#مبارزه_با_راحت_طلبی 2
"راحت طلبی "
💢 راحت طلبی از اولین خواسته های یه انسان هست.
🔺یه بچه زمانی که به دنیا میاد، قبل از اینکه دنبال لذّت باشه، دنبال راحتی هست.
🔷 اولین کاری که میکنه اینه که تا میبینه گرسنش هست، احساس ناراحتی میکنه و صدای گریه ش بلند میشه!👶
🔷یا وقتی برا شیر خوردن میره بغل مادرش تکون تکون میخوره تا یه جای راحت گیر بیاره بعد از اون شروع به شیر خوردن میکنه 🤱
👥 راحت طلبی از ابتدایی ترین تمایلات انسان هست و معمولا «تا آخرین لحظات زندگی هم با انسان میمونه»✅
🔺ریشۀ بسیاری از مشکلات و گرفتاری های فردی و اجتماعی هم همین راحت طلبی هست👌🏻
ادامه دارد ...
با ما باشید و دوستانتون رو هم دعوت کنید ☺️
🦋@noj_peyrowan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷
یادمان نرود که اخلاق مهدوی یعنی پیرو راه حق وشهادت بودن یادمان نرود که هرکسی در جایگاه خویش مسئول است و مسئوليت دارد. تک تک ما نسبت به زمینه سازی ظهور مولا مسئولیم یک مادر یک پدر معلم کاسب راننده پزشک طلبه سرباز .......به قول استاد علامه جوادی آملی در اسلام بیتفاوتی معنا ندارد به من چه و به توچه معنا ندارد. اسلام دین وحدت وهمدلی است یادمان نرود که جان دادند تا مملکت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بماند و مرکزیت شیعه در دنیا حفظ شود ما مکلف به انجام وظیفه ایم .........
#رأی_میدهیم
#انتخاب_اصلح
🦋@noj_peyrowan
با سلام خدمت اعضای محترم کانال 💖
با توجه به اهمیت این ۴تا ویس با عنوان اسلام و یهود
از دوستانی که فرصت نکردند به ویس ها گوش بدن توصیه میکنیم حتما برای یکبار هم که شده خودتون رو مجبور کنید تا این ۴ تا نیم ساعته رو گوش بدین😊
خیلی از دوستان تشکر کردن بابت این ویس ها و گفتن با وجود مشغله کاری سعی کردن هر چهارتا رو موقع مرتب کردن لباسها شون 👚یا موقع شستن ظرف هاشون 🥣🍽 با هندزفری
گوش بدن
و میگفتن خیلی چیزها برامون روشن شد ✅
خوب از این بابت خدا رو شکر میکنیم ☺️ که یه توفیق اجباری هم نصیب ما و هم دوستانمون شده 😊🌷
لطف خدا شامل حال همه دوستان
انشاءالله 🌺🤲🏻🌺
با توجه به پیام سنجاق شده 📌
دیروز نوبت 🌷شهید کریم اقدم و 🌷شهید همت بود که مهمون سفره معنویمون بودند 👌
خاطرهء جالبی از زبان مادر شهید همت💓 هست که خواستم شماها هم بهره مند بشید 👇👇👇
🌷🕊🌷🕊🌷
خاطره ای از محمد ابراهیم همت
مرحوم علی اکبر همت [پدر شهید همت] میگوید:
«پاییز سال 1333 به همراه جمعی از همشهریها برای زیارت حرم امام حسین علیه السلام راهی کربلا شدیم. آن روزها سفر به کربلا خیلی سخت و طاقتفرسا بود. مخصوصاً برای همسر من که باردار هم بود. بعد از آنکه مأموران مرزی عراق اجازه دادند، به سمت خانقین حرکت کردیم. راه پر از دستانداز باعث شد تا حال همسرم بد شود. پرسان پرسان بردیمش پیش یک دکتر عراقی. معاینهاش کرد و گفت: بچه داخل شکم سقط شده!
برگشتنی با درشکه آمدیم، رفتیم منزلمان که مقابل حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام بود. تا چشم مادرش افتاد به حرم طاقت نیاورد. گریه کرد و گفت: من هزار کیلومتر، 2 هزار کیلومتر راه آمدهام، بیایم خدمت امام برسم، نه اینکه بروم یک گوشه بنشینم. هرچه اصرار کردم که حالش خوب نیست و باید مدارا کند افاقه نکرد. مجبور شدم ببرمش حرم👇
🦋@noj_peyrowan
ادامه از زبان مادر شهید محمد ابراهیم همت 👇
رفتم حرم، نمیتونستم روی پاهام بایستم. همانجا پای ضریح نشستم
سر گذاشتم روی شبکههای ضریح گفتم: یا امام حسین! من از خودم نمیترسم که بروم. به حرف هیچکس هم گوش نمیدهم
فقط میترسم من قاتل این بچه بشوم. نگذار همچنین بلایی سرم بیاید
گریه میکردم، زیارت میکردم، حرف میزدم. برگشتم خانه و شام را خوردم و خوابیدم
خواب دیدم نشستهام پای ضریح دارم به این خانمهای قدبلندی نگاه میکنم که روبندهی عربی دارند
به خودم میگفتم چه باحیا هستند اینها، که یکی از آنها آمد پیش من گفت
خانم! گفتم: بله
دست کرد از زیر چادرش یک بچه قشنگ درآورد داد به من
چادرم را هی میکشید روی صورتش
میگفت: بچهات که از دست رفت ولی برای اینکه دست خالی برنگردی این را بگیر با خودت ببر
به کسی هم نشانش نده. فقط یادت باشه اسمش را بگذار محمد ابراهیم. او از ماست و پیش ما هم برمیگردد........
🦋@noj_peyrowan
🌷🌷🌷🌷🌷
حکایت «سَر»
حکایت گوش ابراهیم هم آن بود ولی گوش و چشم با سر بود، سر چه شد؟
رفته بود کمی جلوتر سرک بکشد به خطمقدم، در جزیره مجنون در عملیات خیبر.
دیده بود سربازانش، رفقای عزیزتر از جانش آب گلآلود میخورند از تشنگی؛
آب نهرهای اطراف مجنون که پیکرها در آن افتاده بود و هجوم خمپارهها گل آلودش کرده بودند.
قمقمهها را به کمر بست و رفت جلوتر و نهفقط یکی از رزمندگان، همه دیدند: «من به چشم خودم دیدم که وقتی شهید همت برای سرکشی به خط آمدند و این صحنه را دیدند ۵ تا قمقمه خالی را به فانوسقه وصل کردند و دور کمرشان محکم بستند و از خاکریزی که در تیررس عراقیها بود بالا رفتند.
این صحنه را تنها من ندیدم. اول خدا دید و هزاران سرباز و رزمندگان لشکر ۲۷ دیدند و گواهی میدهند که چطور فرمانده لشکر از خاکریز خطمقدم به سمت آب سرازیر شد
و از جنازهها و آلودگیها و تلههای انفجاری و سیم خاردارها عبور کرد و خود را بهوسیله یک یونولیت شکسته به قسمت آبهای تمیزتر رساند
و قمقمهها را پر از آب کرد درحالیکه هزاران تیر در کنارش میخورد دوباره از خاکریز بالا آمد و آب را به بچهها رساند.
این حرکت فرمانده انرژی مضاعفی به بچه های لشکر داد.
خدا نظر کرده بود به او و یک ترکش از گلوله جدا شد و دنبال سَر سرداری گشت که آب آورده بود.......
🦋@noj_peyrowan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷
خاطره همسر شهید محمد ابراهیم همت
👆👆👆
🦋@noj_peyrowan