۷۰

@nohenevesht

#امام_رضا_علیه‌السلام #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها #ولادت بند ۱ غریب الغربا یا ثامن الحجج توو تبِ دوریت من می میرم توو خیال خودم دستای خستمو به ضریح لطفت می گیرم نوبهارِ دلم ، مولا ای نگارِ دلم ، مولا بیقراره دلم ، مولا ، مولا ، مولا رضا مولا قلبم ، غرقِ در شوره / شامِ میلاد پام از ، حرمت دوره / شامِ میلاد جونم ، فدا اونی که / شامِ میلاد اسمش ، سوره ی نوره بند ۲ یا اَنیسَ النُّفوس تویی شمسُ الشُّموس تو شفای غم های مایی یا حبیبَ القلوب یا طبیبَ القلوب تو دوای دردِ دنیایی روشنه محفلم ، با تو عالیه حاصلم ، با تو خوبه حال دلم ، با تو ، با تو ، با تو فقط با تو زنده است ، دل من با تو / یَابنَ موسی (ع) خاکم ، من و دریا تو / یَابنَ موسی (ع) یارِ ، دل مجنونم / یَابنَ موسی (ع) هیچ کس ، نشد الّا تو بند ۳ دو چشمه ی حیات دو کشتی نجات دو عزیز موسی بن جعفر (ع) دو دریای کرم دو خورشیدِ حرم دو امید دل های مضطر حق شده جلوه گر ، امشب عمر غم شد به سر ، امشب قلب من رو بخر ، امشب ، امشب ، امشب همین امشب نورِ ، پاک یزدانی / بنتِ موسی (س) هستی ، کوثرِ ثانی / بنتِ موسی (س) در این ، خاکِ لب تشنه /  بنتِ موسی (س) مثلِ ، عطرِ بارانی @nohenevesht

۷۱

‏فایل صوتی از طرف سیدامیرحسین خوشرو #جواز_نوکری @nohenevesht

#حضرت_مسلم_علیه‌السلام #شب_اول #شهادت بند ۱ در کوفه ببین ، بی کس و بی یار، منم درگیر غم و محنت بسیار، منم درها همه بسته ، قلب ها از سنگ است تنها وسطِ قوم جفاکار، منم وای از این بی وفایی حسین جانم کجایی الهی که به سویِ کوفیان نیایی کوچه گردِ تنهایم همنشین غربت ها شده کارِ این مردم شکستن حرمت ها بند ۲ بر عهد خودش ، کسی در این دوران نیست جز "طوعه" در این معرکه یک انسان نیست وقتی وسط نماز تنها ماندم یعنی که درون سینه ها ایمان نیست منم بی تو پریشان میا کوفه حسین جان که می آیند به سویت خیل نیزه داران در بلا گرفتارم داغ تو به دل دارم اشک غم فرو ریزد از دو چشم خونبارم بند ۳ با اینکه در امواج بلا تنهایم من دل نگران زاده ی زهرایم وقتی که سر از تنم جدا خواهد شد جز نام حسین (ع) نیاید از لب هایم نیاور دخترت را گل نیلوفرت را که می ترسم ببیند روی نی سرت را وای اگر که بر نیزه خون چکان سرت باشد بر دل خیام تو داغ اصغرت باشد @nohenevesht

۷۲

#ورودیه_کاروان #شب_دوم بند ۱ یک قافله آمده به صید دل ها گل کرده نوای "إِرجِعی" در صحرا پر کرده مشام کاروان را امشب عطر نفس حسین عزیز زهرا به پا کن خیمه ها را همین ساعت ، همین جا که می آید ز خاکش بانگِ " واحسینا" کربلای ما اینجاست نینوای ما اینجاست قتلگاه و معراجِ شهدای ما اینحاست بند ۲ از حنجره ها بانگ دعا می جوشد آهنگِ حزینِ رَبَّنا می جوشد حیران به هر آن طرف که رفتم دیدم از ارض و سما خون خدا می جوشد زمین و آسمان سرخ تمامی جهان سرخ دو عالم رنگ خون و چشم عرشیان سرخ کاروان غم آمد در پناه ثارالله پیکی از أجل، ای وای با حسین شده همراه بند ۳ محبوبه ی حضرت علی و زهرا از ناقه چرا زمین گذاری پا را تا ساقی علقمه به تن جان دارد تا هست علی اکبرت در اینجا امان از روز آخر نه سقا هست، نه اکبر میان قوم نامرد بی کسی تو خواهر کربلا مدارا کن با سلاله ی زهرا وای اگر زمین ریزد خون اصغرم اینجا @nohenevesht

۷۳

#حضرت_رقیه_علیهاالسلام #شب‌_سوم بند ۱ دلتنگ توام ، پدر به سویم بازآ گمگشته منم ، به جستجویم بازآ رفتند علیِّ اکبر و شش ماهه خالیست ببین جای عمویم بازآ کشیدم آه از دل ولی منزل به منزل کشید آتش به جانم خنده های قاتل هر زمان زمین خوردم عمه تکیه گاهم شد وقت ضربه ی سیلی صورتش پناهم شد بند ۲ ای ماهِ رُخت روشنیِ این خانه خوش آمده ای به گوشه ی ویرانه دستم ز چه رنگ خون و خاکستر شد گیسوی تو را همین که کردم شانه که با تو اینچنین کرد؟ کدامین ناجوانمرد؟ زده آتش به جانم شعله های این درد بر سرت چه آوردند گونه ات پر از خاک است زنده ماندنم بی تو ای پدر چه غمناک است بند ۳ از زندگی بدون بابا سیرم من بی تو غمین و مضطر و دلگیرم بر دامنِ من سرِ تو نورافشان است ای وای که من بدون تو می میرم چه شد ناگه خدایا شرر زد غم به دل ها سپرده جان رقیه از فراق بابا اینقدر غریبانه ای سه ساله جان دادی شد خرابه ویران تر بر زمین که افتادی @nohenevesht

۷۴

#جناب_حر_علیه‌الرحمه #شب_چهارم بند ۱ جای نفس از سینه ی من آید آه شرمنده اگر با تو نبودم همراه حالا به سر کوی تو رو آوردم روحی بفداک یا اباعبدالله منم حُرِّ پشیمان پشیمانم حسین جان قبولم کن که باشم جزءِ روسفیدان نورِ کائناتی تو کشتیِ نجاتی تو از چه با لبِ تشنه بر لب فراتی تو بند ۲ ای وای که راه بر تو بستم مولا شرمنده ی خواهر تو هستم مولا باز آمده ام که در رکابت باشم درمانده منم ، بگیر دستم مولا تویی فرزند زهرا همام أُمِّ ابیها محاذَاللَّه که باشد مثل او به دنیا ای خوشا سرم افتد روی خاک پای تو پور حضرت حیدر جان من فدای تو بند ۳ حر بودی و مادرت تو را حُر  زاده کردی تو به عهد خود وفا ، آزاده از لطف خدا توبه ی تو مقبول است اکنوت که سرت به دامنم افتاده تو جانت را خریدی شکسته دل رسیدی به فردای قیامت حُرِّ روسفیدی کربلا تو شاهد باش می روند یارانم از دل تو می جوشد خون این سوارانم @nohenevesht