eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
12.9هزار دنبال‌کننده
352 عکس
28 ویدیو
1 فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
او مادر زهراست، پس طُهر طهوراست او ترجمان نور، بین اهل معناست سوغاتی معراج سهم دامن اوست آغوش او گهواره‌ی عرش معلاست عنقای مغرب عاجز از درک عفافش قاف مقاماتش ز بس عالی و والاست قَدرش نهان باشد شبیه لیله‌ی قدر در چشم‌هایش عالَم لاهوت پیداست او مادر انسیه‌ی حوری سرشت‌ست او مادر آیات نور و قدر و طاهاست ح‍ُسن تمامی که سراپایش حَسن بود آیینه‌ای که مادر اسماء حُسنا است آن مریم مکه که بانوی عفاف‌ست فخر تمام دختران نسل حواست الله اکبر از جلال و از وقارش او باطناً اذکار تسبیحات زهراست او تاجر عشق است بعد بذل مالش هر چه بلا آید سرش با جان پذیراست آن‌کس به‌واقع شخص اُم المؤمنین‌ست، که در حقیقت مادر ام ابیهاست او از ازل دلداده‌ی شهر نجف بود او از ازل سرمست صهبای تولاست هر روز را دلواپس "در" بود و "کوچه" آری بساط گریه‌اش هرشب مهیاست شد سوگوار رفتنش چشمان زهرا پس سوگوارش از ثری تا به ثریاست بین مزارش روضه‌دار کربلا شد بین عبا گریان جسمی ارباً ارباست مرثیه‌خوانِ یک کفن از خاک و خون شد مرثیه‌خوانِ پیکری در زیر گرماست مادربزرگ ماه‌های روی نیزه دلواپس حوریه‌های بین صحراست @nohe_sonnati
عقلم توان نداشت از او سر در آورد مضمون ز شأن و منزلتش در سر آورد چون او زنی کجاست که روح الامین ز عرش بر او سلام از طرف داور آورد آن زن که بود نقطه‌ی امن امین وحی از راز و رمز حرف خدا سر درآورد او را خدا برای نبی آفریده بود تا خنده را به روی لب دلبر آورد چشمان خویش را به روی هرچه داشت بست تا در دلش محبت پیغمبر آورد دنبال عشق بود نه دنبال سیم و زر گوهرشناس روی سوی گوهر آورد آن بانویی که چشم ملائک به دست اوست وقت قنوت حاجتشان را برآورد در خانه‌اش به فرش و گلیم احتیاج نیست آن را که جبرئیل برایش پر آورد از یاد رفته‌اند حسودان ولی از او روح القدس قصیده و شعر تر آورد غیر از خدیجه هیچ زنی ظرفیت نداشت از بهترین زنان جهان بهتر آورد هرگز توان مادر هستی نبود و نیست دیگر شبیه دختر او دختر آورد دختر چه دختری که پدر دستبوس اوست حتی خدا به خاطر او محشر آورد آن بانویی که وقت دفاع از ابوتراب خود را زند به آتش و پشت در آورد ای کاش بود مادر او تا در آن میان مسمار را ز پهلوی زهرا درآورد @nohe_sonnati
تو را در وادی توحید در اوج یقین دیدم تو را کفو نبی، از اولین و آخرین دیدم تو را یار رسول الله «فِی البَأسَاءِ وَالضَّرَّاء وَ حِينَ البَأسِ» هم‌عهد امیرالمؤمنین دیدم «تو را دیدم که می‌چرخد به گرد خانه‌ات کعبه» خدا را در حرم خواندم، در آن بیت گلین دیدم تو در روی امین مکه نور وحی می‌دیدی تو را از قبل بعثت محو ختم‌المرسلین دیدم تو را محبوبهٔ قلب حبیب‌الله از آغاز تو را «اَلسّابقونَ السّابقون» در راه دین دیدم بریدی از همه اموال و بردی سود مالامال جزایت را به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» دیدم تو را تفسیر نورانی «وَالّیلَ اِذا یَغشی» تو را در بیت قرآن لیلة‌القدرآفرین دیدم قیاس شأن تو با ساره و هاجر، مع‌الفارق تو را بالاتر از آن و تو را برتر از این دیدم تو را در آیه‌های آل عمران برتر از مریم تو را در بزم «الله اصطفی» بالانشین دیدم به شأن زینب کبری همین بس که شبیه توست تو را با فاطمه خیر نساء العالمین دیدم تو را همراز سرّالله قبل از روز میلادش تو را راضیّه و مرضیّه در اوج یقین دیدم نه تنها مادر اُمّ اَبیها، مادر هستی تو را در بیت وحی اُمّ امیرالمؤمنین دیدم زبون بود آن زنی که بر نبی زخم زبان می‌زد حسودان تو را مشمول لعنی آتشین دیدم نه تنها در رجزهای حسینت روز عاشورا تو را در خطبهٔ غرّای زین‌العابدین دیدم هنوز از هودج نورت امان از نار می‌بارد تو را دلواپس اُمّت به روز واپسین دیدم به محشر پیکر خونین محسن روی دست توست تو را با فاطمه در ماتم آن نازنین دیدم @nohe_sonnati
