#تصویر_شهید
🌷 تصاویری از روحانی شهید براتعلی جوان
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
هدایت شده از فتح فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان
#خبر_فوری
🔰 انتخاب حجت الاسلام مهدی مقامی به عنوان عضو هیئت مدیره اتحادیه کشوری مؤسسات و تشکّل های قرآن و عترت
🔸 مجمع عمومی غیر متمرکز به منظور انتخابات هیئت مدیره و بازرسی اتحادیه کشوری مؤسسات و تشکلهای قرآن و عترت در ۳۱ استان برگزار شد.
🔸 در جلسه ستاد مرکزی که روز گذشته در تهران با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و جمعی دیگر از مسئولین کشوری برگزار شد، پس از رأی گیری همزمان در ۳۱ استان، حجت الاسلام مهدی مقامی، با کسب ۲۰۳ رأی به عنوان عضو هیئت مدیره اتحادیه کشوری مؤسسات و تشکل های قرآن و عترت انتخاب و معرفی شدند.
🔸 کارکنان و همکاران مجموعه معاونت فرهنگی اجتماعی حوزه علمیه خراسان این موفقیت را به ایشان تبریک عرض نموده و تندرستی و توفیق خدمت بیش از پیش در مسیر اعتلای فرهنگ ناب قرآن و عترت را از خداوند متعال برای ایشان مسئلت مینمایند.
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
✅ معاونت فرهنگی اجتماعی سیاسی حوزه علمیه خراسان
╭┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅╮
🆔 @howzehfarhang🇮🇷
🌐 farhangi.hozehkh.com
╰┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅╯
#معرفی_شهید
🌷 طلبه شهيد عباس #محمدي
☀️ تولد: ۱۸- ۱۰- ۱۳۴۲
🥀 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۰
🔸 سمت: رزمي
🌺 محل شهادت: كرخه نور
💐 گلزار مطهر: سبزوار روستاي مرغوب
#نفوس_مطمئنه ۱۴۹
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
نفوس مطمئنه
#معرفی_شهید 🌷 طلبه شهيد عباس #محمدي ☀️ تولد: ۱۸- ۱۰- ۱۳۴۲ 🥀 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۰ 🔸 سمت: رزمي 🌺
#زندگینامه
🌷 روحانی شهید عباس محمدی فرزند علی در سال ۱۳۴۲ در روستای مرغوب طبس و در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.
🌷 دوران کودکی ودبستان خودرا در روستا سپری نمود ولی عشق به علوم دینی او را به مشهد کشاند و در سال ۱۳۵۷ در مدرسه ی علمیه حجت (ع) در مشهد شروع به تحصیل علوم دینی نمود یک سال از تحصلیش نگذشته بود که داغ پدر دلسوز و فداکارش بر دلش گذاشته شد.
🌷 پدر که حامی و نان آور خانواده بود مسئولیتی را بر دوش وی نهاد و او تمام سعی و تلاش خویش را در این راه به کار گرفت تا دو خواهر و برادر کوچکش غربت بی پدری را احساس نکنند.
🌷 شهید محمدی قبل از رمضان سال ۱۴۰۰ هجری با اشتیاق کامل به طور داوطلبانه با رژیم کافر بعثی به جبهه جنوب کشور (کرخه نور) شتافت و در تاریخ ۱۳۶۰/۵/۵ بر اثر اصابت خمپاره صدامیان کافر به درجه شهادت نایل آمد.
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
#معرفی_شهید
🌷 روحاني شهيد سيد محمد اسماعيل #موسوي
☀️ تولد: ۱۰- ۳- ۱۳۴۴
🥀 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷
🔸 سمت: رزمي تبليغي
🌺 محل شهادت: خرمشهر، ام الرصاص
💐 گلزار مطهر: حرم امام رضا (ع)
#نفوس_مطمئنه ۱۵۰
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
نفوس مطمئنه
#معرفی_شهید 🌷 روحاني شهيد سيد محمد اسماعيل #موسوي ☀️ تولد: ۱۰- ۳- ۱۳۴۴ 🥀 شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۷ 🔸 س
#زندگینامه
♻️ فرازي از زندگينامه روحاني شهيد حجةالاسلام والمسلمين سيد محمد اسماعيل موسوي
🔸 شهيد موسوي در جوار بارگاه ملكوتي ثامن الحجج علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در سال ۱۳۴۴ چشم به جهان گشود.
