نوحهنوشت
وای از دل رقیه رو نیزه ها همراشه هم دین و هم دنیاشه . . . 🔹حاج محمد یزدخواستی 🔸شب سوم روضه عاشورا
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
#شهادت
بند ۱
رو نیزه ها همراشه
هم دین و هم دنیاشه
تنها نگاهش به سوی باباشه
فقط ذکر بابا روی لب هاشه
کوچیکه اما غم دیده
توو کربلا ماتم دیده
طعم اسیری چشیده / رقیه
داغ محرم رو دیده
ظلمت عالم رو دیده
طعم اسیری چشیده / رقیه
ستاره ای نشسته کنج ویرونه
شرار آه قلبی که پریشونه
پایه ی کاخ ستمو می لرزونه
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
بند ۲
خورشید راهم بودی
نور نگاهم بودی
بر نیزه ها پشت و پناهم بودی
شاهد اشک و سوز و آهم بودی
من طاقت هر غم دارم
تحمل ماتم دارم
تاب دوریتو ندارم / ای بابا
روو خاک غم سر میذارم
همش به یادت میبارم
تاب دوریتو ندارم / ای بابا
دارم برات مجلس روضه میگیرم
ببین که از زندگی بی تو سیرم (کسره روی "ی"زندگی)
اگه نیای دق می کنم و می میرم
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
بند۳
نور چشم زهرایی
دردونه ی مولایی
کنج خرابه اسیر غم هایی
کی گفته که توو این مسیر تنهایی؟
به عشق دیدار مولا
چقدر شهید رفت از دنیا
قبول کن این عشقو از ما / رقیه
بچه های اون شهیدا
هم ناله ت هستن این شبها
قبول کن این عشقو از ما / رقیه
نشسته انگار رو دلم کوهی از غم
کاش بکشی دست صبوری رو سرم
خدا میدونه این شبا چی می کشن
بچه های مدافعای این حرم
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
ای وای، ای وای، وای از دل رقیه
@nohenevesht
نوحهنوشت
فایل صوتی از طرف سیدامیرحسین خوشرو #جواز_نوکری @nohenevesht
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
بند ۱
دلتنگ توام ، پدر به سویم بازآ
گمگشته منم ، به جستجویم بازآ
رفتند علیِّ اکبر و شش ماهه
خالیست ببین جای عمویم بازآ
کشیدم آه از دل
ولی منزل به منزل
کشید آتش به جانم
خنده های قاتل
هر زمان زمین خوردم
عمه تکیه گاهم شد
وقت ضربه ی سیلی
صورتش پناهم شد
بند ۲
ای ماهِ رُخت روشنیِ این خانه
خوش آمده ای به گوشه ی ویرانه
دستم ز چه رنگ خون و خاکستر شد
گیسوی تو را همین که کردم شانه
که با تو اینچنین کرد؟
کدامین ناجوانمرد؟
زده آتش به جانم
شعله های این درد
بر سرت چه آوردند
گونه ات پر از خاک است
زنده ماندنم بی تو
ای پدر چه غمناک است
بند ۳
از زندگی بدون بابا سیرم
من بی تو غمین و مضطر و دلگیرم
بر دامنِ من سرِ تو نورافشان است
ای وای که من بدون تو می میرم
چه شد ناگه خدایا
شرر زد غم به دل ها
سپرده جان رقیه
از فراق بابا
اینقدر غریبانه
ای سه ساله جان دادی
شد خرابه ویران تر
بر زمین که افتادی
@nohenevesht
نوحهنوشت
سبک از : آقای ابوالفضل جدیان #جواز_نوکری @nohenevesht
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#شب_سوم
بند ۱
دلتنگم من / برای تو بابا
هر چه دارم / فدای تو بابا
خیلی خالیست / میان خرابه / جای تو بابا
غم دیدم تو را ندیدم من
طعمِ بی کسی چشیدم من
میدانی / چه ها کشیدم / چه ها کشیدم / چه ها کشیدم من
میان خیل اعداء
دلم گرفته بابا
مرا ببر پیش خود / از اینجا
هر جا که سیلی خوردم
از بیمِ دشمن مُردم
با اشکِ چشمم گفتم / یا زهرا (س)
واویلتا ، واویلا ...
بند ۲
شاهی آمد / به کلبه ی احزان
ماهی آمد / به بزمِ اسیران
السلام ای / تمام وجودم / یا اَبَالعَطشان
از داغِ غمِ تو بیمارم
با سر آمدی به دیدارم
شکرِ حق / که بعدِ دوری / به دامنِ خود / سرِ تو را دارم
گفتم میایی پیشم
سر می رسد عمرِ غم
دستِ تو را در دستم / می گیرم
کو پیکرت ای بابا
پا تا سرت ای بابا
دارم من این غصّه / می میرم
واویلتا ، واویلا ...
بند ۳
روزم بابا / سیه شده چون شب
می سوزم من / در آتشِ این تب
شرمنده ام / همیشه ز رویِ / عمّه ام زینب (س)
از غم زنده می شد و می مُرد
جایِ ما چه ضربه ها میخورد
بارِ غصّه ی تمامیِّ کاروان را / به دوشِ خود می بُرد
منم رقیّه بابا
از غم شده قَدَّم تا
بریده ام دل دیگر / از دنیا
سه ساله ات رفت از دست
نفس ... ، نفس ... ، این مرگ است ...
می بوسم و می میرم / رگ ها را
واویلتا ، واویلا ...
@nohenevesht