهمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «فقه» مربوط به پاییز 1398منتشر و مقالات این شماره بر روی سامانه این نشریه به آدرس http:jf.isca.ac.ir نمایه گردید. «بازخوانی دلیل تعظیم شعائر: حکم، موضوع و متعلق» نوشته سیف‌الله صرامی؛ «امکان‌‌سنجی فسخ نکاح به علت زنای زوجه، از دیدگاه فقه امامیه» به قلم محمد عربشاهی و جواد حبیبی‌تبار؛ «بازپژوهی شرط تساویِ محلْ در قصاص عضو» اثر عباس کلانتری خلیل‌آباد، سیداحمد میرخلیلی و مریم رحیمی‌داربید از جمله مقالات این شماره است. همچنین «علم به مهریه؛ یک قید و چندین چالش» نوشته اردوان ارژنگ و فاطمه علی‌زاده؛ «بررسی قاعدۀ فقهی حرمت تغرير جاهل» به قلم اکبر محمودی؛ «ظرفیت‌های احکام ترجیحیِ فقه در مواجهه با مشکل فقر» اثر مهدى فیروزى؛ «کاوشی نو در متصدیان شناخت موضوعات احکام فقهی» نوشته حجت‌اللّه بیات از دیگر مطالبی است که در این شماره منتشر شده است. فصلنامه فقه در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)؛ بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran)؛ پایگاه مجلات تخصصی نور (Noormags)؛ پایگاه استنادی سیویلیکا (www.civilica.com)؛ مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)؛ پرتال جامع علوم انسانی؛ سامانه نشریه: jf.isca.ac.ir و پرتال نشریات دفتر تبلیغات اسلامی (http://journals.dte.ir) نمایه می‌شود. 🌐 https://eitaa.com/journals_isca/24
هدایت شده از شریف لک زایی
sharif: در راه شهدا در چند سالی که سردار شهید حاج حبیب لک زایی در قید حیات بودند و سنت یادواره شهدا در پنجشنبه پایان سال را در گلزار شهدای حضرت رسول اکرم شهر ادیمی پایه گذاری کردند، خود ایشان در برگزاری یادواره نقش و حضور بسیار پررنگی داشت. چند کار توسط ایشان انجام می شد: از جمله حدود یک ماه قبل از برگزاری یادواره شهدا، با پیامک از طریق تلفن همراه خود به دعوت افراد می پرداخت. از اوایل هفته شخصاً در منطقه حاضر می شد و با برگزاری جلسات و نشست هایی به هماهنگی برای برگزاری یادواره می پرداخت. از روز قبل از برگزاری یادواره در گلزار شهدای حضرت رسول اکرم ادیمی حاضر می شد و شخصاً با کمک به نصب بنرهای تصاویر شهدا و... مشارکت داشت و از دیگران هم می خواست مشارکت کنند. در بعد از ظهر برگزاری مراسم، خودش در نقطه‌ای ایستاده و به استقبال مهمانان یادواره می رفت و خوش آمد می گفت. یاد و نام شهیدان بزرگوار تاسوکی گرامی باد.
برگزاری مجازی یادواره شهدا خوشبختانه به همت برخی از دوستان و عزیزان، چهاردهمین یادواره شهدا و شهیدان روحانی فاجعه تروریستی تاسوکی و شهدای شهرستان نیمروز که لغو شده بود به صورت مجازی در صفحه اینستاگرام در روز پنجشنبه بیست و نهم اسفند ماه به نشانی @lakzaee_ir برگزار می گردد. تلاوت قرآن / معرفی کتاب تاسوکی / شعر خوانی در رابطه با شهدای تاسوکی / خاطره گویی یکی از گروگان این حادثه / مداحی و زیارت مجازی مزار شهدا از جمله برنامه هایی است که از ساعت ۱۴:۳۰ از طریق اینستاگرام در آخرین پنجشنبه سال ۹۸ اجرا می شود.