تقسیم کردی با خدا دارایی‌ات را ای آسمان! دیدم دل دریایی‌ات را تنها نه در کار تجارت سود کردی در عشق حتی دیده‌ام دانایی‌ات را خالی شود از غیر او وقتی جهانت پیغمبری پر می‌کند تنهایی‌ات را حوریه‌ای را پرورش دادی، مگر تو از آسمان آورده‌ای لالایی‌ات را؟ آن مادری‌ها را تو یادش داده بودی تکثیر کردی اینچنین زیبایی‌ات را شعب ابی طالب پدید آورد بانو آزادگی را، نسل عاشورایی‌ات را از عالم بالا کفن آمد برایت فهمید دنیا تا ابد والایی‌ات را.. @nohe_sonnati
ای که جا در دل و در جان پیمبر داری! رتبه از مریم قدّیس فراتر داری چشم خورشیدِ رسالت به تو روشن که چه‌قدر جلوه در آینه چون ماه منّور داری سر‌ سپردی به غبار قدم پیغمبر که خبر داشت، که آن روز، چه در سر‌ داری؟ چشم پوشیده‌ای از هستی خود در این راه بس که ایمان به امین بودن رهبر داری تا مگر مکتب توحید شود عالم‌گیر عهد کردی که دل از مال جهان برداری اولین بانوی پیوسته به اسلام تویی که به آیین خدا این همه باور داری شاهد همت تو «شِعبِ ابی‌طالب» بود که عجب دست و دلی عاطفه‌پرور داری همۀ سعی تو این بود که در طول زمان بارِ اندوه و غم از دوش نبی برداری گر که تنها بگذارند تو را مردم شهر اُنس با آسیه و مریم و هاجر داری می‌رسد وحی الهی به مبارک بادت ای که در دامن خود «سورۀ کوثر» داری ای خدیجه! به خدا هدیۀ زیبای خداست این سعادت که تو «صدیقۀ اطهر» داری آری از موهبتِ همسری یاسین است این که در گلشن خود یاس معطر داری در جهان هیچ زنی منزلت، این قدر نداشت که تو از برکت زهرای مطّهر داری ای که ذُریّۀ زهرا همه فرزند تواند یازده آینۀ نور برابر داری شب معراج برای تو سلام آوردند بال بگشای که تا اوج خدا پر داری.. @nohe_sonnati
همسنگر و همراه و همسر بود آن بانو از هر چه همسر بود هم، سر بود آن بانو آرامش قلب جهان پیغمبر است اما آرامش قلب پیمبر بود آن بانو وقت مصاف غصه‌ها با جان پیغمبر یک پشتوانه مثل لشکر بود آن بانو هنگام یاری کردن اسلام، اموالش هم‌سنگ با شمشیر حیدر بود آن بانو آن زن که جز او هیچ ام المؤمنينی نیست چون دامنش معصوم‌پرور بود، آن بانو! آن جا که حاتم آب را هم بخل می‌ورزید جودش به عالم سایه گستر بود آن بانو می‌سوخت کم کم جان پیغمبر شبیه شمع آن روزها که بین بستر بود آن بانو آن زن که بعد از رفتنش چشمان پیغمبر وقت به یاد آوردنش تر بود؛ آن بانو... @nohe_sonnati
چه فرقی می‌کند در عرش یا روی زمین هستی تو هر جایی که‌ باشی با خدایت همنشین هستی چه‌جای بُهت وقتی‌که شکوه بی‌نظیرت را نمی‌فهمند خاکی‌ها ز بس بالانشین هستی نمی‌رنجی اگر از طعنه‌ها و بی محلی‌ها که‌ در تنهایی‌ات‌ هم‌صحبت‌ روح‌الامین‌ هستی تو در آن ظلمت تاریخ و برآن طعنه‌ی کفار شگفتا آشکارا پاسخی در آستین هستی تمام ثروت خود را به‌او بخشیده‌ای‌ جایش به‌دست خاتم پیغمبری نقش نگین هستی میان‌ همسرانش‌ افتخاری‌ برتر از این‌ چیست؟ که هستی مادر زهرا و امّ المؤمنین هستی در ایثار و فداکاری، در آیین وفاداری نخواهد دید مانند تورا روی زمین "هستی" @nohe_sonnati
تقسیم کردی با خدا دار و ندارت را با بخششت پر بار می‌کردی بهارت را از بخششت دست زمین و آسمان پر بود هرگز نفهمیدند لطف بی شمارت را تو مادر زهرا و ام المؤمنين هستی بالاتر از این نیست شأن آشکارت را در خانه‌ات روح الامین در رفت و آمد بود همپای تو او سجده کرده کردگارت را بانو تو ماهی، آسمانت قلب پیغمبر زیباترین جایی که طی کردی مدارت را بعد از تو زهرا مادری می‌کرد در خانه می‌شست با دردانه‌ی اشکش مزارت را @nohe_sonnati