🔸 ايشان در دامان خانواده اي روحاني و مذهبي دوران كودكي را سپري كرد، پدر ايشان سيد حسين موسوي از روحانيون سرشناس مشهد مقدس مي باشد.
🔸 پس از اتمام دوران ابتدايي در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علميه شد، او نبوغ و استعداد سرشاري داشت به همين سبب دروس مقدماتي حوزه را بخوبي پشت سر گذاشت و پس از چند سال تحصيل در مشهد رهسپار حوزه علميه قم شد.
🔸 او با آغاز نهضت امام خميني (رحمة الله عليه) صادقانه به ياري انقلاب شتافت و در صف انقلابيون فعال قرار گرفت.در راهپيمايي ها پيشاپيش جمعيت قرار داشت و چندين بار هم تا مرز شهادت پيش رفت وي يكبار نيز توسط ساواك دستگير و شكنجه شد.
🔸 انس با قرآن و نماز شب، عشق به مطالعه و تحقيق و علاقه زياد به حضرت امام خميني (رضوان الله عليه) از خصوصيات بارز اين شهيد بزرگوار است.
🔸 با آغاز جنگ تحميلي ميدان عمل را بر ميدان علم ترجيح داده و رهسپار جبهه هاي حق عليه باطل شد، بخاطر هوش ذكاوت، ايشان در جبهه، در مسئوليت هاي مختلف خدمت نمود و آخرين مسئوليت او در دوران جنگ تحميلي مسئوليت اعزام مبلغ لشكر ۲۱ امام رضا عليه السلام بود.
🔸 اين سردار شهيد سه بار قبل از شهادت به درجه جانبازي نائل آمد و بالاخره در واپسين روزهاي دفاع مقدس در تاريخ ۵ مرداد ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه با فرياد الله اكبر نداي ارجعي را لبيك گفته و به سوي اجداد بزرگوارش رهسپار گرديد و پيكر مطهرش در جوار بارگاه ملكوتي امام رضا (عليه السلام) در صحن آزادي به خاك سپرده شد.
🌷 روحش شاد و راهش پررهرو باد...
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
زندگي نامه شهيد موسوي.mp3
4.04M
🎙 #صوتی
🔸 #زندگینامه
🌷 زندگی نامه روحانی شهید محمد اسماعیل موسوی
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
وصيت نامه شهيد موسوي.mp3
1.31M
🎙 #صوتی
🔸 #وصیتنامه
🌷 وصیت نامه روحانی شهید محمد اسماعیل موسوی
•┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈•
🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
#عملیات_رمضان سال ۶۱
🌕 گفته میشود عمليات رمضان بزرگترين نبرد زمينی جهان پس از جنگ جهانی دوم بوده است و متن زير روايتی است از «غلامرضا كرامتزاده»، رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس.
🌕 مرحله دوم عمليات رمضان : گردان ياسر از تيپ هفت ولی عصر(عج) مأموريت داشت در اين مرحله وارد عمل شود، اينجانب به عنوان بسيجی از مسجد امام سجاد جنوبی و تيرانداز در اين عمليات افتخار حضور داشتم.
🌕 صبح روز قبل از عمليات وارد منطقه عملياتی شديم و ظهر آن روز به خط اول اعزام شديم، لحظاتی بعد نيروها به راز و نياز با خدای خود و نوشتن وصيتنامه پرداختند.
🌕 تقريباً تا ساعت پنج بعد از ظهر به استراحت پرداختيم، سپس توسط فرماندهان توجيه عملياتی شديم و مهمات خود را تحويل گرفتيم با نزديك شدن به اذان مغرب نماز را اقامه كرديم و شام مختصری خورديم و در آخر خواندن دعا و توسل به ائمه اطهار(ع) با حركت از زير قرآن در تاريكی شب به سوی خظ دشمن حركت كرديم.
🌕 فاصله ما تا دشمن تقريباً دو كيلومتر بود كه بايد بدون سر و صدا و به صورت ستونی حركت میكرديم هر از چند گاهی گلوله منوری توسط دشمن شليك میشد و ما هم با روشن شدن منور خيز ميرفتيم و زمينگير میشديم تا هم دشمن متوجه ما نشود و هم منطقه را بررسی كنيم و دوباره با خاموش شدن منور بلند میشديم و به حركت خود ادامه میداديم.