حضور نشر دیجیتال پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پویش ملی کتاب_خانه https://pajoohaan.ir
💠چه مقدار با کتابخوان پژوهان آشنا هستید؟ ♈️کتابخوان همراه پژوهان، سامانه پژوهشی تولید و توزیع كتاب الكترونیك است که با رعایت قانون كپی رایت پیاده سازی شده و در پی آن است كه ضمن فراهم آوردن دسترسی سریع و آسان به كتابها و مجلات، دایره مخاطبان محتوای وزین تولیدی را نیز گسترش دهد 🔷فروشگاه قانونی کتاب الکترونیک ✅دسترسی سریع و ارزان به هزاران کتاب و مجله علمی و پژوهشی به صورت رایگان و تخفیف تا 80 درصد 🔷اجرا روی دستگاه‌های مختلف ♈️مستقل از پلتفرم و مطالعه کتاب از طریق دستگاه اندرویدی ، ویندوز و آیفون 💠امکانات متعدد پژوهشی 🔷تطابق صفحات با نسخه چاپی، جستجوی تمام‌متن، یادداشت‌گذاری و رنگی‌کردن و اشتراک متن، نشان‌گذاری  💠لذت مطالعه در محیط دلخواه ✅سفارشی‌سازی محیط مطالعه کتاب شامل: رنگ پس‌زمینه، نور صفحه نمایش، نوع و سایز قلم و ... ❎روش های متنوع خرید کتاب 🔷خرید کتاب از طریق درگاه بانکی، کارت هدیه و کارت تخفیف با امکان صدور کارت هدیه برای سازمان‌ها و ناشران 💠ذخیره‌سازی اطلاعات کاربر 🔶ذخیر‌سازی اطلاعات مربوط به کتابخانه و میز مطالعه شخصی کاربر، یادداشت‌ها، هایلایت‌ها و ... در ابر پژوهان 🌐https://pajoohaan.ir
کتاب تاسوکی(خاطرات یک گروگان) را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/4993
کتاب شراب طهور (زندگی نامه ابوالشهید حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد لک زایی اعتمادی) را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/4232
کتاب مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم(ع) جلد اول را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/774
کتاب مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم(ع) جلد دوم را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/775
کتاب پیشوایان هدایت 9 امام موسی کاظم (علیه السلام) را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/399
هدایت شده از کتابشناخت
کتاب اندیشه سیاسی محقق سبزواری را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/1338
هدایت شده از کتابشناخت
✅برگی بر گرفته از کتاب اندیشه سیاسی محقق سبزواری ♈️نویسنده:دکتر نجف لک زایی ❎تهیه کننده:پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی 🔷رعایت عدالت برای پادشاهان فواید عدل برای پادشاهان فراوان است و اگر آنان عدالت را رعایت کنند، نه این‌که فقط به مردم سود می‌رسانند، بلکه قبل از آن خود سود می‌برند؛ از جمله این فواید است: 1⃣ تحصیل خشنودی و رضایت خداوند؛ 2⃣تحصیل درجات اخروی و نجات از عذاب؛ 3⃣دوام و بقای دولت؛ 4⃣« آن که رعایا وزیردستان امانتی چندند که خدای عزوجل نزد پادشاهان سپرده، بر ایشان لازم است که حفظ امانت کنند و در روز باز خواست از عهده امانت بیرون آمده باشند »؛ 5⃣ کسب نام نیکو؛ 6⃣کسب دعای خیر مردمان وزیردستان؛ 7⃣« آثار و برکات عدل به اولاد و اعقاب سرایت می‌کند و ظلم باعث قطع نسل می‌شود »؛ 8⃣ عدل باعث معموری و آبادانی ملک می‌شود .