eitaa logo
نقطه سر خط..
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
22 فایل
رسیدی ته خط عیب نداره نقطه سر خط... ترانه باش اون ور آخر خط به نقطه میرسی بیا سر خط @Ya_alii1100
مشاهده در ایتا
دانلود
نقطه سر خط..
خانواده ها میان مسجد تا تو مراسم شرکت کنن بچه ها برای اینکه خسته نشن و حواس بزرگترا هم پرت نشه تو زیر زمین مسجد یه جایی رو ایجاد کردن تا همه بچه ها بزن اونجا برای بازی و ... کاش اینگونه کارها تو مساجد مختلف انجام بشه تا بچه ها جذب مساجد بشن چون باید جذابیت ایجاد بشه @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
نقطه سر خط..
فعلا تا این لحظه آمار صلوات ثبت شده در دومین روز 🌹26,728🌹 صلوات از همه دوستان قبول باشه
راستی جمعه است طرح صلواتمون یادتون نره طرح ۴۰ روزه که سه روزش رفته طرحی که کل صلوات ها تقدیم میشه به مادر امام زمان(عج) انشالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبر ایوبین قوتاردی صبری,مولا گلموسن؟؟؟ هجر اوتوندا یاندی قلبیم سویله ایا گلموسن??? جمعه سایماقدان یورولدوم آغلاماقدان سیدی هارداسان بس ختم هجران ایله آقا گلموسن؟؟؟ فاطمه قبری هله گیزلینده دی قربان اولوم ایله فرمایش نیه بس جان زهرا گلموسن؟😔 اللهم عجل لولیک الفرج ✍استــــــــــادمتــــــــــقی تـبــــــــــریــــــــــزی @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
نقطه سر خط..
✅قسمت بیست و ششم ازش خداحافظی کردم راه افتادیم هوا ابری بود ولی باران قطع شده بود از گرد و خاکی که
✅قسمت بیست و هفتم مدتی که نشستیم دوستم گفت بریم یه چایی عراقی بزنیم دیدم بدم نمیگه رفتیم از پله ها پایین و هر کدوم یه چایی گرفتیم و روی مبلی که کنار جاده گذاشته بودن برای استراحت زائرین نشستیم هوا دلپذیر بود و نسیم خنکی هم می وزید چایی رو خوردیم و برگشتیم برای خواب بیشتر بچه ها خوابیده بودن صمد یکی از دوستام و دکتر که البته دکتر نبود بهش الکی دکتر میگفتیم داشتن پاهاشون رو روغن مالی میکردن کمی سربه سر هم گذاشتیم و خوابیدیم. صبح زودتر بیدار شدم و اذان گفتم خیلی لذت بخش بود قرار شد صبح بعد نماز حرکت کنیم تا به گرما نخوریم ادامه دارد... ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ روزمان را شروع میکنیم باصلوات بر حضرت سید الشهدا (علیه السلام) ♥️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . 🔸پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد. ♥️و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ الرَّشِيدِ. 🔸و درود و رحمت فرست بر حسين مظلوم شهيد شجاع. ♥️قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ. 🔸كشته اشك چشم خلق و اسير محنتها. ♥️صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً. 🔸رحمت و درودى بر آن حضرت فرست كه دايم در افزايش و نیکو و با بركت باشد. ♥️يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ‏ 🔸كه اول آن درود به آسمان صعود كند و انتها نداشته تا ابد باقى باشد. نيكوترين درود و رحمتى كه بر يكى از فرزندان پيغمبران مرسلت فرستى اى پروردگار عالمیان. 🌹زیارت امام حسین علیه السلام 🌹 روزی دنیا و آخرت شما ان شاءالله @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
اینو نمیدونم دیدین یا نه انشالله که به زودی شبکه یک رو باز کنیم و اینو ببینیم👇👇
حاج قاسم میگفت🌱 حتی‌اگه یـه‌ درصد احتمـال‌بِـدی‌که یـه‌ نفر یه‌ روزی‌برگـرده‌ و توبہ‌کنـه... حـق‌نداری‌راجبش‌قضاوت‌ڪنۍ! قضاوت‌ فقط‌ ڪار‌ خداست! فلذا‌ حواسمـون‌ باشه @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
نقطه سر خط..