🌕 حركت ما به همين صورت سپری شد تا اينكه به نزديك مواضع دشمن رسيديم، ولی متأسفانه دشمن به حضور ما پی برد و از سمت چپ و راست ما را زير آتش و رگبار انواع گلولهها قرار گرفت و ما هم زمينگير شده بوديم، با اين وضعيت ديگر ماندن جايز نبود و فرماندهان دستور حمله به خط عراق را دادند و ما از زمين بلند شديم و به سمت خاكريز عراق با ذكر تكبير حمله كرديم و دشمن با تمام توان ما را هدف گلولههای خود قرار میداد به طوری كه تيرهای رسام را با چشم میديدم كه تا ساقههای پای ما میآيند و به زمين اثابت میكردند اين كار مانعی جلوی تيرها بود.
🌕 ما بدون دادن تلفات خط دشمن را شكسته و خط را گرفتيم و پيشروی ما تا به اصطلاح پشت كانال ماهی در نزديكی شلمچه كه موانعی طبيعی جهت حفظ شهر بصره بود ادامه داشت و نيروها به علت نبردی سخت، پيادهروی زياد و گرمای طاقتفرسا و شديد تيرماه و تشنگی خيلی خسته بودند به طوری كه بعد از تثبيت مواضع اكثر نيروها ناخواسته ضعف بر آنها وارد میشد و از حال میرفتند و خواب بر آنها مستولی میگشت و عزيزانی هم بودند كه گرچه به خاطر حضور در جبهه و انجام تكليف ديگر روزه نبودند ولی با زبان تشنه و لبان خشكيده به شهادت میرسيدند.
🌕 از ساعتی كه پشت كانال ماهی مستقر شده بوديم بیسيمچی مرتب مركز را صدا میزد؛ اما به دليل اينكه فاصله ما تا عقبه خودی به ۱۷ كيلومتر میرسيد بیسيمها جواب نمیدادند چون برد اين بیسيمها حدوداً هشت كيلومتر را جواب میداد.
🌕 بالاخره سماجت بیسيمچی جواب داد و به طور معجزه آسايی ارتباط بر قرار شد و مركز به فرماندهی ما اطلاع داد كه در حال محاصره هستيد و اگر سريع منطقه را ترك نكنيد به اسارت دشمن درمیآئيد.
🌕 جلودار ما يكی از بچههای اطلاعات عمليات بنام «شهيد كميلی» بود، چون ايشان از بچههای محله ما بود او را از قبل خيلی خوب میشناختم. ايشان به من و چند نفر از نيروها دستور داد بچهها را بيدار كنيم و پس از بيدار كردن نيروها سريع به سمت مواضع خود حركت كرديم.
🌕 هوا روشن شده بود و ما هم در حلقه محاصره بوديم و بايد سريع میدويديم، در راه برگشت تعدادی از نيروهای دشمن خود را اسير ما كردن و حدود هشت كيلومتری كه آمديم ناگهان به ميدان مين وسيعی برخورديم و معلوم شد راه را گم كردهايم.
🌕 برادر كميلی كه راهنمای ما بود از ديدن اين ميدان مين وسيع و فرط خستگی و تشنگی زياد روی زمين نشست و گفت «ديگر توان حركت ندارم و راه را هم گم كردهايم». تنها راه نجات ما از اين محاصره برادر كميلی بود كه بايد از طريق قطبنما راه برگشت را مشخص میكرد، ناگهان فكری به ذهن من آمد به برادر كميلی گفتم «اگر چيزی باشد تا بر بالای آن بروی میتوانی گرا بگيری» گفت «بله».
🌕 ايشان ادامه داد «حالا كه وسيلهای نيست كه بر بالای آن بروم. من نزديك سربازان عراقی رفتم و آنها هم از اين وضعيت در اضطراب بودند چون منطقه زير آتش بود و جان آنها هم در خطر بود يكی از سربازان عراقی را كه جثه قوی و بلندی داشت را انتخاب كردم و نزد برادر كميلی آوردم و به ايشان گفتم «از بلندی هيكل او استفاده كن».
ادامه
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️