(روضه،قسم اول،باب پنحم،فصل اول) . ✅شرایط تحقق عدالت پادشاه حقیقت عدالت وقتی محقق می‌شود که پادشاه امور زیر را انجام دهد: 1⃣ از حال رعایا غافل نباشد؛ 2⃣ از اطراف و جوانب ملک و حوادثی که در آنها اتفاق می‌افتد، با خبر باشد؛ 3⃣ حق مظلومان از ظالمان بستاند؛ 4⃣ظالمان را طبق قانون حق تنبیه کند تا باعث عبرت دیگران شود؛ 5⃣اگر ظالم دارای منصب و مقام است، « باید که ظالم را از منصب عزل نماید و او را از نظر اعتبار بیندازد و به او توجه و التفات نکند »؛ 6⃣ روزهایی تعیین کند تا مردم بتوانند عرایض و مطالب خود را به عرض او برسانند و تعیین کسانی برای دادرسی کفایت از این امر نمی‌کند، چه ممکن است مردم از همان مأموران شکایت داشته باشند؛ 7⃣ ترک راحت طلبی؛ همچنان‌که کار آخرت با راحت طلبی به دست نمی‌آید، کار دنیا نیز چنین است. « در عزل و نصب عمال و ارباب مناصب، اندیشه‌ها باید کرد و مشاورات باید نمود و به حقیقت ها باید رسید ... و در تعمیر مملکت و ترفیه و دادرسی مظلومان و تأدیب ظالمان سعی باید کرد. و اینها همه مشقّت و آزار دارد و با راحت و فراغت بسیار جمع نمی‌شود »؛ 8⃣به سخن خوش آمدگویان و چاپلوسان توجه نکند وسعی نماید از حقیقت هر چیز به قدرامکان با خبر شود؛ 9⃣کسانی جهت دادرسی تعیین کند؛ خلاصه کلام این‌که « قوام پادشاهی و نظام سلطنت و جهانداری به عدل است »؛ چون « سلطنت نمی‌پاید إلا به لشکر، ولشکر نمی‌باشد إلا به مال، و مال نمی‌باشد إلا به معموری ملک، و معموری ملک نمی‌باشد إلا به عدل ».(روضه، قسم اوّل، باب پنجم، فصل اوّل.) 🔷با توجه به این نکته که در تفکر دینی، آزادی نیز با اجرای عدالت و از مجرای عدالت قابل تأمین است، بحث عدالت در تفکر سیاسی اندیشه‌گران مسلمان دارای جایگاه مهمی است. 🔵از مباحث دیگر در بحث عدالت، قواعد معدلت است که پادشاه باید آنها را رعایت کند. در بحث وظایف پادشاه متذکر آن خواهیم شد. ______________________
🕯اى بر همه خلق مقتدا ادركنى 🕊اى روح و روان مرتضى(ع)ادركنى 🕯اى موسى كاظم اى امام محبوس 🕊اى یوسـف آل مصطفى(ص)ادركنى (ع) تسلیت باد🏴
✅برگی از کتاب مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم علیه السلام 🔶تهیه کننده:انجمن تاریخ پژوهان حوزه علمیه ✅فساد و اختناق سیاسی دوران امام کاظم(ع) علاوه بر فساد سیاسی حاکمان عباسی، اختناق شدیدی هم علیه آن حضرت و طرف‌داران اهل‌بیت: اعمال می‌شد. عباسیان خلافت خود را به عنوان یک حق مشروع مطرح کرده و چنین جا انداخته بودند که جانشینی پیامبر اکرم(ص) از طریق عباس عموی آن حضرت به ارث به ایشان رسیده است. 🔷حاکمان این خاندان، بدون در نظر گرفتن آرای مسلمانان، این منصب الهی را که هیچ بهره‌ای در آن نداشتند، به یک‌دیگر وامی‌گذاشتند و از سپردن آن به صاحبان حقیقی خلافت که به فرمان خداوند و تعیین رسول خدا(ص) برگزیده شده بودند، سرباز می‌زدند. 💠حاکمان عباسی، همه چیز را زیر سلطه خود می­خواستند؛ از همین‌رو، منصب قضاوت و قاضیان را تسلیم خویش کرده، دین را به عنوان پوششی برای فریب مردم به کار گرفتند. آنان با همین ابزار، میان مردم چنین ترویج کردند که حاکمان برگزیده خداوند هستند و مردم مجاز نیستند از این خاندان انتقاد و حساب‌رسی کنند. از طرف دیگر، عباسیان اوضاع سختی را برای علویان به ویژه امام کاظم(ع) رقم زدند. ❎هارون که به ارتباط عمیق و ریشه‌دار میان امام کاظم(ع) و