#تلنگرانه حاج قاسم میگفت🌱 حتی‌اگه یـه‌ درصد احتمـال‌بِـدی‌که یـه‌ نفر یه‌ روزی‌برگـرده‌ و توبہ‌کنـه
در این خصوص یه مطلب بگم خیلی وقتا میشه در مورد افراد قضاوت میکنیم بعد شرمنده میشیم ما تو دوستان فردی بود که پشت سرش حرف زیاد بود و به بیراهه رفتن و فسق و فجور در موردش مطرح میشد بنده خدا ۳۸سالگی بر اثر سرطان فوت کرد و روز جمعه دفن شد رفتیم مراسم گفت و دفنش یاد قضاوتهایی که در موردش میشد افتادم 😔 یادمون باشه همدیگر رو قضاوت نکنیم ✍
🌱حسین موتور می‌راند و من پشت سرش نشسته بودم. ناگهان وسط «تپه‌های ذلیجان» ایستاد. پرسیدم: چی شد؟ چرا ایستادی؟ از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن. گفتم: چرا؟ گفت: احساس می‌کنم دچار غرور شده‌ام. تعجب کردم، وسط دشت و تپه‌های ذلیجان، جایی که کسی ما را نمی‌دید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟ وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره می‌کرد، گفت: وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شده‌ایم. تا مدت‌ها سوار موتور نمی‌شد ... 🌷 @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کجای قرآن مجازاتی برای بی حجابی نیامده، همون طور که برای بی نمازی و غیبت نیامده... ، دروغ و غیبت اصل اخلاقی هست و مجازات نداره 🎙سید کاظم روحبخش @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک دنیا سوال دارم و نیستی جمعه تا جمعه انتظارم من ای تک جواب هستی جواب هایم کی ظهور می کنند؟! السلام علیک یا أباصالح المهدی @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد … وقتی عجیب جاذبه‌ی قلبم به سوی توست … آن لحظه نوشته می‌شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می‌شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره‌ای نیمه باز زیارت کرده‌ام السلام علیک یا اباعبدالله الحسین @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim
نقطه سر خط..
✅قسمت بیست و هفتم مدتی که نشستیم دوستم گفت بریم یه چایی عراقی بزنیم دیدم بدم نمیگه رفتیم از پله ها
✅قسمت بیست و هشتم صبح زود حرکت کردیم تعدادمون موقع حرکت ۳۰ نفری میشد ولی رفته رفته به دسته های ۴ یا ۵ نفری تبدیل شدیم دعای عهد و توسل به امام زمان به درخواست دوستان همراهم همخوانی شد تا اول صبح با عهد و پیمان با امام زمان شروع بشه هنوز سیل جمعیت زیاد نبود چون اول صبح بود و گرافیکی ایجاد نمیشد صبحونه رو ساعت ۹ خوردیم و قرار گذاشتیم در صورتی که همدیگر رو گم کردیم غروب تو عمود ۷۰۰ همدیگر رو ببینیم با توجه به فرصت خوبی که داشتیم قرار گذاشته بودیم برای اینکه همه دوستان بتونن طی مسیر کنن ۵ روزه برسیم کربلا و گرنه کسانی بود که ۳ روزه و حتی کمتر ابن کار رو میکنن دور بر نمازظهر بود که رسیدیم عمود ۵۰۰ نماز رو خوندیم و قرار شد کمی استراحت کنیم رفتم بیرون دو افسر عراقی کنار جاده نشسته بودن وقتی روی پیرهنم عکس رهبری رو دیدن گرم صحبت شدیم و از زحمات حاج قاسم و رزمندگان مدافع حرم و حشد و شعبی صحبت کردیم البته دسته و پا شکسته اونا رفتن و شروع کردم کمی نوشتن تو حال و هوای خودم بودم که بنده خدایی کنارم نشست و وقتی متوجه شد من ایرانیم و چیزی می نویسم گفت شما خبرنگاری گفتم بله کمی صحبت کردیم‌ و من جریانی که تو طول مسیر شنیده بودم رو بهش گفتم و اونم گفت که اتفاق جالبی براشون افتاده ازش خواهش کردم برام تعریف کنه و اون اینطوری جریان رو گفت ما پیاده روی رو از داخل ایران شروع میکنیم امسال هم چند هفته پیش تصمیم گرفتیم همین کار رو انجام بدیم طی مسیر کردیم هنوز به روستای دهدز از توابع استان خورستان نرسیده بودیم ما با وجود اینکه به گرمای هوا عادت داشتیم اما باز هم تیغ آفتاب کلافه‌مان کرده بود. بچه‌ها گرسنه بودند و تشنه اما باید صبر می‌کردیم تا به مکان مناسبی می‌رسیدیم، از دورتر دیدم پیرزنی با لباس مشکی روی تخته سنگی نشسته و با دست به ما اشاره می‌کنه کوچه‌ها و خیابان خلوت بود از اذان ظهر گذشته بود ما هم نماز را در استراحت‌گاه قبلی خونده بودیم. به احترامش نزدیک‌تر شدیم، پیرزن بسیار نحیف و رنجوری رو دیدم با صورتی آفتاب‌سوخته که حسابی هم از ما شاکی بود. دستش را به رسم ادب به سینه گذاشت و خوش آمد گفت  دستش را به رسم ادب به سینه گذاشت و خوش آمد گفت پس چرا دیر کردید ما همه وحشت‌زده بهم خیره شدیم من در دلم گفتم بنده خدا جلوی افتاب زیاد نشسته مشاعرش را از دست داده راستش دلمان برایش سوخت و در دلم هم کمی به فرزندانش ناسزا گفتم که پیرزن را در این گرما رها کرده‌اند. راه خانه‌اش را به ما نشان داد گفت حتما ناهار نخورده‌اید دوستانم که زبانشان بسته شده بود و من با سر اشاره کردم خیر. گفت دنبالم بیایید عصایش را به زمین کوبید و راه افتاد ما هم دنبالش اگر بگم طلسم شده بودیم دروغ نگفتم، چون مسیولیت کاروان با من بود نگران بودم و دلهره داشتم که نکند اتفاقی بیفته و شرمنده خانواده این عزیزان شوم. ادامه دارد... ✍