خون می چکه از عمق چشایی که مبهوته سینه ها پر از درده، رو شونه ها تابوته تموم عالم تاریک و سرده چراغ خونه خاموشه مسجد کوفه با غم مولا لباس ماتم می پوشه عمه سادات بی قراره غصه و غمهاش بی شماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمی دونه تموم غصه اش غم یاره ذکر آسمونا وای حیدر، وای حیدر، وای حیدر، وای ذکر کهکشونا وای حیدر، وای حیدر، وای حیدر، وای میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه می خونن لا اله الا الله وقتی که زیر چوبه ی تابوت پر نسیم زهرا شد سوره ی درد سینه ی زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه می ریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راهه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پر خونه توی دل تاریکی نور فاطمه پیداست گریه می کنه مادر برای دل عباس زخم یتیمی به روی دوش گلای زهرا می تابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تابه بارون می باره رو مزارِ مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا نا امیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره ‏#امام_علی علیه السلام #کریمی #میرداماد ‏ @nohematn

تو از سر تا قدم حُسن خدایی، دوستت دارم تو تنها آرزوی مصطفایی، دوستت دارم تو با سوز درون خود چراغ قبر زهرایی تو از قلب علی مشکل گشایی، دوستت دارم تو پاسخگوی فریاد علی در دامن چاهی تو زهرا، تو علی، تو مجتبایی، دوستت دارم تو مشعر، تو منا، تو قبله، تو کعبه، تو لبّیکی تو رکن مروه ای، سعیِ صفایی دوستت دارم تو فریاد رسای «یا لثارات الحسین» هستی تو تنها طالب خون خدایی دوستت دارم #امام_زمان #امام_حسین #میرداماد @nohematn

یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره سینه زنها، گریه کن ها، کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ای بقیع غریب راست بگو تربت فاطمه کجاست بگو ... #روضه #میرداماد #سید_مهدی_میرداماد @nohematn

تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من از تاریکی شب های این ویرانه می ترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی اگر چه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضی است که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی سرت را وقت قرآن خواندنت بر طشت می دیدم تو باید بعد از این قاری قرآن خودم باشی اگرچه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی علی اکبر لطیفیان #میرداماد #واحد #سید_مهدی_میرداماد @nohematn

خونجگری سخته، ای وای، ای وای بی مادری سخته، ای وای، ای وای امان از بی کسی ای داد بیداد غم دلواپسی ای داد بیداد امان از کوچه های بی مروت امان از مردم بشکسته بیعت امان از آسمان شهر یثرب از آن دلتنگی هنگام مغرب امان از آسمان بی ستاره امان از سیلی و دو گوشواره ‏#نوحه #فاطمیه #میرداماد @nohematn

پر بسته ام و ز جور صیاد پرواز مرا نمانده در یاد ای مرگ بیا که بعد عمری دیگر شوم از اسارت آزاد جز مشت پری در این قفس نمانده دیگر نکشم آه چون نفس نمانده راه نفسم به سینه بسته بال و پرم ای خدا شکسته جان می دهم و ز کینه صیاد با خنده کنار من نشسته جز مرگ نبوده در دعایم جز آه نبوده در صدایم ای کاش شود که جان سپارم امشب روی زانوی رضایم ای کاش ببینم روی دخترم را تا زنده نماید یاد مادرم را تنهایم و بر منِ ز جان سیر خون گریه کند دو چشم زنجیر دور از همه خانواده خود در گوشه ی زندان شده ام پیر پیراهن زندان کفن من شد سلسله عضوی از تن من یا رب تو گواهی که نمانده جای سالمی در بدن من سر تا سر جسمم پر شد از کبودی جان به لب شدم از دست یک یهودی هنگام غروب و وقت افطار می آید و با کینه ی بسیار با سیلی و تازیانه چیند روی تن من سفره ی افطار ‏#شهادت_امام_کاظم #امام_کاظم علیه السلام #میرداماد @nohematn

خون می چکه از عمق چشایی که مبهوته سینه ها پر از درده، رو شونه ها تابوته تموم عالم تاریک و سرده چراغ خونه خاموشه مسجد کوفه با غم مولا لباس ماتم می پوشه عمه سادات بی قراره غصه و غمهاش بی شماره ذکر لبش ای روزگاره ارباب تشنه پریشونه کسی غمش رو نمی دونه تموم غصه اش غم یاره ذکر آسمونا وای حیدر، وای حیدر، وای حیدر، وای ذکر کهکشونا وای حیدر، وای حیدر، وای حیدر، وای میره به سوی صحرا تابوت ولی الله ملائکه می خونن لا اله الا الله وقتی که زیر چوبه ی تابوت پر نسیم زهرا شد سوره ی درد سینه ی زینب آیه به آیه معنا شد اشکای بارون دونه دونه می ریزه امشب بی بهونه آقام اباالفضل نیمه جونه حضرت زهرا توی راهه قبری که زیر نور ماهه دل ستاره پر خونه توی دل تاریکی نور فاطمه پیداست گریه می کنه مادر برای دل عباس زخم یتیمی به روی دوش گلای زهرا می تابه برای رفتن همراه بابا حسنش امشب بی تابه بارون می باره رو مزارِ مسافری که خونه داره توی دلای پر شراره نگاه ابرا نا امیده خدای دلها پر کشیده دل سپیده شده پاره ‏#امام_علی #شهادت_امام_علی #میرداماد ‏ @nohematn

خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن یکی بین ازدحام ‏ میگه کربلا میخوام یکی میبنده دخیل بچه ام مریضه به خدا ‏ برام عزیزه به خدا آقا جون، آقا جون چی میشه آقا منو کفتر گنبد کنی راهی مشهد کنی کاش منم مثال آهو، توی صحرا بودم صید تو مولا بودم علی موسی الرضا، علی موسی الرضا، یا علی موسی الرضا ‏ هرکی روش دست بذاری آتیش حروم اون میشه پیرزن میگه چرا خمیر من نون نمیشه گفتی زائرم بشی یا مسافرم بشی سه جا میام سراغ تو ‏ میشم تو قبر چراغ تو شب راز و نیازه، آقام آهو نوازه نگو غرق گناهم، حرم رو همه بازه عده ای با کرمت مجنون و با صفا شدن خیلی ها از حرمت راهی کربلا شدن دل که مبتلا میشه جنسش از طلا میشه میگه برم امام رضا ‏ تا بگیرم یه کربلا شب شیون و شینه، شب شور حسینه دلم پنجره فولاد، یا بین الحرمینه ‏#نوحه #امام_رضا علیه السلام #میرداماد @nohematn

تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من از تاریکی شب های این ویرانه می ترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی اگر چه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضی است که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی سرت را وقت قرآن خواندنت بر طشت می دیدم تو باید بعد از این قاری قرآن خودم باشی اگرچه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی علی اکبر لطیفیان #حضرت_رقیه #میرداماد #سید_مهدی_میرداماد @nohematn

یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره سینه زنها، گریه کن ها، کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ای بقیع غریب راست بگو تربت فاطمه کجاست بگو ... #روضه #میرداماد #سید_مهدی_میرداماد @nohematn

پر بسته ام و ز جور صیاد پرواز مرا نمانده در یاد ای مرگ بیا که بعد عمری دیگر شوم از اسارت آزاد جز مشت پری در این قفس نمانده دیگر نکشم آه چون نفس نمانده راه نفسم به سینه بسته بال و پرم ای خدا شکسته جان می دهم و ز کینه صیاد با خنده کنار من نشسته جز مرگ نبوده در دعایم جز آه نبوده در صدایم ای کاش شود که جان سپارم امشب روی زانوی رضایم ای کاش ببینم روی دخترم را تا زنده نماید یاد مادرم را تنهایم و بر منِ ز جان سیر خون گریه کند دو چشم زنجیر دور از همه خانواده خود در گوشه ی زندان شده ام پیر پیراهن زندان کفن من شد سلسله عضوی از تن من یا رب تو گواهی که نمانده جای سالمی در بدن من سر تا سر جسمم پر شد از کبودی جان به لب شدم از دست یک یهودی هنگام غروب و وقت افطار می آید و با کینه ی بسیار با سیلی و تازیانه چیند روی تن من سفره ی افطار ‏#شهادت_امام_کاظم #امام_کاظم علیه السلام #میرداماد @nohematn

رو خاک زندون دست و پا میزدی با گریه رضا رو صدا میزدی آقا برا غمت می سوزم غریب و تشنه ای هنوزم می سوزه از پا تا سرت، تو لحظه های آخرت آقا چقدر لاغر شدی، شبیه زهرا مادرت وای، یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر زمین می خوری لحظه ی واپسین میگی بمیرم مادرم خورد زمین میگی که مادرم جوون بود جوون ولی قدش کمون بود چقدر تو روضه خوندی که صدات گرفته این شبا چی می بینی که هِی میگی نزن مادرو بی حیا وای، یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر چه عاشقونه شیعه ها اومدن به تابوتت شاخه ی گل میزدن ولی امون ز نعل تازه با نیزه تشییع جنازه یه مادری تو قتلگاه، دلش از این غم سوخته بود می دید که غارت می کنن، پیراهنی که دوخته بود #ماه_رجب #امام_کاظم علیه السلام #میرداماد @nohematn