مسلمانان پی برده بود و می‌دید پایگاه مردمی روز به روز توسعه می­یابد و اگر امام زنده بماند، بی‌شک مسلمانان به مقایسه میان روش رفتاری امام کاظم و هارون پرداخته، شیوه درست را از شیوه انحرافی باز خواهند شناخت، به این نتیجه رسید در صورتی که امام کاظم(ع) آزادانه به فعالیت خود ادامه دهند، وجودشان خطر بزرگی برای دستگاه خلافت خواهد بود . ♈️ به همین دلیل، در صدد برنامه‌ریزی برای زندانی کردن حضرت و کنترل فعالیت‌ها و پیش‌گیری از تأثیرگذاری ایشان بر مسلمانان برآمد. 🔷از دیگر سو، رویارویی‌های مکرر امام کاظم(ع) با هارون و خرده‌گیری حضرت برای کسی چون هارون سخت دشوار بود و امکان نداشت تا در برابر امام و موضع گیری‌های ایشان خاموش بماند. امام کاظم(ع) نیز در موقعیتی قرار داشتند که خاموش ماندن در برابر اقدام‌های تجاوزگرانه هارون علیه امت اسلامی و شریعت و سنت پیامبر اکرم(ص) را ناروا و بی‌جا می‌دیدند. ✅ این رویارویی، در موضع‌گیری‌های متعددی رخ نمود که بر هارون بسیار سنگین و ناگوار می‌آمد. برای مثال، هارون به امام کاظم(ع) عرض کرد: «ای ابوالحسن، حدود فدک را بازگو تا آن را به تو مسترد کنم.» ♈️امام فرمودند: «آن را به طور کامل و با همان حدود باز پس می‌گیرم.» آن گاه چهار حد آن را از عدن تا سمرقند و افریقیه و کناره دریا تا نواحی خزر و آسیای صغیر ذکر کردند. 🔷امام کاظم(ع) با این بیان، روشن کردند که فدک در واقع همان خلافت و وصایت غصب‌شده پیامبر(ص) است. از همین جا بود که هارون تصمیم به کشتن حضرت گرفت.[۳۹۳] زمانی که هارون وارد حرم پیامبر(ص) شد، رو به قبر رسول خدا(ص) کرده، عرض کرد: «سلام بر تو ای رسول خدا، ای عموزاده!» امام کاظم(ع) در حضور او خطاب به جد بزرگوارشان چنین سلام دادند: «سلام بر تو ای پدر.» هارون که در تنگنای سیاسی و روحی قرار گرفته بود، ناچار زبان به اعتراف گشوده، گفت: «افتخار همین است و بس.» 💠اما این برخورد امام کاظم(ع) کینه‌ای را در دل او پدید آورد تا این که در سال ۱۶۹قمری، هارون امام را احضار کرده است 🔶ادامه از کتابخوان پژوهان مطالعه کنید. ❎http://pajoohaan.ir/document/775
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 رهبر انقلاب: امسال سالِ جهشِ تولید است. کسانی که دست‌اندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید ان‌شاء‌اللّه جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم ان‌شاء‌اللّه به وجود بیاورد. 🌷 #جهش_تولید 💻 @Khamenei_ir
پیام تبریک عید نوروز سال ۱۳۹۹ حجه الاسلام و المسلمین دکتر نجف لک زایی رئیس محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی👇👇👇
کتاب من و کتاب را در کتابخوان پژوهان ببینید. pajoohaan.ir/document/3285
جریان های علمی، فکری و اجتماعی، به یک باره به وجود نمی آیند، در پیشینه و بستر همه آنها، نقش نخبگان و انسان های تحول آفرین به چشم می خورد؛ آیندگان هماره بر سر خوان گسترده پیشینیان نشسته اند، چه آن که علم، فکر و هر اختراع و اکتشاف و دگرگونی مادی و معنوی ... مطالعه در اپلیکیشن پژوهان https://pajoohaan.ir/document/1712-اندیشه-سیاسی-آیت-الله-آصفی لینک اپلیکیشن: https://pajoohaan.ir/document/a9ed674a407kq3wy
این کتاب را رایگان از پژوهان دریافت کنید ‌.
