eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.4هزار دنبال‌کننده
346 عکس
11 ویدیو
1.2هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی با این دل ‌مر‌ده ‌و ‌کویر‌ی ‌چه‌‌کنم؟ با ‌ا‌ین ‌همه ‌جر‌م ‌و ‌سر‌به‌زیری چه ‌کنم؟ "مِن أینَ لِیَ ‌ا‌لنَّجا‌ت" یا‌ر‌ب یا‌ر‌ب تو دست مرا اگر نگیر‌ی چه ‌کنم؟ @nohe_sonnati
با آن كه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بی حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفوِ يک گنهكار بالاترين ثواب است عفوِ تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده بر روی دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است چون لاله ی خزانی رفت از كفم جوانی شرمنده پيریِ من از دوره ی شباب است با اين گناه بسيار گويی گنه نكردم بر هر گناهم از تو صد پرده ی حجاب است مگذار تا بريزد بر خاک آبرويم بی آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشک خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است هر ناله شعله ی دل هر شعله شاخه ی گل هر قطره اشک خجلت دريايی از گلاب است باران اشک "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است @nohe_sonnati
(حی علی الفلاح ، حی علی العلی حی علی الصلوه ، حی علی العلی) این ذکر اعظم ، خلق سما بود این ذکر توبه ی ، اهل ولا بود معنای دیگر ، یا ربنا بود امشب جمال حق ، تابیده می شود باران مغفرت ، باریده می شود دنیایی از گنه ، بخشیده می شود ای آسمان در ، رحمت گشوده شد از دل سیاهی ، عصیان زدوده شد شعر رهایی از ، شیطان سروده شد لیلاترین تویی ، شیداترین منم آقا ترین تویی ، تنها ترین منم مولاترین تویی ، رسوا ترین منم از قهر آتشت ، ما را امان بده بر توبه ی نصوح ، ما را زمان بده ما را به فاطمه ، اشک روان بده امشب چه می شود ، یارم نظر کند مهدی مرا دعا ، وقت سحر کند یک کربلا مگر ، با من سفر کند آقا بدم ولی ، اهل ارادتم از لطف مادرت ، بخشا سعادتم امشب بیا بزن ، عطر شهادتم بنما دعا گل ، باغ حسن شوم در راه عشق تو ، خونین بدن شوم با دست مهر تو ، روزی کفن شوم ای صاحب دل ، زار گدا حسین باشد شفیع ما ، ذکر تو یا حسین از دل صدا زنیم ، روحی فدا حسین وقتی به قتلگه ، رأست بریده شد جسم مطهرت ، در خون تپیده شد زینب شکسته شد ، قدش خمیده شد @nohe_sonnati
دوبیتی یا رب ز کرم درى به رویم بگشا راهى که در او نجات باشد بنما مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم جز یاد تو هرچه هست بر از دل ما ▪️ یا رب ز کرم حال دعا بخش مرا از حال دعا جرم و خطا بخش مرا تا امشب اگر مرا نیامرزیدى امشب به على مرتضى بخش مرا ▪️ یا رب مددى که بى پناهیم همه اى بحر کرم غرق گناهیم همه اى باعث روسفیدى رو سیهان بر ما نظرى که رو سیاهیم همه ▪️ یا رب تو به فضل خویش دلشادم کن گشتم ز گنه خراب آبادم کن بگریختم از درگه تو یک چندى بد کردم و بازگشتم آزادم کن ▪️ یا رب مکن اندر صف محشر خجلم من کرده گناه و پیش خود منفعلم اندر دو جهان ببخش و رحمى بنما چون غیر تو امّید نباشد به دلم ▪️ عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یک برگ گیاست هرچند گناه ما کشتى کشتى است غم نیست که رحمت تو دریا دریاست @nohe_sonnati
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم زیر سنگینی اعمالِ پریشان مُردیم رمضان است، بیایید سبک‌بار شویم می‌توانیم در این ماه به قرآن برسیم می‌توانیم در این ماه، علی‌وار شویم ماهِ مهمانیِ حقّ است، بیایید همه تا نمک‌خورده‌ی این سفره‌ی افطار شویم چشم‌ها را بتکانیم در این ماهِ زلال با دو آیینه همه راهیِ دیدار شویم زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است جای اُتراق نَه این‌جاست، خبردار شویم سِرِّ سی جزء به سی روز فرو می‌آید هان! رفیقان! همه آیینه‌ی اسرار شویم یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد با خداوند، در این ماه مگر یار شویم رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم @nohe_sonnati
دوبیتی در ماه خدا که فصل ایمان باشد باید دل عاشقان، گل‌افشان باشد فرمود که: هرچیز بهاری دارد ماه رمضان، بهارِ قرآن باشد 💠 امام_باقر(علیه‌السلام): لِكُل شَيْءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان هر چیز بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است. 📗 الکافی، ج۲، ص۶۳۰ @nohe_sonnati