یا رب به حق جود و احسان خدیجه لطفی بکن در حق من؛ جان خدیجه صرف نظر کن از گناهان زبانم امشب که هستم منقبت خوان خدیجه چشمی بده از خوف تو هر شب ببارد چشمی شبیه چشم گریان خدیجه بین تمام دوستان تقسیم فرما یک قطره از دریای ایمان خدیجه مأنوس آیات کتاب الله مان کرد فیض تلاوت‌های قرآن خدیجه ما مؤمنین او نیز ام المؤمنين است هستیم فرزندان سلمان خدیجه از والدین خود کسی بهتر نداریم مادر پدرهامان به قربان خدیجه از سفره‌ی ناپاک، ما را دورمان کن کافی‌ست ما را لقمه‌ی نان خدیجه در "تنفقوا ممّا تحبون" ریشه دارد انفاق و ایثار فراوان خدیجه غیر از فداکاری که تفسیری ندارد ساعات عمر رو به پایان خدیجه از بیت احمد بوی الرحمن بلند است پیغمبر اکرم پریشان خدیجه وقت گریز است و دلم را کربلا برد حرف از عبا و جسم بی جان خدیجه در بین گودالی تنی بی سر رها بود تنها کفن نه بلکه قحطی عبا بود @nohe_sonnati
شرمنده کرده با وفایِ خود وفا را مدیونِ خود کرده صداقت را حیا را بخشیده معنا با نگاهش کیمیا را تفسیر کرده رحمت بی انتها را دریایِ بی‌پایانِ ایثار است بی‌شک دنیا به الطافش بدهکار است بی‌شک همواره هرجا یاورِ پیغمبر است او قطعاً یکی از شافعانِ محشر است او هم اولین بانویِ اسلام‌آور است او هم مادری اُمِّ ابیها‌ پرور است او در بحثِ ایمان، مثل و همتایی ندارد او جز رسول الله، آقایی ندارد دردِ تمامِ دردمندان را دوا کرد او عمرِ خود را وقفِ راهِ مصطفی کرد برعکسِ آنکه با شتر، فتنه به پا کرد او ثروتش را خرجِ دین، خرجِ خدا کرد دشمن بداند فتنه‌هایش بی‌نتیجه‌ست واللهِ ام‌ُّالمومنین تنها خدیجه‌ست او پا به پایِ مرتضی حامیِّ دین است در مبحثِ توحید، بی‌همتاترین است او فخرِ اسلام و عرب، فخرِ زمین است مادرتر از مادر برایِ مؤمنین است عالم به قربانِ نگاهِ مهربانش ما را حسینی کرده لطفِ بی‌کرانش با رفتنش کارِ جهانی سوختن شد آری عزادارِ غمش هر مرد و زن شد مرثیه‌خوانش شاخه شاخه یاسمن شد او با عبایِ وحیِ پیغمبر کفن شد در کربلا اما عبایی هم نمانده در ماتمش حتی خدا هم روضه خوانده @nohe_sonnati
مادر فاطمه و جده‌ی سادات تویی همسر ختم رُسل، بانوی جنات تویی شرف و معرفت و جلوه‌ی ایثار زتوست افتخار و شرف و عزت سادات تویی اولین بانوی کانون خدا جویانی جان توحید تویی، روح مناجات تویی مُحرم کعبه‌ی دل، محرم اسرار وجود سعی دین را تو صفا، قبله‌ی حاجات تویی برکات تو به اسلام بقا بخشیده است چشمه‌سار کرم و چشمه‌ی خیرات تویی پیکر دین اگر از جهل جراحت دیده است آنکه شد مرهم این زخم و جراحات تویی آن که با عرض سلامی به حضورش، یزدان کرده بر حضرت او فخر و مباهات تویی مریم و هاجر و حوا به مقامت نازند آن که از منزلتش گشته جهان مات تویی شعله‌ی داغ تو بر جانِ پیمبر افتاد آن که داغش زده آتش به سماوات تویی بعد تو ای گل ایثار، رسول اکرم آن گلی را که کند یاد به کرات تویی جان زهرا نظری کن به «وفایی» در حشر که شفیع همه در روز مکافات تویی @nohe_sonnati
" وَ اینَ مثلُ خدیجه " کجاست مانندش؟ زنی که قلبِ رسول خداست در بندش همان زنی که غم احمد است رازِ غمش و خنده های رسول است رازِ لبخندش نبود با احدی غیر مصطفی همسر به غیر از این همه کذب است حرفِ پیوندش تمامِ ثروت خود را برای دین بخشید عجب معامله ای کرده با خداوندش تمامِ عفت و تقوا ، تمامِ حجب و حیاست زنی که امّ ابیها شده است فرزندش کسی به غیرِ خودش" امِّ مومنین" نشود خوش است نامِ خدیجه کنارِ پسوندش @nohe_sonnati