هدایت شده از شریف لک زایی
به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ نسخه الکترونیکی کتاب «تاسوکی» منتشر شد اثر حاضر، روایت پنج ماه اسارت نویسنده و هم دردانش در دست گروهی است که دست به کشتار 22 تن از مردم بی دفاع زده و با مجروح کردن گروهی دیگر، هفت نفر را نیز به اسارت بردند. محمد پهلوانی در گفتگو با خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا با اشاره به آماده سازی نسخه الکترونیکی کتاب «تاسوکی» اظهار داشت: خواننده فهیم خاطرات این اثر، پس از مطالعه حتما درخواهد یافت که این مباحث، صرفا یادکرد حوادث آن شام گاه و رخ داد‌های پس از آن شب سهمگین و درد و رنج ۱۵۰ روز در بند تروریست‌ها نیست، بلکه در آن، مطالب و معارفی به نگارش درآمده که می‌توان در پس آن به تحلیل اقدامات تروریستی دست کم دو سال اخیر، در استان سیستان و بلوچستان و ایران پرداخت و مطمئن شد که چنین حوادثی ضمن این که ریشه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دارد و به بیگانگان و دشمنان ایران اسلامی متصل می‌شود، از سویی پیوندی عمیق با برخی اعتقادات نادرست دارد و از افکار کج اندیش ذهن‌های ناتوانی برخاسته که سلاحی جز خشونت نمی‌شناسند. وی گفت: اثر حاضر، روایت پنج ماه اسارت نویسنده و هم دردانش در دست گروهی است که دست به کشتار ۲۲ تن از مردم بی گناه و بی دفاع زده و با مجروح کردن گروهی دیگر، هفت نفر را نیز به اسارت برده که وقیحانه این اقدام را جهاد می‌نامند. مدیر فناوری اطلاعات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: متأسفانه از این هفت نفر، محمد شاهبازی، در ایامی که در اسارت تروریست‌ها بود، به شهادت رسید و شش نفر دیگر نیز در طی هفت ماه به تدریج از اسارت رهایی یافته و دیگرباره جام آزادی را سرکشیدند و طعم آن را چشیدند. البته رضا در این مدت با گروگان‌های دیگری نیز همراه بوده که در مقاطع دیگری تروریست‌ها آن‌ها را گروگان گرفته و از آنان نیز سخن گفته است. به ویژه در این میان به خوبی از شهید حمیدرضا کاوه و شهید احمد زاهد شیخی یاد شده و نام و یاد آنان زنده نگاه داشته شده است. پهلوانی به معرفی کتاب «تاسوکی» پرداخت و اظهار داشت: این اثر به همت رضا لک زایی تألیف شده که در مؤسسه بوستان کتاب تهیه و در انتشارات این مؤسسه منتشر شده است. وی گفت: کتاب «تاسوکی» با ۳۱۸ صفحه در سال ۱۳۹۳ منتشر شده و اداره فناوری اطلاعات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی این اثر را به صورت کتاب الکترونیکی منتشر کرده است. مدیر فناوری اطلاعات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: این اثر در کتابخوان همراه پژوهان با قابلیت اجرا در سیستم عامل اندروید، ویندوز و iOS قابل دسترسی است. وی درباره خرید نسخه الکترونیکی این کتاب خاطرنشان کرد: علاقه‌مندان برای دریافت این اپلیکیشن می‌توانند به نشانی www.pajoohaan.ir مراجعه کنند و با خرید نسخه الکترونیکی این کتاب، از مطالب آن بهره‌مند شوند. /۸۲۲/ن ت ۳۰۳/ش