به روی چهره ی من رد پای تشنگی است لبم دچار ، به آب و هوای تشنگی است به ذکر حضرت بارانِ عشق مشغولم دوباره روی لبم ربنای تشنگی است به زیر سایه ی ابرِ کرامتم ... خیسم صدای چک چکِ اشکم صدای تشنگی است کویر خشکِ لبم شوره زار شد با اشک تَرک تَرک شدنش هم برای تشنگی است به لحظه لحظه ی این ماه بندگی سوگند امید من به همین لحظه های تشنگی است چقدر روضه ی مکشوفه پیش چشم من است درست ، روبریم کربلای تشنگی است تمام تشنگیِ روزه دارها یک سو ... و سوی دیگر آن ، انتهای تشنگی است صدای بغضِ عطشناک بچه های حرم نوای حزن ، در این نینوای تشنگی است امان و آه ... از آن لحظه که خودم دیدم .. ذبیح عشق ، میان منای تشنگی است @nohe_sonnati
بچه گی كرده ام، پشيمانم من ندانسته شيطنت كردم بغلم كن دوباره مثل قديم رو نگردان ز من، غلط كردم ساده گی كار دست من داده همنشينِ بد از تو، دورم كرد لطف بيش از حد شما؛ امروز بنده ای سركش و جسورم كرد سيب سرخ هوس فريبم داد دلم از كرده اش پشيمان است عذر تقصير پيشت آوردم مهربان، بخشش از بزرگان است به كجا مي شود فرار كنم !؟ بدتر از متهم زمين خوردم حيف آن دست، كه مرا بزنی! نزده؛ من خودم زمين خوردم آبرو، اشک، ندبه و توبه باز هم واژه های تكراری دست های مرا دوباره بگير تا بفهمم كه دوستم داری شده ام جنس كهنه ی بازار رهگذر، دوست، آشنا نخرد كاش از اول ضرر نمی ديدم هيچ كس غير تو، مرا نخرد نه ! من از چشم تو نمی افتم ...تا حسينی و كربلايی هست آبروی مرا نخواهی برد ...تا كه عشق امام رضايی هست روسیاهم صدا نخواهی زد پای من را قلم نخواهی كرد به دلم دست رد نخواهی زد سنگ روی يخم نخواهی كرد باز هم روی خوش نشان دادی چقدر خوب شد كه زهرا هست غسل گريه كن ای دل غافل روضه ی دست و مشک سقا هست @nohe_sonnati
دوبیتی با این همه دِين یا قدیم الاحسان با اشک دو عین یا قدیم الاحسان ما آمده‌ایم تا ببخشی ما را امشب به حسین یا قدیم الاحسان @nohe_sonnati
لطفى كن و دوباره لياقت به من بده رزق دعا و فيض اطاعت به من بده توبه شكستن عادت هر روزه ام شده امشب كرامتى كن و همّت به من بده چه زود پيرى آمد و چه زود عمر رفت وقتش رسيده گريه ى حسرت به من بده حتّى سر نماز پىِ خودنمايى ام بى حرمتى چقدر ! خجالت به من بده هر قدر بد شدم كرمت باز كم نشد خوبى بس است قحطى نعمت به من بده حال و هواى وقت سحرهاى من چه شد؟ مثل قديم شوق عبادت به من بده رسوا شدم به خاطر همرنگ بودنم پس انقطاع دل ز جماعت به من بده درمان درد من همه اش خاک كربلاست محض رضاى فاطمه تربت به من بده من را حرم ندیده صدا می زنند آه تا کی فراغ؟ اذن زیارت به من بده تا که به داغ اهل حرم آشنا شوم هول و هراس لحظه ی غارت به من بده حالی شبیه پیکر زخمی خواهری در لحظه ی شکستن حرمت به من بده پروانه بود و بال و پرش را کسی گرفت در ازدحام پوشیه اش را کسی گرفت @nohe_sonnati
افتتاحی شده و میکده رونق دارد دل طمع کار شد اما به خدا حق دارد طی شده از مه قرآن و دعا یک هفته لیک از دست خودم حوصله ام سر رفته آسمانی نشدم تا که پرم باز شود سوز دل با غم عشق تو هم آواز شود هاتفی در دل شب بانگ برآورد، بیا تا نگشته ست سفیدیِ رخت زرد، بیا دست جنبان که تو را مرگ به بر می گیرد قبر تو دم همه دم از تو خبر می گیرد رمضان ماه خطاپوشی یار است بیا پایتخت همه ایام نگار است بیا سر به زیر آمده ام تا که مرا راه دهی رخصت عرض ارادت دم درگاه دهی یا رب این عبد گنهکار بیا برگشته بر درت بنده ی فرّار بیا برگشته من که مردودی عشق تو به ماه رجبم پس چگونه رمضان آمده ام؟در عجبم (یامن ارجوه لکل) مفت ز دستم رفته یا مه ختم رسل مفت ز دستم رفته باخت دادم همه ی قافیه های شعبان بی تو سر شد همه ی ثانیه های شعبان وای اگر دست دلم را تو نگیری چه کنم ز کفم رفته جوانی سر پیری چه کنم امشب از خوف، هراسانِ قیامت شده ام من هراسان همان لحظه ی غربت شده ام به سر قبر من آن کس که لحد چیند کیست؟ در سراشیبی آن معرکه دستم خالیست غرق دلشوره ام و هیچ ندارم ای وای حق بده تا که ز دل ناله برآرم ای وای تو خطاپوشی و امید به لطفت دارم با نگاه کرمت بار زمین بگذارم منِ سرگشته که در سایه ی دینت هستم با همه بار گنه عبد حسینت هستم امشب از خرمن لطفت به همه خوشه بده لطف کن بار دگر باده ز شش گوشه بده زیر قبه همگی عبد خدا می گردیم ما به باب الشهدا با شهدا می گردیم هروله در حرم یار صفایی دارد حمدلله که دلم کرب و بلایی دارد @nohe_sonnati
دوبیتی غمناکم و از کوی تو با غم نروم جز شاد و امیدوار و خرم نروم از درگه همچون تو کریمی هرگز نومید کسی نرفت و، من هم نروم @nohe_sonnati